0

پیش‌فرض‌ها و مبانی مطالعات مدیریتی قرآن کریم

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پیش‌فرض‌ها و مبانی مطالعات مدیریتی قرآن کریم

چکیده

نوشتار حاضر با این پیش فرض که قرآن کریم جامع‌ترین راهنمای اندیشه و عمل انسان و جامعه در مسیر پیشرفت، سند مطمئن و جاوید دست‌یابی به حیات سعادتمند مادی و معنوی است، تلاش می‌کند با ورودی روشمند و نگاهی تخصصی ـ کاربردی، زمینه‌ بهره‌مندی از این مائده آسمانی را در حوزه تخصصی سازمان و مدیریت فراهم کند. نگارنده بدین منظور سعی دارد با تبیین ماهیت و گستره مطالعات مدیریتی و طرح پرسش‌های اصلی، باب گفت‌وگو و تلاش علمی را برای شمردن، تبیین و اثبات پیش‌فرض‌‌های ویژه مطالعات مدیریتی قرآن را ـ علاوه بر پیش‌فرض‌های عام ـ باز نماید.

در این راستا، فرا تاریخی بودن آموزه‌های قرآن، راهنما و هدایت‌گر بودن قرآن [برای زندگی این جهانی]، اجتماعی بودن قرآن، معطوف به رفتار بودن آیات قرآن، پویایی، حساسیت و موضع‌گیر بودن قرآن، مرجعیت و نجات بخشی قرآن در شرایط بحرانی را به عنوان پیش‌فرض ویژه مطالعات مدیریتی قرآن پیشنهاد می‌کند.

واژه‌های اصلی: قرآن، مدیریت، مطالعات.

1ـ قرآن‌کریم غنی‌ترین منبع مطالعات مدیریتی

قرآن‌کریم آخرین کتاب آسمانی و جامع‌ترین راهنمای پیشرفت و سعادت مادی و معنوی بشر است (مائده/15ـ 16)؛ کتابی که برای همه ابعاد زندگی، با استوارترین آموزه‌های وحیانی روشنگری می‌نماید (نحل/89)، انحراف و باطلی در آن راه ندارد (زمر/39)؛ Gوَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ * لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینْ‏ِ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍF (فصلت/41ـ42)، برای همیشه از تحریف مصون است، Gإِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَF (حجر/9)؛ شکوه و عظمت آن با پیشرفت علم و انباشت تجربه بشری، هر روز نمایان‌تر می‌گردد.

قرآن کتاب جامع برای هدایت و منبع معتبر برای انسان‌شناسی است.[1] رسالت روشنگری آن، همه ساحت‌های زندگی فرد و جامعه در تمام زمان‌ها و مکان‌ها را شامل می‌شود. Gتَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَلَمِینَ نَذِیرًاF (فرقان/1)؛ بنابراین غنی‌ترین منبعی است که بر اساس آن، مبانی و اهداف نهادسازی [سازمان] را برای تأمین نیازهای بشری می‌توان تبیین و تحلیل کرد؛ اصول سازماندهی و هدف‌گذاری را برای آبادانی، رفاه و آسایش، پیشرفت علمی و معنوی کشف و بیان نمود، شبکه روابط و مناسبات مؤثر و سازنده برای انجام رفتارهای معطوف به اهداف متعالی طرح‌ریزی و عملیاتی کرد و... .

نگاهی گذرا به دسته‌ای کوچک از آیات قرآن در ارتباط با «چگونگی سخن گفتن و ارتباط کلامی» که از مسایل مدیریت در حوزه رفتار سازمانی (سطح فردی) است، دلیلی آشکار برای بیان گستره، ژرف و روشنگر آموزه‌های وحیانی در حوزه مباحث و مطالعات مدیریتی می‌باشد، مانند:

با مردم به نیکی سخن بگویید؛ دوست باشند یا دشمن (بقره/ 83)؛ کریمانه سخن بگویید (اسراء/23)؛ سخن باید محکم و مستدل (نساء/9)؛ نرم و متین (طه/44)؛ پسندیده Gإِلَّا أَن ‌تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاًF (بقره / 235)؛ گویا و رسا (نساء/63)، از بهترین کلمات (اسراء/53) و صادقانه؛ نه منافقانه (صف/2).

چنان که دسته‌ای کوچک از آیات برگزیده مذکور، ارتباط و روشنگری آن‌ها با یکی از مباحث فرعی مدیریت (زیر مجموعه یکی از بخش‌های اصلی) نشان می‌دهد، پژوهشگر مدیریتی قرآن می‌تواند با معیارها و واژه‌های اصلی تخصصی رشته، مجموعه آیات قرآن کریم را طبقه‌بندی موضوعی کند؛ بیش از صدها دسته‌ کوچک و بزرگ از آیات مدیریتی قرآن را ارایه دهد؛ با روش تفسیری «قرآن به قرآن» به تبیین مفاد آیات، تحلیل و بررسی و کشف مراد خدای متعال بپردازد؛ یافته‌های بسیار غنی و کاربردی را فراروی محققان مدیریت قرار دهد و بالاخره زمینه تولید منابع غنی تفسیری در حوزه مدیریت و سازمان را فراهم آورد.

