منتظِران ظهور؛ شهیدان طپیده در خون
« المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللّه » (1).
تشبیه در هر زبانی از یک نوع قاعده منطقی عام پیروی می کند که تکیه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقیّات محض و هنر مطلق نیست.
تشبیه نوعی تصرّف ذوقی است امّا با قانونمندی عقلی، نوعی کاربرد هنری است امّا با شیوه ای خِردپذیر.
اگر اشک را به شبنم، و گونه های طفلی یتیم را به گلبرگ تشبیه می کنند، اولی از جهت زلالیّت و طهارت و دیگری از باب لطافت و زیبایی است.
اگر دلاوران را به کوه، و فریاد بلندشان را به رعد همانند می کنند، اولی از نظر صلابت و پایمردی، و دیگری از حیث مهابت و خروشندگی است.
اینجا نیز اگر منتظران ظهور، به در خون طپیدگان راه خدا تشبیه شده اند، همه می پذیرند که باید نوعی یکسانی و همانندی بی نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتی؟
آیا می توان پذیرفت که در این روایت نورانی، تنها وجه تشبیه بین منتظِر و سردار بخون طپیده راه خدا، در اجر و پاداش قیامت است؟
متأسّفانه مقدّمه بسیاری تحریفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحلیل های ساده اندیشانه عوام پرور و دریافت و القای مضامین خنثی و غیر مسئولیت آور از بخشی تعالیم حیاتی و انسانساز اسلام است.
امری که باعث شده است تا به عنوان مثال، یکی از ناب ترین تعالیم مبارزاتی اسلام یعنی «تقیّه» در چنبره سیاست دغل پیشه گان، تا حدّ گوشه نشینی و بی تفاوتی و تا مرز تسلیم و کرنشی ذلیلانه در برابر نیروی مسلّط باطل سقوط کند. و یا توکّل که یکی از عالی ترین جلوه های عرفان انسانهایی مۆمن و مدیر و سختکوش است، به یکی از ابزارهای خمودی و سستی تن پرورانِ مۆمن نما، تبدیل شود.
با توجّه به این مقدّمه، اگر در این حدیث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنی به میان نیامده باشد، در حقیقت راه تحریفی دیگر بر منحرفین گشوده گشته است.
منتظِر را تلاشگری نستوه می داند که در برابر هر انحرافی می ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت می پردازد و آنقدر می کوشد تا شایستگی همانندی و همنوایی با مجاهدان فی سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجی دست می یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!
در این صورت آنان که انتظار را دست روی دست نهادن و در خانه نشستن و دیده به در دوختن می شمارند و آنها که انتظار را تسلیم به وضعیّت انحراف آلوده موجود و امیدوار بودن به وضعیّت ایده آل در آینده می دانند، چه مانع ورادعی دارند که اجر شهید به خون طپیده راه خدا را، برای منتظرانی از این قبیل اثبات کنند؟
براستی در این صورت بحث هماهنگی و همخوانی کلیه تعالیم اسلامی را چگونه می توان تفسیر کرد؟
اینکه کلیه احکام و فرامین اسلام مجموعه ای هماهنگ و نظام گرفته را تشکیل می دهد و در هر زمینه ای نوعی قانونمندی واحد بر آن حکومت دارد، نشان می دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب میزان دشواری عمل و کثرت رنج در راه خدا نیست. نمی شود قبول کرد کسی که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذت ها و خوشی ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازی به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگی کرده، و هر چه دلش مایل بوده خورده و پوشیده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامرانی پرداخته، اجری برابر داشته باشد.
این است که باید پذیرفت که این فرمایش پر ارزش امام معصوم (علیه السلام)، بیش از آنکه در صدد بیان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قیامت باشد، به کیفیت انتظار نظر دارد.
انتظار را نوعی مبارزه می شمارد و سختی های راه پرنشیب و فراز انتظار را خاطرنشان می سازد.
منتظِر را تلاشگری نستوه می داند که در برابر هر انحرافی می ایستد و باالهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت می پردازد و آنقدر می کوشد تا شایستگی همانندی و همنوایی با مجاهدان فی سبیل اللّه را بیابد و عاقبت در این مسیر به چنان اوجی دست می یازد که مثیل و نظیر شهیدان بخون خفته راه خدا گردد. و این است مفهوم انتظار!