0

هیچگاه امید کسی را نا امید نکن

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

هیچگاه امید کسی را نا امید نکن

 

هیچگاه امید کسی را نا امید نکن

 

ابوریحان بیرونی در خانه یکی از بزرگان نیشابور میهمان بود از هشتی ورودی خانه ،

صدای او را می شنید که در حال نصیحت و اندرز است .
 

مردی به دوست ابوریحان می گفت هر روز نقشی بر دکان خود افزون کنم و گلدانی خوشبوتر از پیش

در پیشگاهش بگذارم بلکه عشقم از آن گذرد و به زندگیم باز آید .

و دوست ابوریحان او را نصیحت کرده که عمر کوتاست و عقل تعلل را درست نمی داند

 آن زن اگر تو را می خواست حتما پس از سالها باز می گشت

پس یقین دان دل در گروی مردی دیگر دارد و تو باید به فکر آینده خویش باشی .

 سه روز بعد ابوریحان داشت از دوستش خداحافظی می کرد که خبر آوردند همان کسی که نصیحتش نمودید

 بر بستر مرگ فتاده و سه روز است هیچ نخورده .
 

میزبان ابوریحان قصد لباس کرد برای دیدار آن مرد ، ابوریحان دستش را گرفت

و گفت نفسی که سردی را بر گرمای امید می دمد مرگ را به بالینش فرستاده .

میزبان سر خم نمود .
 

ابوریحان بدیدار آن مرد رفته و چنان گرمای امیدی به او بخشید که آن مرد دوباره آب نوشید .

 می گویند : چند روز دیگر هم ابوریحان در نیشابور بماند و روزی که آن شهر را ترک می کرد

آن مرد با همسر بازگشته خویش ، او را اشک ریزان بدرقه می کردند .

 ارد بزرگ اندیشمند برجسته می گوید :

هیچگاه امید کسی را نا امید نکن،

 شاید امید تنها دارایی او باشد .

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 9 آذر 1389  2:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها