2. مرجعیت اخلاقی خداوند
یکی از مسایل علم اخلاق این است که آیا احکام اخلاقی دایرمدار مسئولیت هستند یا نه. مسئولیت به معنای پاسخگو بودن و مورد بازخواست قرار گرفتن است و در جایی معقول خواهد بود که مسئول نسبت به امر مورد سؤال، وظیفه و تکلیفی داشته باشد.
منظور از مسئولیت این است که شخص در مقابل نیرو یا شخص دیگری مورد بازخواست قرار گیرد و از او سؤال شود که چرا این کار را انجام دادی یا ندادی. پس جایی مسئولیت فرض میشود که قبلاً الزام و تکلیفی وجود داشته باشد. در جایی که مسئولیتی هست، سؤالکنندهای هم هست. اگر تکلیف نبود، مسئولیت هم معنایی نداشت. (مصباحیزدی، 1370: 176)
مبنای سرزنش یا تحسین اخلاقی این است که فرد را در قبال عمل خود مسئول بدانیم. (برنارد، 1383: 74) اگر انسان در برابر کارهای خود پاسخگو نباشد، نمیتوان به او گفت چه کار خوبی کردی یا چرا این کار بد را انجام دادی؛ اما وقتی او ملامت یا تشویق میشود، نشانة داشتن مسئولیت است.
در فرهنگ نهجالبلاغه، انسان مسئول اعمال خویش است: پس بترسید از خدایی که در پیشگاه او حاضرید و اختیار شما به دست اوست و حرکات شما را زیر نظر دارد. (سیدرضی، 1379: خ 183) برای اینکه پاداش و عقابی در مقابل نیک و بد اخلاقی داده شود، باید پاداشدهنده از کیفیت و میزان عمل اطلاع کافی داشته باشد؛ یعنی بداند هر فرد چه مقدار عمل خوب یا بد انجام داده است تا مطابق آن پاداش دهد و تنها خداوند است که چنین آگاهی کاملی دارد.
مراد از مسئولیت اخلاقى، پاسخگو بودن در برابر پروردگار است که نتیجه آن، مجازات و کیفر اخروى خواهد بود؛ اعم از اینکه مسئولیت و کیفر دنیوى هم وجود داشته باشد یا نه. به بیان دیگر، شاخصه مسئولیت اخلاقى، ترتّب عقاب و کیفر اخروى بر عمل است؛ همچنانکه ارزشمندى اخلاقى، ثواب و پاداش اخروی را مى آفریند. (دیلمی و آذربایجانی، 1382: 46)
باید به این نکته هم اشاره کرد که از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) انسان نه تنها در برابر خود و سایر همنوعانش در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، بلکه در قبال طبیعت هم باید پاسخگو باشد: فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبقَاع ِ وَ الْبَهَائِم ِ. (سیدرضی، 1379: خ 167) شما داراى مسئولیت هستید، حتى نسبت به زمینها و حیوانات.
طبیعت و محیطزیست، ملک طلق انسان نیستند که به هر صورتی که خواست در آنها تصرف کند؛ بلکه مخلوق خداوند هستند: همه زمینها زمین خداست و همه مردم عیال خداوند و همه حیوانات مخلوقات خداوند هستند و رعایت حق آنها از جانب خداوند واجب شده است و ما در قبال آنها و دردهایشان مسئولیم تا چه رسد به دردهای مردم. (مغنیه، 1358: 2 / 490)
در دیدگاه دینی، همه هستی دارای شعور و مشغول تسبیح پروردگار. با این نگاه، فرد موحد مسئولیت بیشتری نسبت به طبیعت احساس میکند. در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمود: «حیوان بر گردن صاحب خود شش حق دارد: ... بر صورت او نزند؛ زیرا آن پروردگارش را تسبیح مىگوید.» (ابنبابویه قمی، 1382: 1 / 481)
این نگاه، برخلاف دیدگاه سکولاریستی حاکم بر طبیعت است که عالم هستی را فاقد مبدأ و منتها و بدون جهتگیری نسبت به نیکی و بدی و فاقد شعور میداند و به آن نگاهی صرفاً سودگرایانه دارد. از این منظر، حتی اگر در مورد لزوم حفظ طبیعت و محیطزیست بحث شود، هدف نهایی آن تأمین سود بیشتر و درازمدت برای بشر است، نه حفظ آن از روی وظیفه.
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. شریف رضی، نهجالبلاغه، ترجمه دشتی.
3. آذربایجانی، مسعود و احمد دیلمی، 1382، اخلاق اسلامی، قم، دفتر نشر معارف.
4. آمدیتمیمی، عبدالواحد، 1360، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق سیدجلالالدین محدثارموی، تهران، دانشگاه تهران.
5. ابنابیالحدید، عزالدین ابوحامد، 1377، شرح نهجالبلاغه، نصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه عمومی آیتالله مرعشینجفی.
6. ابنبابویه قمی (صدوق)، علی بن محمد، 1382، الخصال، ترجمه یعقوب جعفری، قم، نسیم کوثر.
7. افلاطون، 1380، دوره آثار، ترجمه محمدحسن لطفی، و رضا کاویانی، ج 1، چ دوم، تهران، خوارزمی.
8. امید، مسعود، 1378، «درآمدی بر فلسفه اخلاق از منظر استاد مطهری»، فصلنامه قبسات، شماره 13.
9. بحرانی، ابنمیثم، شرح نهجالبلاغه، 1375، ج 2، ترجمه قربانعلی محمدیمقدم و علىاصغر نوایییحییزاده، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
10. جعفری، محمدتقی، 1376، شرح و ترجمه نهجالبلاغه، ج 1، 4، 17، 26، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
11. سربخشی، محمد، اخلاق سکولار، چ اول، قم، مؤسسه امام خمینی(ره) .
12. سروش، عبدالکریم، 1360، دانش و ارزش، چ هفتم، تهران، یاران.
13. طباطبایی، محمدحسین، 1374، ترجمه المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسویهمدانی، چ پنجم، قم، انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
14. فرانکنا، ویلیام، 1376، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم، مؤسسه فرهنگی طه.
15. فناییاشکوری، ابوالقاسم، 1384، دین در ترازوی اخلاق، تهران، صراط.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، 1413 ق، الکافی، بیروت، دارالاضواء.
17. ــــــــــــــــــــ ، بیتا، ترجمه اصول کافی، ج 1، ترجمه سیدجواد مصطفوی، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه.
18. مصباحیزدی، محمدتقی، 1370، درسهایی از فلسفه اخلاق، قم، اطلاعات.
19. مطهری، مرتضی، 1372، علل گرایش به مادیگری، چ سیزدهم، بیجا، صدرا.
20. ــــــــــــــــــــ ، 1372، فلسفه اخلاق، چ یازدهم، بیجا، صدرا.
21. ــــــــــــــــــــ ، 1373، تعلیم و تربیت در اسلام، چ بیست و سوم، بیجا، صدرا.
22. مغنیه، محمدجواد، 1358، فی ظلال نهجالبلاغه، ج 2، بیروت دارالعلم للملایین.
23. ملکیان، مصطفی، بیتا، جزوه تقابل اخلاق دینی و اخلاق سکولار، بیجا، بینا.
24. موسوی، سیدصادق، 1376، تمام نهجالبلاغه، تهران، مؤسسه صاحبالزمان(عج).
25. نراقی، احمد، 1383، معراجالسعاده، قم، هجرت.
26. ویلیامز، برنارد، 1383، فلسفه اخلاق، ترجمه و تعلیق زهرا جلالی، قم، دفتر نشر معارف.
27. www.masaru-emoto.net
منبع: فصلنامه اخلاق - شماره 11