گفتگویی بین شاگرد و استاد
ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت و شارح نهج البلاغه ذیل شرح خطبه 162 نهج البلاغه (این خطبه از سخنان امام عليه السلام است در پاسخ بعضى از يارانش كه از آن حضرت پرسيد: چگونه قوم شما، شما را از اين مقام (خلافت) كنار زدند، در حالى كه شما سزاوارتريد؟ ) اینگونه می نویسد:
از استادم ،«ابوجعفر نقيب»، كه بهره وافرى از عقل و خرد داشت، پرسيدم: منظور سؤال كننده از افرادى كه امام عليه السلام را از حقش بركنار ساختند كيانند؟ آيا منظور، روز سقيفه است يا روز شورا؟
گفت: سقيفه
گفتم: من به خودم اجازه نمىدهم بگويم اصحاب پيامبر (ص) با پيامبر (ص) مخالفت نمودند و نص خلافت را كنار گذاشتند
در پاسخم گفت: من هم به خودم اجازه نمىدهم به پيامبر(ص) اين نسبت را بدهم كه در امر خلافت و امامت پس از خود اهمال و سستى ورزيده و مردم را بى سرپرست گذارده باشد؛ او كه براى مسافرتى در بيرون مدينه كسى را به جاى خود بر مىگزيد، چگونه براى پس از مرگش كسى را به خلافت تعيين نكرد؟!!!!!!
(شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید،جلد9 ص 248)