2ـ مطالعات مدیریتی

مطالعات مدیریتی مجموعه مطالبی است که در ارتباط با سازمان و چگونگی اداره آن و به کارگیری مؤثر منابع (اعم از انسانی و غیر انسانی) برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، مطرح می‌شود و ادبیات علمی و تخصصی مستقل از دیگر شاخه‌های علوم انسانی را به خود اختصاص داده است و هر روز به تنوع و پیچیدگی موضوعات و گستره مسایل و مباحث آن افزوده می‌گردد.

برخی از مهم‌ترین موضوعات و مسایل مطالعات مدیریتی که می‌تواند نقاط عزیمت دانش پژوهان در مطالعات مدیریتی قرآن قرار بگیرد، عبارت است از:1. وظایف، مهارت‌ها و نقش‌های مدیریتی (یا مدیران)؛2. اصول، مبانی، فنون و روش‌های مدیریتی؛3. مکتب‌ها، نظریه‌ها و الگو‌های مدیریت و سازمان؛4. انگیزش، شخصیت، رفتار، ارتباطات، تضاد و... (فردی، گروهی و سازمانی)؛

5. فرهنگ و ارزش‌های سازمانی؛6. گزینش، برنامه‌ریزی، نگهداری، آموزش و توسعه نیروی انسانی؛7. روابط کار، حقوق و دستمزد؛8 . خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی؛9. تکنولوژی، توسعه و تحول و... .10. ...

دوشنبه 6 آبان 1392  11:38 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:پیش‌فرض‌ها و مبانی مطالعات مدیریتی قرآن کریم

 

3ـ گستره مطالعات مدیریتی قرآن کریم

تبیین گستره مسایل و تنوع مباحث در خصوص قرآن و مطالعات مدیریتی، بحثی مستقل و چالشی است که افق‌های جدیدی را برای پژوهشگران مطالعات قرآنی و مدیریتی می‌گشاید.بدون تردید ‌ورود روشمند دانش‌پژوهان به این حوزه‌های ویژه، نیازمند باز تعریف مفاهیم و شاخصه‌های اصلی، تبیین پیش‌فرض‌ها و مبانی خاص، ارایه منطق فهم، روش استدلال، معیارهای طبقه‌بندی، تحلیل مسایل و مباحث و... می‌باشد.

ارایه فهرستی کوتاه از مجموعه پرسش‌های اساسی پیش‌روی پژوهشگر مدیریتی قرآن کریم، دورنمایی از گستره مباحث مدیریتی قرآن را نشان می‌دهد، مانند:1) روش تحقیق و پژوهش مدیریتی در آیات قرآن کریم چیست و چه نسبتی با دیگر روش‌های تحقیق و پژوهش دارد؟2) آیا اعمال روش‌های کمّی پژوهش در مطالعات مدیریتی قرآن ممکن است؟3) روش‌های کیفی پژوهش در مطالعات مدیریتی قرآن چه محدودیت‌هایی دارد؟4) کارکردها و محدودیت‌های یافته‌های دانش مدیریت در آشکار کردن مفاد آیات و کشف مراد خدای متعال از قرآن (امکان و جواز تفسیر مدیریتی قرآن) چیست؟

5)معیارهای شناسایی و طبقه‌بندی آیات مدیریتی قرآن چیست و برای تفسیر چنین آیاتی کدام یک از روش‌های تفسیری کارآیی بیشتر دارد؟6) موانع و محدودیت‌های کشف و تبیین نظام اهداف، باورها، ارزش‌ها و رفتارهای مدیریتی از قرآن کریم (جامعه‌سازی و نظام‌پردازی بر اساس قرآن کریم) چیست؟7) قرآن کریم چه معیارهایی برای طبقه‌بندی گونه‌های رفتار در سازمان ارایه می‌کند و اصول و مبانی حاکم بر هر از گونه‌های رفتار بر اساس قرآن، چیست؟8) برجستگی‌ها و جنبه‌های خاص و منحصر به فرد قرآن کریم در حوزه مباحث مدیریتی چیست؟ منظور جنبه‌هایی از مباحث مدیریتی است که در دانش تخصصی رشته مورد غفلت یا بی‌اعتنایی قرار گرفته است یا به طور کلی از عهده دانش بشری در این حوزه تخصصی خارج است.

4ـ مبانی و پیش‌فرض‌ها

مبانی یا پیش فرض‌های بنیادین مطالعات مدیریتی قرآن کریم، مجموعه‌ای از باورها و اصول پذیرفته شده درباره قرآن کریم است که انتخاب هر نوع رویکرد نظری در خصوص آن‌ها، کمیّت و کیفیت مطالعات مدیریتی قرآن را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

الف) مبانی و پیش‌فرض‌های عام

بخشی از این مبانی و پیش فرض‌ها عمومی است و به مطالعات مدیریتی اختصاص ندارد و در کتب علوم قرآنی و مقدمات تفاسیر به تفصیل از آن‌ها بحث شده است، مانند:1ـ الهی (غیر بشری) بودن؛2ـ تحریف ناپذیری قرآن؛3ـ جواز فهم و تفسیر قرآن؛4ـ حجیت ظواهر قرآن؛5ـ چند معنایی بودن آیات قرآن؛6ـ انسجام و پیوستگی آیات قرآن (ر.ک: مؤدب، مبانی تفسیر قرآن، فصل سوم به بعد).

ب) مبانی و پیش‌فرض‌های خاص مطالعات مدیریتی

بخشی از مبانی و پیش‌فرض‌های بنیادین نیازمند تبیین و اثبات با ادبیات روز و به تناسب پرسش‌ها و شبهات مطرح در دوره معاصر است و انتخاب موضع نظری محقق نسبت به هر یک از آن‌ها، اصل مطالعات روشمند مدیریتی قرآن را خدشه‌پذیر می‌کند و واقع نمایی لازم و کافی و قابلیت استناد علمی آن‌ها را برای دانش‌پژوه مدیریتی به منظور تبیین، تحلیل و استنباط مفید و مؤثر در مباحث و مطالب تخصصی از بین می‌برد، مانند:

1ـ فرا تاریخی بودن آموزه‌های مدیریتی قرآن[2]: قرآن کریم کتاب هدایت برای انسان‌ها در همه دوره‌ها است؛ حوزه نورافشانی خورشید قرآن کریم پهنه زمین و گستره زمان است. نور هدایت قرآن تا آن جا که مرز بشریت است، می‌تابد Gوَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى‏ لِلْبَشَرِF (مدثر/31) و Gوَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَF (قلم/52) و به عصر یا اقلیم یا نژادی ویژه اختصاص ندارد.

خدای سبحان در تبیین قلمرو رسالت پیامبر اکرم9 می‌فرماید: Gوَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِF. (سبأ/28)، بنابراین رسالت حضرت «جهان شمول» و «ابدی»، و کتاب او «جهانی» و «جاودانه»، و قوم او همه افراد بشر است؛ نه گروهی از مردم حجاز. قلمرو انذار پیامبر اکرم9 نیز همه افراد بشر معرفی شده است، مانند: Gتَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراًF (فرقان/1) و Gنَذِیراً لِلْبَشَرِ F(مدثر/36).

کتابی که برای هدایت همگانی آمده و از نظر گستره حوزه رهنمودهایش جهان شمول است، باید دو ویژگی داشته باشد:

اول: به زبانی جهانی سخن بگوید تا همگان از معارف آن بهره ببرند و کسی به بهانه نارسایی زبان و بیگانگی با فرهنگ آن کتاب از پیمودن صراط سعادت‌بخش آن باز نایستد. دوم: محتوایش برای همگان سودمند باشد و احدی از آن بی‌نیاز نباشد؛ مانند آبی که عامل حیات همه زندگان است و هیچ موجود زنده‌ای در هیچ عصر و مکانی از آن بی‌نیاز نیست (جوادی آملی، عبدالله، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، 31-32).

2ـ هادی بودن آیات مدیریتی برای دنیای بشر: هدایت قرآن در اصل عمومی است و آیاتی مانند Gذلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ F(بقره/2)، Gإِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخْشَاهَاF (نازعات/45) وGلِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّاً F(یس/70) ناظر به اختصاص دعوت قرآن به پارسایان، خاشعان و زنده دلان نیست؛ بلکه به بهره‌وری از قرآن و مانند آن ناظر است (جوادی آملی، همان، 37 - 38).

معارف قرآنی مراتب فراوانی دارد و هر مرتبه‌اش، بهره گروهی ویژه است همانطور که در روایت آمده است:

«کتاب الله عزوجل علی أربعةِ أشیاء: علی العبارة والاشارة واللطائف والحقائق. فالعبارة للعوام والاشارة للخواص واللطائف للأولیاء والحقائق للأنبیاء» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،‌ 75، 278). هر کس به میزان استعداد خود از قرآن بهره می‌برد تا به «مقام مکنون» آن برسد که تنها پیامبر اکرم و اهل بیت حضرت به آن راه دارند (جوادی آملی، همان، ص 36 - 37).

Gوَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى‏ لِلْمُسْلِمِینَF (نحل/89). قرآن کریم تبیان (بیانگر) همه معارف ضروری و سودمند برای بشر و عهده‌دار بیان همه معارف و احکامِ هدایتگر، سعادت بخش و سیادت آفرین برای جوامع انسانی است و چنین کتابی باید در تبیین ره‌آوردش گویا و روشن باشد؛ نه مبهم، مجمل و نیازمند به روشنگری؛ زیرا کتاب مبهم که توان حلّ معانی و تفسیر مطالب خود را ندارد، هرگز نخواهد توانست معارف سعادت‌بخش را تبیین کند. از این جهت قرآن کریم نسبت به محدوده داخلی خود «بَیِّن» و به بیرون از خویش «مُبیِّن» است (جوادی آملی، همان، 35).

تدبر در برخی آیات مربوط به ویژگی هدایتی قرآن بیانگر این است که آموزه‌های وحیانی مطمئن‌ترین راهنمای بشر در زندگی مادی و معنوی است و بدون بهره‌گیری از این آموزه‌ها، امکان حیات مادی همراه با عزت، اقتدار، رفاه و آسایش پایدار برای بشریت وجود ندارد. چنان که تاریخ و تمدن بشری خود شاهدی آشکار بر این مدعای قرآنی است. به این آیات توجه کنید.

1. Gالر کِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِF (ابراهیم/1)؛ «الف، لام، را، کتابى است که آن را به تو فرو فرستادیم، تا مردم را به رخصت پروردگارشان، از تاریکى‏ها به نور بیرون ببری، به راهِ (خداى) شکست‏ناپذیر [و] ستوده». 2. Gالم * ذَالِکَ الْکِتَبُ لَارَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَF (بقره/1-2)؛ «الف، لام، میم * آن کتاب [با عظمت‏] هیچ تردیدى در آن نیست. [و] راهنماى پارسایان (خود نگهدار) است».

3. Gإِنَّ هَاذَا الْقُرْءَانَ یهَْدِى لِلَّتىِ هِىَ أَقْوَمُ وَیُبَشرُِّ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْرًا کَبِیرًاF (اسراء/ 9)؛ «در حقیقت این قرآن، بدان (شیوه‏اى) که آن پایدارتر است، راهنمایى مى‏کند و به مؤمنانى که نیکی‌ها را انجام مى‏دهند، مژده مى‏دهد؛ این که پاداش بزرگى براى آنان است». 4. Gهَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَF (آل‌عمران/ 138)؛ «این [قرآن‏]، بیانى براى مردم است، و راهنمایى و پندى براى پارسایان (خود نگهدار)».

5. Gوَکَذَالِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِى مَا الْکِتَابُ وَلَا الْایمَانُ وَلَاکِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهَّْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتهَْدِى إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ * صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِى لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَمَا فىِ الْأَرْضِ أَلَا إِلىَ اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُF (شوری/ 52 ـ53)؛ «و این‌گونه از فرمان خویش به تو [قرآنِ] روح بخش را وحى کردیم، [در حالى که] نمى‏دانستى کتاب (قرآن) و ایمان (به محتواى آن) چیست، ولی آن را نورى قرار دادیم که به وسیله‌اش هر کسی از بندگانمان را که بخواهیم (و شایسته بدانیم) راهنمایى مى‏کنیم؛ و به قطع تو به سوى راه راست راهنمایى مى‏کنى *؛ (همان) راه خدایى که آن چه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است تنها برای اوست؛ آگاه باشید همه کارها [تنها] به سوى خدا باز مى‏گردد!».

6. Gیَا أَیهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فىِ الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَF (یونس/57)؛ «اى مردم! به یقین از پروردگارتان براى شما، پندى و درمانى براى آن چه در سینه‏هاست؛ و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان، آمده است». 7. Gیَأَیهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًاF. (نساء/174) «اى مردم! به یقین دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نورى آشکار به سوى شما فرو فرستادیم.»

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

دوشنبه 6 آبان 1392  11:39 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:پیش‌فرض‌ها و مبانی مطالعات مدیریتی قرآن کریم

 

3ـ اجتماعی بودن قرآن: دین سنتى است که انسان در زندگى اجتماعى‏اش طبق آن سیر مى‏کند و روشی ویژه در زندگی دنیا است که صلاح زندگى دنیا را تامین مى‏کند، کمال اخروى، زندگى جاوید و حقیقى نزد خداى تعالى را نیز هموار می‌سازد.[3]

ایمان و عمل صالح، ‌مؤمن را آماده مى‏سازد تا ساحت‌های متنوع زندگی اجتماعی را آن‌گونه که هستند، ببیند و اشیاء را به دو قسم تقسیم ‏کند، یکى حق و باقى، و دیگرى باطل و فانى. وقتى مؤمن این دو را متمایز از هم دید، از صمیم قلب از باطلِ فانى ـ زندگى مادى دنیا و نقش و نگارهاى فریبنده‌‏اش ـ روی برمی‌گرداند و به عزت خدا متمایل می‌شود، و چون عزتش از خدا شد، شیطان با وسوسه‏هایش، نفس اماره با هوى و هوس‌هایش و دنیا با فریبندگى‏هایش نمى‏توانند او را ذلیل و خوار کنند، زیرا با چشم بصیرتى که یافته است، بطلان کالای دنیا و فناى نعمت‌هاى آن را مى‏بیند.

به همین جهت اسلام مهم‏ترین احکام و شرایع خود (مانند: حج، جهاد، نماز و انفاق و...) و خلاصه تقواى دینى را بر اساس اجتماع قرار داد؛ قواى حکومت اسلامى را مراقب تمام شعائر دینى و حدود آن کرد؛ فریضه دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از تمامى منکرات را بر عموم واجب کرد و جهت حفظ وحدت اجتماعى، هدف مشترکى براى جامعه اعلام نمود.

خطاب قرآن در تمام آیات مربوط به اقامه عبادات، قیام برای جهاد، اجراى حدود و قصاص و... متوجه عموم مؤمنان است؛ نه تنها رسول خدا، مانند: Gوَأَقِیمُوا الْصَّلاَةَF، Gوَأَنْفِقُوْا فِی سَبِیلِ اللّهِF، Gکُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُF، Gوَلِتَکُن مِنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِF، Gوَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِF، Gوَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِF، Gالزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا  کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَاF، Gوَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَاF، Gوَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌF، Gوَأَقِیمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِF، Gوَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواF، Gأَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِF، Gوَمَا مُحمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى‏ أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنْقَلِبْ عَلَى‏ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئاً  وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَF و... .

عمومیت خطاب آیات گویای این است که دین صبغه و روشی اجتماعى است که خداى تعالى مردم را به پذیرش آن وادار می‌کند، کفر را براى بندگانش نمى‏پسندد، اقامه دین را از عموم مردم می‌خواهد و اختیار جامعه انسانی را به دست خود آنان می‌دهد؛ بی آن که بعضى برتری داشته باشند یا اختیار به بعضى اختصاص داشته باشد. بر این اساس همه ـ از رسول خدا تا مردم ـ در مسؤلیت جامعه برابرند.

برخی از این امور چنین است:1. ایجاد الفت و هم‌بستگی و رفع اختلاف از زندگی اجتماعی (هدف بعثت انبیاء)؛2. اقامه دین و اجرای احکام آن؛ وظیفه اصلی مؤمنان؛3. ضرورت پیشگیری از حرمت شکنی مقدسات در جامعه دینی Gوَلاَتَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍF (انعام/ 108)؛

4. پیشگیری از جریان نفاق و‌آثار خطرناک آن در روابط ومناسبات اجتماعی.

بنابراین زندگی انسان اجتماعی است و جامعه به قانون نیاز دارد و قوانین بشری از اطمینان کافی برخوردار نیستند؛ زیرا هوس‌های درونی، فشارهای بیرونی، گرایش‌های فردی، حزبی، نژادی، تصورات، اوهام و پندارها، کج‌فکری‌ها، بداندیشی‌ها، سوءظن‌ها، ترس‌ها و طمع‌ها، در کنار خطاها، فراموشی‌ها، و پشیمانی‌ها، بیانگر آن هستند که قانون‌گذار باید فرا بشر باشد نه خود بشر؛ و جز خداوند کسی حق ندارد و نمی‌تواند برای بشر قانون عادلانه و راه‌گشا طراحی کند و شالوده روابط و مناسبات اجتماعی را که امروزه در قالب سازمان‌های رسمی شکل می‌گیرد، تعیین کند (قرائتی، محسن، تفسیر نور، 27).

4ـ معطوف به رفتار بودن آیات قرآن: رفتار عبارت است از آن دسته از حالت‌ها، عادت‌ها، فعالیت‌ها، کنش‌ها، و واکنش‌های به نسبت پایدار که از انسان سر می‌زند و متضمن کار‌های بدنی آشکار و پنهان، اعمال فیزیولوژیک (مثل حرکات دست‌ها و پاها) عاطفی و فعالیت‌های عقلی است و همواره قابل مشاهده، اندازه‌گیری، ارزیابی و پیش‌بینی است (سیف، علی اکبر، تغییر رفتار و رفتار درمانی، نظریه‌ها و روش‌ها، 41؛ قلی‌زاده، فرض الله، کلیات روانشناسی، 1، 37؛ ریموند، میلتن برگر، شیوه‌های تغییر رفتار، 11ـ12؛ محی الدین بناب، مهدی (ترجمه)، مقدمه‌ای بر روانشناسی، 1، 41؛ شعاری نژاد، علی اکبر، درآمدی بر روان‌شناختی انسان، 24).

یکی از مهم‌ترین ابعاد و‌جودی بشر، رفتار و کردار اوست. قرآن مجید شخصیت آدمی را در سه مقوله (اعتقادات، اخلاق و رفتار) در نظر می‌گیرد. این سه عنصر شاکله و خمیر مایه وجود واقعی انسان را می‌سازند؛ براساس این اصل، رفتار چنان با شخصیت آدمی آمیخته است که می‌توان گفت، هویت هر آدمی، برآیند مجموعۀ اعمال اوست، و اعمال و رفتار انسان بذرهایی‌اند که در خود می‌افشاند و خود همان بذرها می‌شود، از این رو اگر بگوییم هر فردی، معادل عملی است که انجام می‌دهد، سخنی به گزاف نخواهد بود، لذا خداوند فرزند نوح7 را «عمل غیر صالح» (هود/46) می‌خواند؛ نه فردی که عمل غیر صالح دارد (ر.ک. به: نجم/ 39 ـ41؛ زلزال/ 6 ـ 8؛ نمل/ 90؛ قصص/ 84 ؛ آل عمران/ 30 و  بقره/ 284).

از برخی آیات بر می‌آید که انسان با عمل و رفتار خود اتحاد دارد. مثلاً قرآن کریم افراد تبهکار را آتش‌ گیره و مواد جهنم معرفی می‌نماید. Gیا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَF (تحریم/ 6). یعنی این‌گونه افراد هرگاه کنش‌ها و رفتارهای منفی و پست از خود بروز دهند ـ قرآن از آن به معصیت یاد می‌کند ـ اعمال آن‌ها با تکرار و ممارست به ملکات تبدیل می‌شود و در روز قیامت به صورت جهنم ظهور می‌کند.

در مقابل افرادی که رفتارهای مثبت و عالی ـ به تعبیر قرآن عمل صالح ـ  از خود بروز می‌دهند، کارهای آن‌ها با تکرار و ممارست به ملکات فاضله تبدیل می‌شود و بهشت را می‌سازد، مانند این آیه: Gفَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ * فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِیمٍF (واقعه/ 88 - 89).

قرآن کریم رفتار شایسته و ناشایسته را گاه با بیان اوصاف کلی از قبیل صادقین، قانتین، مکذبین و... ارائه می‌کند و گاه مصداق‌های رفتار پسندیده و ناپسند را می‌شمرد، مانند (بقره/177). گاهی هم پیامبر و... را مخاطب قرار می‌دهد و عملی را از او می‌خواهد یا زمانی پیامبر و دیگر مؤمنان را از ارتکاب افعالی باز می‌دارد. خدای سبحان رسالت‌های رسول اکرم را تلاوت آیات بر مردم، آموزش کتاب و حکمت، و تزکیه نفوس می‌داند. Gهُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَ ...F (جمعه/ 2).

جامع همه این رسالت‌ها، «دعوت به سوی خدا» است که سر لوحه برنامه همه انبیای الهی است و روش‌های آن در قرآن کریم تبیین شده است، مانند: Gادْعُ إِلَى‏ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُF (نحل/ 125).

از ویژگی‌های کتاب الهی جمع میان حکمت، موعظه و جدال احسن با تمثیل، تشبیه و نقل داستان در دعوت و تعلیم است؛ شیوه‌ای که در هیچ یک از کتب علوم عقلی و نقلی که مؤلفان و مصنّفان آن‌ها تنها به ارائه براهین صرف و استدلال محض عقلی یا نقلی بسنده می‌کنند، مرسوم نیست.

قرآن کریم افزون بر آن که برای نوع معارف برهان اقامه می‌کند، برای عمومی کردن فهم آن‌ها و تجلّی آموزه‌ها در رفتار فرد و جامعه، نیز مَثَل می‌زند. Gوَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَF (زمر/ 27). (جوادی آملی، همان، 39 ـ 40).

بر این اساس قرآن کریم نمی‌تواند، مانند کتب علمی، تنها به تبیین مسائل علمی و جهان‌شناسانه بپردازد یا مثل کتب اخلاقی به اندرز بسنده کند یا همتای کتاب‌های فقهی و اصولی به ذکر احکام فرعی و مبانی آن‌ها اکتفا کند و به طور کلی شیوه‌های رایج و معمول در کتب بشری را در پیش گیرد؛ بلکه روش‌های ویژه‌ای را بر می‌گزیند، به طوری که آموزه‌های آسمانی در گفتار و کردار آحاد جامعه اسلامی زمینی شود و تجلی خلیفه الهی بودن بشر عینیت یابد. برخی از شیوه‌های مذکور عبارت است از:

1) استفاده گسترده از تمثیل برای تنزّل دادن معارف سنگین و متعالی، که بحث آن گذشت.

2) بهره‌گیری از شیوه جدال احسن و پایه قرار دادن پیش‌فرض‌های مقبول خصم، در احتجاج با کسانی که در برابر اصل دین یا خصوص قرآن سرسختی نشان می‌دهند.

3) آمیختن «معارف و احکام» با «موعظه و اخلاق» و «تعلیم کتاب و حکمت» با «تربیت و تزکیه نفوس» و پیوند زدن مسائل نظری با عملی و مسایل اجرایی با ضامن اجرای آن؛ مانند این که پس از دستور روزه‌داری به هدف آن

ـ تحصیل تقوا ـ اشاره می‌کند و می‌فرماید: Gیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَF (بقره/ 183) یا پس از بیان آفرینش لباسی که اندام انسان را می‌پوشاند و نگهبان تن است، از لباس تقوا سخن می‌گوید که جامه جان آدمی و بهترین نگهبان آن است Gیَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاساً یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشاً وَلِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذلِکَ خَیْرٌ...F (اعراف/26) و در فضایی که سخن از حج و عمره خانه خدا مطرح است ـ چون حج و عمره مستلزم سفر است و سفر نیز زاد و توشه می‌طلبد ـ از ره توشه تقوا که در سیر و سلوک به سوی خدا بهترین ره‌توشه است، نام می‌برد و می‌فرماید: Gوَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ... * الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ... وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىF (بقره/ 196 ـ 197) (جوادی آملی، همان، 43 ـ 44).

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

دوشنبه 6 آبان 1392  11:39 AM
تشکرات از این پست
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:پیش‌فرض‌ها و مبانی مطالعات مدیریتی قرآن کریم

 

4) گزینش صحنه‌های درس‌آموز تاریخی در تبیین قصه‌ها: این موضوع از شواهد روشنِ معطوف به رفتار بودن آیات قرآن کریم‌ است. قرآن کریم کتاب تاریخ نیست تا وقایع نگارانه در هر قصّه آنچه را رخ داده است، بنگارد، بلکه تنها به بیان بخش‌هایی می‌پردازد که با هدف آن (هدایت) هماهنگ باشد. سپس آن را به عنوان سنت‌ الهی (فلسفه تاریخ) بازگو می‌کند (همان، 48).

5) بیان مصداق و پرهیز از کلی‌گویی: در کتب علمی متعارف نیست که در مقام تبیین یک حقیقت، مصادیق آن ذکر شود، مثلاً در تعریف نیکی، نیکان معرفی شوند؛ اما قرآن کریم در آیات خود چنین شیوه‌ای به کار برده است؛ مثلاً، در تبیین بِرّ و نیکی می‌فرماید: Gلَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخِرِ وَ...F (بقره/ 177).

گاهی تبیین مصداق را در آیات دیگر می‌آورد؛ نه در آیه محل بحث، چنان که در آیه کریمه G... فَبَشِّرْ  عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُF (زمر/ 17- 18) سخن از أحسن الأقوال است، ولی مصداق آن در جای دیگر Gوَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَF (فصلت/ 33) تبیین شده است و یا در سوره مبارکه حمد ذکری اجمالی و کلی درباره نعمت‌یافتگان Gصِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ...F آمده است، اما در سوره مبارکه نساء مصداق مُنْعَمٌ عَلیهم G... مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَ...F. (نساء/69) تبیین شده است (جوادی آملی، همان، 50 ـ 51).

5ـ پویایی، حساسیت و موضع‌گیر بودن قرآن (برخورداری از ویژگی نفی و اثبات در ارایه مطالب و دیدگاه‌ها): قرآن کریم، مانند برخی کتب متداول، مجمع اقوال نیست تا آرای مختلف را نقل کند، ولی بین آن‌ها داوری نکند، بلکه نقل‌های آن با همراه داوری است. از این رو اگر مطلبی را نقل کند و سخنی در ابطال و ردّ آن نیاورد، نشانه امضا و پذیرش آن است؛ چنان که از فرزند صالح حضرت آدم نقل می‌کند که تقوا معیار پذیرش عمل نزد خداست: Gقَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَF (مائده/27) و آن را ردّ نمی‌کند، از این رو این جمله در برخی روایات (نورالثقلین، 1، 615) و در کتب فقهی با عنوان «قول الله» مطرح است.

در آیاتی دیگر پس از نقل گفته منافقان، آن را ابطال می‌کند Gیَقُولُونَ لَئِن رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لاَ یَعْلَمُونَF (منافقون/8). سخن منافقان این بود که خود را عزیز و مؤمنان را ذلیل می‌پنداشتند، اما خداوند بعد از نقل گفتار آن‌ها، به بطلان آن پرداخت؛ چنان که قبلاً (منافقون/7) در ابطال کلام باطل آنان درباره محاصره اقتصادی مسلمانان و اِنفاق نکردن به همراهان رسول اکرم9 برای تفرّق آنان از اطراف پیامبر اکرم9 سخنی را نقل و نقد و ابطال کرد (جوادی آملی، همان، 45- 46).

قرآن کریم بر اثر داشتن این ویژگی «قول فصل» نام گرفته است Gإِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِF (طارق/13-14). با مرور اجمالی آیات قرآن صدها سند روشن برای اثبات این اصل وجود دارد و این ویژگی ظرفیت قرآن را برای بهره‌مندی در تعیین اصول، مبانی، خط‌مشی‌ها و سیاست‌های عمومی سازمان‌ها بسیار استوار، عمیق و محکم می‌سازد.

6ـ مرجعیت و نجات بخشی قرآن در شرایط بحرانی: پیامبر اکرم9 فرمود: «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن» (کافی، 2، 598) «هرگاه فتنه‌ها همچون شب‌های سیاه بر شما روی کرد، به سراغ قرآن بروید» و فرمود «قرآن سفره مهمانی خداوند است، تا می‌توانید از ضیافت او بهره‌ بگیرید» (کنزل العمّال، 2356).

اگر انسان به راهنما نیاز دارد، کتاب آسمانی، امام و راهنماست (انّ القرآن امام من الله (بحارالانوار، 65، 393)، اگر به معلم و مربی نیاز دارد، قرآن بهترین هدایت کننده است (بقره/2)، اگر جامعه به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است (وانّ القرآن... حکم عدل (بحار الانوار، 22، 315))، اگر به منطق و برهان نیاز دارد، قرآن قوی‌ترین برهان است Gقَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِن رَبِّکُمْF (نساء/174)، اگر به تذکر و موعظه نیاز دارد،‌ قرآن وسیله تذکر و موعظه است Gقَدْ جَاءَتْکُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّکُمْF (یونس/57) اگر برای امراض روحی همچون حسد، تکبر، غرور، حرص، بخل، خودخواهی و ریا به دارو و درمان نیاز دارد، قرآن بهترین داروی شفابخش است (اسراء/82).

حضرت امیر می‌فرماید:«عزتی است که شکست ندارد و حقی است که خوار نمی‌شود» (نهج ‌البلاغه، خ‌198) و«تاریکی‌ها جز با قرآن بر طرف نمی‌شود» (همان، خ 18). انسان معاصر و به تبع آن سازمان‌ها و جوامع بشری هر روز با پیچیدگی و دشواری‌های گسترده‌تری روبه‌رو می‌شوند و ناکار آمدی دانش و تجربه بشری در حل این مشکل‌ها در حیطة حیات فردی و اجتماعی آشکار شده است، پس بشر راهی جز پناه بردن به قرآن کریم و طلب نور و روشنایی از آن برای خروج از بحران‌ها ندارد.

نتیجه

بخشی از پیش‌فرض‌های مطالعاتی مدیریتی قرآنی عام است، مانند: الهی بودن، تحریف ناپذیری، حجیت ظواهر، جواز فهم و بخشی دیگر خاص است، مانند: فرا تاریخی بودن، هدایت‌گر بودن، اجتماعی بودن. هر دو گروه پیش فرض‌ها در فهم مدیریت قرآن نقش دارند.

پی‌نوشت

[1] قرآن کریم آیات فراوانی را به بیان ویژگی‌های انسان اختصاص داده است. بعضی آیات وی را ستایش و دسته‌ای نکوهش می‌کند. آیات گروه اول از او به خلیفه خدا روی زمین، برخوردار از ظرفیت علمی گسترده، امانت‌دار خدا، دارای کرامت و الهام شده به فجور و تقوا و دارای فطرت و موجودی ابدی یاد می‌کنند. آیات گروه دوم از او به موجودی ضعیف، عجول، قتور، فَخور، هَلوع، جَزوع، مَنوع، ظلوم و جَهول و... تعبیر می‌کنند (آملی، جوادی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، فطرت در قرآن، ص21).

[2] در فهم معارف قرآن کریم نه بهره‌مندی از فرهنگی خاص شرط است تا بدون آن رسیدن به اسرار قرآنی ممکن نباشد؛ نه تمدن ویژه‌ای مانع است تا انسان‌ها با داشتن آن مدنیّتِ مخصوص از لطایف قرآنی محروم شوند. یگانه زبانی که عامل هماهنگی جهان گسترده بشری است، زبان «فطرت» است که فرهنگ عمومی و مشترک همه انسان‌ها در همه دوره‌ها و مکان‌ها است و هر انسانی به آن آشنا و از آن بهره‌مند است و هیچ فردی نمی‌تواند بهانه بیگانگی با آن را در سر بپروراند. دست چپاول تاریخ به دامان پاک و پایه‌های استوار آن نمی‌رسد، زیرا خدای فطرت آفرین آن را از هر گزندی مصون داشته و فرموده است: Gفَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَالِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُF (روم/30) (جوادی آملی، تسنیم، تفسیر قرآن کریم، ص 32-33).

[3] اسلام قانونش را بر اساس توحید بنا نهاده، و در مرحله بعد، اخلاق فاضله را پایه قوانین قرار داده است. آن گاه متعرض تمام اعمال بشر (فردی و اجتماع) شده و براى همه حکم جعل کرده است. در نتیجه هیچ چیزى که با انسان ارتباط پیدا کند و یا انسان با آن ارتباط داشته باشد، نمانده است؛ مگر آن که شرع اسلام در آن جاى پایى دارد. در نتیجه در اسلام جایى و مجالى براى حریّت به معناى امروزی‌اش نیست.

منابع

1.   جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، تفسیر قرآن کریم، تنظیم و ویرایش: علی اسلامی، مرکز نشر اسراء، قم، 1378 ش.

2.   ریموند میلتن برگر، شیوه های تغییر رفتار، مترجم: فتحی آشتیانی، علی و عظیمی آشتیانی،‌ هادی، سمت، تهران، 1381 ش، چ اول.

3.   سیف، علی اکبر، تغییر رفتار و رفتار درمانی، نظریه ها و روش ها، نشر دوران، تهران، 1379 ش، چ اول.

4.   شعاری نژاد، علی اکبر، در آمدی بر روان شناختی انسان، آزاده، تهران، 1371 ش، چ اول.

5.     عاملی، حر، وسائل الشیعه، تحقیق: مؤسسه آل‌البیت، قم 1414 هـ . ق.

6.     قلی زاده، فرض الله، کلیات روانشناسی، نشر احرار، تهران، بی تا، اول.

7.     کلینی رازی، محمد، کافی (اصول)، تحقیق: غفاری، علی‌اکبر، بیروت، 1401 ق، چ چهارم.

8.   مجلسی‌، محمد باقر، بحار الانوار،  دار اِحیاء التراث، بیروت 1403 هـ . ق.

9.     مقدمه‌‌ای بر روانشناسی، ترجمه: محی‌الدین‌بناب، مهدی، دانشگاه پیام نور، تهران، 1378 ش، چ اول.

10. مودب، رضا، مبانی تفسیر قرآن، انتشارات دانشگاه قم، 1389، اول.

11. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، مرکز برنامه‌ریزی و تدوین متون درسی تفسیر قرآن کریم (آیات برگزیده)، برگزیده از تفسیر نور، قرائتی، محسن؛ تدوین دفتر نشر معارف، قم، 1385 ش.

همو، تفسیر موضوعی قرآن کریم، فطرت در قرآن، تنظیم و ویرایش: محمد رضا مصطفی پور، مرکز نشر اسراء، قم، 1378 ش.

منبع: مجله قرآن و علم شماره 4

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

دوشنبه 6 آبان 1392  11:40 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها