0

نیم نگاهی به تاریخ و عقاید علوی ـ بکتاشیان ترکیه

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

نیم نگاهی به تاریخ و عقاید علوی ـ بکتاشیان ترکیه

علویان در جامعة ترکیه دارای جمعیتی درخور توجه‌ هستند و تقریباً به همین میزان نیز در این کشور نمود و بروز داشته و به چشم می‌آیند. اما متأسفانه در بسیاری موارد حتی از سوی نخبگان و اهل علم، علوی مترادف تشیع معرفی می‌شود و بسیاری از اعمال و کردار ایشان به حساب شیعیان نوشته می‌شود یا در تحلیل اوضاع به مجموع این دو گروه نگاه می‌شود. ما در این پرونده از باب اهمیتی که شناخت حقیقی علویان و تفاوت‌های ایشان با شیعیان دارد، مقاله‌ای را به این موضوع اختصاص داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

علوی در لغت به معنای منسوب به علی(ع) است. مصطلح آن است که کسی را که از اولاد حضرت علی و حضرت فاطمه(س) باشد، «علوی» گویند. همچنین علوی به کسانی گفته می‌شود که پس از قتل خلیفة سوم، عثمان بن عفان، علی(ع) را به قتل وی متهم نکردند و به عایشه و معاویه نپیوستند. میان راویان از تابعین و جز آنها را نیز با صفت «وکان علویّاً» مقابل عثمانی (طرفداران خلیفۀ سوم)، نام می‌برند.

شایان‌ذکر است ناصر خسرو قبادیانی را که علوی می‌گفتند، از این قبیل است نه اینکه از ذریّه پیامبر ‌اکرم(ص) باشد. اما منظور از این واژه در این نگاشته معنای اصطلاحی آن است که امروزه در کشور ترکیه به اقلیتی خاص اطلاق می‌گردد.

در فرهنگ ترکیه به اقلیت بیان شده نام‌های مختلفی داده شده است که اولین این نام‌ها بکتاشیّه، پیروان طریقت حاجی بکتاش، ولی خراسانی است. اما ازآنجا‌که میان بکتاشیان شهرنشین و روستایی تفاوت‌هایی وجود دارد، در ترکیه به بکتاشیان روستایی «علوی» و به بکتاشیان شهری «بکتاشی» گفته می‌شود.

با وجود آنکه علویان و بکتاشیان مستقل از هم هستند، اما امروزه از لحاظ تاریخی و اجتماعی، مطرح کردن استقلال آنها از یکدیگر ممکن نیست. اعتقادات علویان با بکتاشیان یکی است. آنها از لحاظ ادبیّات، مبانی اخلاقی و عقیده، تفاوت بنیادینی با یکدیگر ندارند و اصولشان نیز مشترک است ــ تفاوت اساسی آنها یک فرق اجتماعی است و آن اینکه؛ بکتاشیان غالباً در شهر زندگی می‌کرده‌اند و علویان، زندگی کوچ‌نشینی و نیمه کوچ‌نشینی داشته‌اند.

ازاین‌رو بکتاشیان گروهی سازمان یافته‌اند، اما علویان که در روستاها زندگی می‌کنند، هنوز کم و بیش غیر سازمان یافته‌اند ــ و نیز بکتاشیان پیرو آیین لایتغیّری‌اند، اما علویان به اسطوره‌هایی معتقدند که در آنها افسانه‌هایی با فرهنگ محلّی آمیخته شده است. نکتۀ دیگری که شایان توجّه است، این است که ورود به طریقت بکتاشی برای همة افراد ممکن است، اما جامعة علویان، جامعه‌ای بسته است و غیر علویان را در بین خود نمی‌پذیرند.

به عبارت دیگر، علوی شدن ارثی است و اگر کسی علوی متولّد نشود، نمی‌تواند، علوی باشد. اما بکتاشی شدن اکتسابی (اختیاری) است و هر کسی که بخواهد، می‌تواند بکتاشی شود. سیّد بودن «دَده» در میان علویان شرط است، اما در بکتاشیّه برای «بابا» شدن نیازی به سیّد بودن نیست. امروزه در ترکیه واژه‌های «علوی» و «بکتاشی» با یکدیگر بسیار گره خورده‌اند  و به صورت «علوی ـ بکتاشی» به کار می‌روند.

با مهاجرت‌های مختلفی که به‌ویژه بعد از حملۀ مغول، از ایران و آسیای میانه به آناتولی صورت گرفت دو جریان متفاوت در آن منطقه به‌وجود آمد؛ از یک سو گروهی به زندگی ساکن در شهرها روی آورده و از سوی دیگر ایلات و عشایر ترک به اقتضای شرایط زندگیشان در روستاها و دشت‌ها مستقر شده و به زندگی کوچ‌نشینی و نیمه‌کوچ‌نشینی خود ادامه دادند. در این وضعیت یک دوگانگی عقیدتی و سیاسی میان شهر و روستا به‌وجود آمد. نادیده گرفتن حقوق روستانشینان توسط طبقۀ حاکم (سلاجقۀ روم) زمینۀ مساعدی را برای تبلیغات اهل طریقت به‌وجود آورد.

رؤسا و پیشوایان عشایر که در لباس باباهای آسیای صغیر ظاهر شدند، درواقع ادامه‌دهندگان راه و روش شمن‌های آسیای میانه بودند که عشایر اطاعت آنها را واجب می‌دانستند. جنبش بابائیه که به رهبری یکی از باباهای بیان شده در قرن هفتم هجری صورت گرفت، قیامی بود برای پایان دادن به ظلم و بی‌عدالتی نسبت به ایلات و عشایر مهاجر به آناتولی. پس از شکست این قیام بسیاری از بازماندگان آن به گرد حاجی بکتاش ولی (از خلفای رهبر جنبش بابائیه) جمع آمده و بدین‌ترتیب طریقت بکتاشیه پایه‌ریزی گردید.

با شروع دعوت صفوی در آناتولی بکتاشیان روستایی که زندگی کوچ‌نشینی و نیمه‌کوچ‌نشینی داشتند و از حکومت عثمانی ناراضی بودند، به آنها پیوسته و تحت عنوان قزلباش صفویان را یاری کردند. برای مدت‌های طولانی قزلباشان نام تعریف شده‌ای نداشتند. در اسناد عثمانی آنها را زندیق، رافضی، شیعه و ملحد می‌نامیدند. مدت‌ها بعد آنها به «علوی» مشهور شدند.

اما نام تاریخی آنها، همان، قزلباش به معنی سرخ سر است که به دلیل سرپوش سرخ رنگ دوازده تَرَکی که بر سر می‌گذاشتند به این نام معروف شده بودند. در اسناد عثمانی قزلباش به معنای مرتد و شورشی آمده است، به همین دلیل معانی منفی علوی جایگزین قزلباش گردیده و از آنِ گروه‌های مرتد در ترکیه شد. حکومت عثمانی برای جلوگیری از نفوذ صفویان در آناتولی به سرکوب قزلباشان آناتولی (علویان) دست‌زد. آنها نیز سکوت نکرده و قیام‌هایی را علیه عثمانی به راه انداختند.

پس از صلح آماسیه (962 هـ./ 1555م) و نیز با تحکیم تشیّع فقاهتی در ایران به تدریج قزلباشان آناتولی، که اهل فقه و شریعت نبودند، از حکومت ایران ناامید شده و در پناه مناطق دور افتاده و با تکیه بر تقیّه به حفظ سنّت‌ها و باورهای خود ادامه دادند. قزلباشان که از قرن 19م، به بعد «علوی» خوانده شدند، با ظهور کمال آتاترک، که خود از بکتاشیان بود، در سلک حامیان وی درآمده و از سکولاریسم حمایت کردند. دوران جمهوریت ترکیه، پایان اختفای علویان بود و آنها به تدریج وارد صحنۀ سیاسی ترکیه شدند.

دربارۀ‌ جمعیت علویان ترکیّه آمارهای گوناگونی وجود دارد. ازآنجا‌که در آمارگیری های رسمی از مذهب افراد پرسیده نمی‌شود و خود علویان نیز در این مورد تقیّه می‌کنند، آمار دقیقی از جمعیت آنها در دست نیست.

محدودیت‌های قومی و مذهبی موجود در ترکیه باعث گردیده تا دربارۀ تعداد علویان عمداً سهل‌‌انگاری شود و به همین علت آماری را که علویان از خودشان ارائه می‌کنند با آماری که دولت ترکیه اعلام می‌کند، متفاوت است.

درواقع هر یک از طرفین آمار را آن‌گونه که به نفعش باشد، اعلام می‌کند. اگر بخواهیم حدّ میانگین افراط و تفریط دربارۀ جمعیت علویان ترکیه را در نظر بگیریم می‌توان گفت امروزه بیش از پانزده میلیون علوی در ترکیّه زندگی می‌کنند. جمعیت کنونی ترکیه بیش از 75 میلیون نفر است.

علویانی که در کشور ترکیه زندگی می‌کنند به لحاظ نژادی به سه گروه تقسیم می‌شوند: ترکمن‌ها، کردها و زازاها. ترکمن‌های علوی آناتولی خود سه گروهند که عبارت‌اند از: چپنی‌ها، تحتاجی‌ها (تخته چی‌لر) و بیدیلی ها. علاوه بر سه گروهی که گفته‌شد، گروه دیگری نیز در ترکیه حضور دارند که علوی خوانده می‌شوند.

این علویان، عرب زبان هستند و به «نصیریّه» معروفند که درحال‌حاضر بیشتر در مناطق اسکندرون، آدانا و انطاکیّه پخش شده و جمعیّتی حدود 250 هزار نفر را تشکیل می‌دهند. گرچه ممکن است برخی شباهت‌ها میان آنها و علویان ترکیّه وجود داشته باشد، آنها با یکدیگر تفاوت‌های بنیادین دارند.

پس از انتقال شفاهی فرهنگ، دومین منبعی که فرهنگ علویان را به نسل امروز منتقل می‌نماید، منابع مکتوب آنهاست. این منابع در نتیجۀ زندگی اجتماعی آنها بسیار کم‌اند. ازآنجا‌که علویان کوچ‌نشین و نیمه کوچ‌نشین بوده اند و مانند شهرنشینان از امکانات آموزشی برخوردار نبوده اند، ازاین‌رو اصلی‌ترین طریق انتقال فرهنگ در میان آنها، انتقال شفاهی بوده است که توسط دده‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. منابع مکتوب علویان، علاوه بر اینکه محدود و انگشت‌شمارند و در اختیار تمام علویان نیستند، ماهیّت یکسانی نداشته و در مورد آنها ابهام وجود دارد.

ازاین‌رو می‌بایست گفت که این منابع مکتوب نمی‌توانند مانند منابع مکتوب مذاهب اسلامی که کلامی، فقهی، اصولی و حدیثی‌اند، مرجع رجوع تمامی علویان قرار گرفته و جامعۀ علویان را به لحاظ عقیدتی یکدست نمایند. باوجوداینکه تمامی علویان به جز شاخۀ متمایل به تشیّع در «جمخانه» حاضر می‌شوند و به اجرای سماع می‌پردازند، مراسم جم بر پا می‌کنند و سایر تشریفات عقیدتی را انجام می‌دهند، اما به لحاظ تئوری، مانند موزائیکی‌اند که ظاهر واحدی ندارند.

قدرت و ضعف آنها نیز از همین امر ناشی می‌شود. آنها به عنوان واحدهای ایمانی و عبادی به فرهنگی سنّتی و شفاهی تکیه دارند که در نتیجۀ بالا رفتن سطح سواد و گسترش رسانه‌های جمعی با تنگناهای بسیار جدّی مواجه است.

جامعۀ علویان ترکیه به لحاظ عقیدتی و فکری جامعۀ یکدستی به‌شمارنمی‌آیند، بلکه دارای تشتت آراء پیرامون ماهیت علوی‌گری هستند. از آنجایی که دربارة تفاسیر و قرائت‌های مختلف از علوی‌گری اتفاق نظری وجود ندارد و تنها توافق بر سر کلیات است، ازاین‌رو علوی‌گری با بسیاری از مسائل دیگر جمع شدنی است.

روشنفکران علوی، تفسیری سکولار از آن ارائه می‌دهند، چپگرایان علوی تفسیری چپ‌گرا و حتی علوی‌گری به سیستمی دموکراتیک و سکولار با ارزش‌هایی چون برابری، برادری و آزادی تفسیر شده که گویی چیزی جز اعلامیّۀ حقوق بشر نیست.

گروهی نیز علوی‌گری را با تشیع امامیه یکی می‌دانند و معتقدند: «علوی‌گری راه اثنی‌عشری است و همۀ علویان می‌بایست در پیروی از آن بکوشند. طریقت بکتاشی توسط عثمانی‌ها تأسیس گردید تا بتواند آناتولی را کنترل نماید و از گسترش مکتب اثنی‌عشری جلوگیری نماید. علوی‌گری و بکتاشی‌گری کاملاً با هم مغایرند.

مقام دده و شیخ که قرن‌ها علوی‌گری را در قلمرو اقتصاد و روشنفکری تخریب کرده باید کنار گذاشته شود و نیز باید از انجام مراسم جم و ورود به جمخانه‌ها خودداری نمود». مسجد اهل بیت(ع) در چروم و مسجد زینبیّه در استانبول ازجمله مساجد این گروه‌اند. نشریۀ چهارده معصوم(ع) و عاشورا نیز از نشریات آنها به‌شمار ‌می‌آید.

بررسی‌های انجام شده در تاریخ و عقاید علویان نشان می‌دهد علوی‌گری در ترکیه ترکیبی از شمنیزم (دین باستانی ترکان)، تصوف و تشیع است؛ البته بستر عقیدتی منطقة آناتولی (به‌ویژه مسیحیت) نیز بر برخی عقاید و آیین‌های آنها تأثیر داشته است.

غلو درباره علی(ع) یکی از ویژگی‌های مهم عقیدتی علویان به‌شمار می‌رود. بسیاری از علویان، آیاتی را که در قرآن کریم به احکام عبادی دلالت دارند، تأویل می‌کنند و احکام عبادی اسلام را انجام نمی‌دهند. تأویل‌های بیان شده تا بدان‌جا پیش رفته‌اند که حتی برخی تحریف قرآن کریم را نیز مطرح کرده‌اند.

بعضی از آنها معتقدند: قرآن، توسط خلفای سه‌گانه و بنی‌امیه تحریف شده است و چهارصد آیه از آنکه دربارۀ حضرت علی(ع) بوده، حذف گردیده است.  بسیاری از علویان نماز می‌خوانند و نیاز (سجده‌ای را که به شکل رو در رو در مراسم جم انجام می‌دهند) را نوعی نماز می‌دانند و برخی معتقدند که نماز و روزه از طرف ائمه(ع) و اولیاء انجام شده است و خداوند نیازی به نماز و روزۀ ما ندارد و این نمازها و روزه‌ها برای او نفعی ندارد.

علویان، روزة‌ ماه رمضان را به جا نمی‌آورند و دلایلی مشابه دلایل فوق ارائه می‌کنند. روزه‌های آنها عبارت‌اند از: روزه محرم (12 روز) و روزۀ خضرالیاس (سه روز)، آنها از دادن زکات نیز خودداری می‌کنند. بسیاری از آنها، حج را به جا نمی‌آورند.

حضرت محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و فرزندان ایشان حسن و حسین(ع) در میان علویان به عنوان اهل بیت شناخته می‌شوند و از ایشان به پنجۀ آل عبا تعبیر می‌شود. علویان همانند شیعیان امامیه به دوازده امام معتقدند.

بنا به اعتقاد آنها پیامبر(ص)، پس از خود، علی(ع) را به عنوان جانشین معرفی کرده است اما پس از وفات ایشان، جانشینی علی(ع) نادیده گرفته شده و حق او غصب شده است. علویان نسبت به تولّی و تبرّی تعصّب ویژه‌ای دارند. از نظر آنان تولّی؛ دوست داشتن علی(ع) و اولاد او و نیز دوستداری دوستداران آنهاست و تبرّی، دوست نداشتن (بیزاری از) دشمنان آنهاست.

حادثۀ کربلا در میان علویان جایگاه ویژه‌ای دارد. آنها در ماه محرم هر سال با برپایی مراسم‌های ویژه، یاد عاشورا را زنده نگه می‌دارند و به همین مناسبت در دهۀ اول محرم، روزه می‌گیرند. آنها بیست روز پس از عید قربان، نیّت روزۀ محرم می‌کنند.

روزۀ مذکور، از روز اول محرم شروع می‌شود و معمولاً در ظهر روز دهم به پایان می‌رسد. اما برخی تا روز دوازدهم نیز روزه می‌گیرند. علویان روزه‌دار، در این مدت آب نمی‌نوشند، گوشت نمی‌خورند، به غذاهای حیوانی لب نمی‌زنند و از قربانی کردن، تراشیدن ریش، نزدیکی با همسران و برپایی جشن‌ خودداری می‌کنند. روزه بر مریضان، پیران، کودکان، زنان حامله و شیرده واجب نیست.

در ایام محرّم هنگامی که دو نفر علوی با یکدیگر ملاقات می‌کنند، سلام آنها این‌گونه است؛ نفر اول می‌گوید: «یا امام» نفر دوم پاسخ می‌دهد: «یا حسین(ع)». در مراسم ویژۀ محرّم، حوادث کربلا از کتاب قمری گلزار حسین، خوانده می‌شود. برخی از علویان نیز کتاب «حدیقه‌السّعدا»، نوشتۀ فضولی بغدادی، را در مراسم خود می‌خوانند.

پس از پایان یافتن روزۀ روز دهم، علویان قربانی ذبح می‌کنند و به اطعام گرسنگان و رفع عطش تشنگان می‌پردازند. همچنین در این روز، غذایی به نام «عاشوره» می‌پزند و بین مردم توزیع می‌کنند. در گذشته، شروع روزه در میان مناطق مختلف علوی‌نشین یکسان نبوده است، اما اکنون علویان، تقویم دارند و تمام مناطق، آیین خود را همزمان با هم شروع و نیز به اتمام می‌رسانند. با توجه به آنچه بیان‌شد در می‌یابیم که به‌رغم برخی مشترکات میان علویان و شیعیان امامیه، آنها در سبک زندگی، رسوم، مکان‌های عبادت و ساختارهای مکتبی تفاوت‌های زیادی با یکدیگر دارند.

اگرچه علویان در سرتاسر ترکیه ساکن شده‌اند، بااین‌حال، جمعیت زیادی از آنها را می‌توان در مناطقی مانند آماسیه، توگات، چروم، سیواس، ارزنجان و تونجلی یافت. همانند شیعیان امامیه، علویان نیز در دهة 1950م از مناطق روستایی به شهرهای بزرگتر و سایر شهرها مهاجرت کردند و سازمان‌های خود را در آن مراکز شهری تشکیل دادند. مناطق عمدة شیعیان جعفری در ترکیه ایگدیر، قارص، اردهان و بخش‌هایی از آغری است که تمام آنها در منطقة شرقی آناتولی واقع شده‌اند.

اگرچه بسیاری از شیعیان جعفری در این منطقه پیش از دورة عثمانیان نخستین می‌زیسته اند، برخی از آنها طی جنگ عثمانی ـ روسیه در سال 1878م از قفقاز و شمال آذربایجان به آناتولی آمده‌اند و برخی نیز طی سال‌های 1925 – 1918م با جابه‌جایی جمعیت از ارمنستان در آنجا مستقر شده اند و بسیاری از آنها در دهة 1920م برای فرار از انقلاب بلشویکی و حملة روس‌ها به شمال آذربایجان به شرق آناتولی مهاجرت کردند.

شیعیان جعفری به دلیل نارسایی در نظام آموزشی و بهداشتی و عمدتاً به خاطر بیکاری به شهرهای بزرگ صنعتی مهاجرت کردند، با گذشت زمان در آن مناطق قدرت یافته و سرانجام مکان‌های عبادی خود را ساخته و پس از آن سازمان‌های گوناگونی را تشکیل دادند. چنان‌که گفته شد جمعیت شیعیان جعفری ریشه در آذربایجان دارد و امروز مهم‌ترین شهر محل سکونت آنها استانبول است.

در ترکیه علویان و اهل سنت با یکدیگر ازدواج نمی‌کنند. همچنین علویان و شیعیان جعفری به دختران و پسران خود اجازة ازدواج با یکدیگر نمی‌دهند. بااین‌حال افراد زیادی از اهل سنت و شیعیان جعفری با یکدیگر ازدواج کرده‌اند.

جعفری هایی که با اهل سنت ازدواج کرده‌اند، نقل می‌کنند زمانی که برای اولین بار برای خواستگاری از یک دختر سنی اجازه گرفته‌اند، خانواده دختر با این تصور که شیعیان جعفری همان علویان هستند به آنها اجازه نداده‌اند؛ اما هنگامی که خانواده‌های دختران دریافتند که جعفری‌ها، علوی نیستند و آنها به مسجد می‌روند و نماز می‌خوانند، رفتارشان تغییر یافته و اجازة ازدواج با آنها را صادر کردند.

در پایان باید گفت وجود وجه اشتراکی با عنوان «ائمه اهل بیت(ع)» میان شیعیان و علویان، این مطلب را به ما گوشزد می‌کند که نباید نسبت به آنها بی‌توجهی کنیم. چرا که علویان به‌رغم داشتن عقاید التقاطی و انحرافی و گرایش به سکولاریزیم، در نگاه غربی‌ها تهدید محسوب می‌شوند.

در این رابطه، فرانسوا توال در کتاب خود، «ژئو پلتیک تشیع» چنین می‌گوید: «اگر به قدرت رسیدن پدیده علوی نتیجه مستقیمی بر روی ژئوپلتیک خارجی ندارد (زیرا هیچ‌گونه ارتباطی میان جامعه علوی و انقلاب اسلامی ایران وجود ندارد) دلیل نمی‌شود که نسبت به آن مسامحه به خرج دهیم.»!

منبع: ماهنامه زمانه شماره 29-30

سه شنبه 7 آبان 1392  9:51 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها