0

جوک

 
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

جوک

یه روز یکی میره بقالی، میگه: آقا صابون داری؟ میگه: آره . مرده میگه: پس لطفا دستات رو بشور، به من یه کیلو پنیر بده

سه شنبه 9 آذر 1389  3:24 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

آمریکاییه میخواسته غضنفر ضایع کنه می‌برتش تو آمریکا و بهش میگه: زمین را بکن. غضنفر بعد از100متر کندن به یک سیم میرسه، آمریکاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بکن، آمریکاییه بعد از100متر کندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!

سه شنبه 9 آذر 1389  3:25 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!

سه شنبه 9 آذر 1389  3:26 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

غضنفر سرش ميخوره به ميلة وسط اتوبوس ، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس . بعد از چند لحظه ، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتند . ميگه : ولش كنين ببينم چي ميگه !

سه شنبه 9 آذر 1389  3:27 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

غضنفر از طبقه صدم يه ساختمون مي پره پايين . به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه : خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت !

سه شنبه 9 آذر 1389  3:28 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

زن غضنفر آپانديسش رو عمل كرده بود . بعد از عمل شوهرش مياد ملاقاتش . منتها زنه هنوز خوب بهوش نيومده بوده و داشته زير لب هزيون مي گفته : احمق ... بي شعور ... عوضي ! يك دكتري داشته از اتاق رد ميشده ، ميگه : خوب به سلامتي مثل اينكه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف ميزنه !

سه شنبه 9 آذر 1389  3:32 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

یارو باباش تو توالت سکته میکنه میمیره هر وقت توالت گریه میکنه. بهش میگن چرا گریه میکنی؟ میگه اینجا بوی بابامو میده.

سه شنبه 9 آذر 1389  3:33 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

به غضنفر ميگن يك معما بگو . ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درختو ؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه . ميگه : نميدونم ، حالا بگو چيه ؟ غضنفر ميگه : بخاري ! يارو كَف مي كنه ، ميگه : باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درختو گرم مي كنه ؟ غضنفر ميگه : بخاري خودمه دوست دارم بذارمش بالاي درخت

سه شنبه 9 آذر 1389  3:35 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

از غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟

میکه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست

سه شنبه 9 آذر 1389  3:38 PM
تشکرات از این پست
rajaee2008
rajaee2008
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 78
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:جوک

فرق ژیان با ماشینهای دیگه : ماشینهای دیگه فقط آدم رو می برند ، اما ژیان هم آدم رو می بره هم آبروشو

سه شنبه 9 آذر 1389  3:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها