0

خدایا! چه حجاب ضخیمی؟ چه غربت عجیبی؟!

 
ehsanah
ehsanah
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 32
محل سکونت : کرمان

خدایا! چه حجاب ضخیمی؟ چه غربت عجیبی؟!

آقای من!

مولای غریب و تنهای من! مضطرّ فاطمه سلام الله!

اسیر آل محمد! پدر مهربان اهل عالم!

می خواهم غربتت را حکایت کنم، غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده، غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته، غربتی که برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است، غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند.

متحیرم کدامین مصراع از این مثنوی "هفتاد من کاغذ" را بازخوانی کنم؟

کدام سطر، کدام صفحه و کدام فصل از مجلدات این کتاب قطور را بازنویسم؟

من از تصویر این غربت و غم ناتوانم.

از کجا آغاز کنم؟

از خود بگویم یا از دیگران؟

از نسل های گذشته یا از نسل امروز؟

از دوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟

از عوام گلایه کنم یا از خواص؟

از آنانی بگویم که خاطر تو را می آزارند؟

از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟

از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟

از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟

از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟

از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟

از آنها که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟

از آنها که تو را آنگونه که خود می پسندند و نه آنگونه که هستی و می خواهی نشان می دهند؟

آنها که غیبتت را به منزله "نبودنت" تلقی می کنند؟

مولای من... گویا همه چیز، دست به دست هم داده است تا شما در غربت بمانید! لشگریان ابلیس هم روز و شب درکارند.

نمی دانم چه کسانی واقعا تو را و ظهور تو را می خواهند؟ خدا می داند و تو!

اما این را می دانم که پس از گذشت دوازده قرن از شروع غیبت، هنوز پیروز این میدان، ابلیس و لشگریان انس و جن اویند که در کشاکش غیبت و ظهور، شب ظلمانی غیبت را تا هم اکنون امتداد داده اند.

از خود آغاز می کنم که اگر هرکس از خود آغاز کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم برگذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی، می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری، میدانم که در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم، اما تو همچون پدری مهربان، دورادور، مرا زیر نظر داشتی... العفو... العفو!

این شکایت را به کجا بریم که نه تنها بی خبران دور از آبادی، حتی برخی مؤمنان و مقدسان نیز، شنیدن از غربت حضرت بقیه الله علیه السلام را تاب ندارند؟!

خدایا! چه حجاب ضخیمی؟ چه غربت عجیبی؟ !

 

و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین(قصص:5)

ما می خواستیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.

بنابر روایات زیادی این آیه در شأن امام مهدی(عج) نازل شده که خداوند برایشان و اصحابشان منت نهاد و پس از آنکه ضعیف و مستضعف بودند امام کند و ایشان را وارث گرداند.

امام کاظم(ع)می فرمایند: و چه نیکوست صبر و انتظار فرج؛ مگر نشنیده اید گفتار خدا را که فرموده است:

[فانتظروا انّی معکم منتظرین/منتظر باشید که من نیز با شما از منتظرانم]

اللهم عجل لولیک الفرج

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
دوشنبه 2 شهریور 1388  6:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها