اصفهانیه
میره مکانیکی، به تعمیرکار می گه: ۱ قطره روغن تو موتور، ۱ لیوان آب تو
رادیات، ۱ لیتر بنزین تو باک بریز. تعمیرکاره می گه: لاستیکتم کم بادس! می
خوای توش بگوزم؟
یک
روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر
پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و
محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو
خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره
نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو
انباری ور دار بیار
اصفهانیه
داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت
نیاز به قضای حاجت داره! خلاصه یخورده اطراف چرخ میزنه تا آخر یک توالت
عمومی پیدا میکنه. خوشحال و خندان میره تو که یهو دم در یک مردک لندهور
جلوشو میگیره، میگه: کجا عمو؟! اینجا توالتش ورودی داره، ۲۰۰ تومن!
اصفهانیه شاکی میشه، میگه: انصافتو شکر! یک ریدن دویست تومن؟! نمیخوام!
خلاصه میاد بیرون، یکم دیگه چرخ میزنه میبینه نه اوضاع خیلی خرابه،
برمیگرده، میگه: درک بیا اینم دویست تومن. یارو میگه: نـُچ! نرخا بالا
رفته، ورودی جدید ۵۰۰ تومنه! اصفهانیه تا فیهاخالدونش میسوزه، میگه: یعنی
چی؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برینه به صرفهتره! خلاصه باز شاکی میاد
بیرون، یکم راه میره، میبینه الانه که وسط آدم و عالم برینه به خودش، زود
بر میگرده، باحال زار یک پونصدی میده، میگه: بیا بابا اینم ۵۰۰ تومن. باز
صاب توالت یک ابرو میندازه بالا، میگه: تــُـچ! چون تو مضیقهای ورودیت
میشه هزار تومن! اصفهانیه که دیگه عرق از بناگوشش سرازیر شده بوده، میگه:
بابا سگ خور! بیا اینم هزار تومن، بزار برم برینم! خلاصه میره تو. مردک
توالتچی(!) میبینه یک ربع گذشت، نیم ساعت گذشت، یک ساعت گذشت، آقا نیومد
بیرون. میره در توالت رو باز میکنه، میبینه اصفهانیه با کمربند خودشو دار
زده، یک یادداشت هم گذاشته که: “کسی که تو این گرونی فرق گوز و ان رو
نمیفهمه فقط واسه مردن خوبه“!
یه
اصفهانیه میره خواستکَاری برای اقا زادش بابای دختر میبرسه شما در دختر من
جه جیزی دیدین که اومدین خواستکَاری در دخترتون هیجی والا ولی تو حساب
بانکی شما یک جیز هایی دیدیم
یه
بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا
رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم
از اینجا رددون می کونم.
چندتا
تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا
کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش
در میرد، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه
میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی
خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موجی تهرونو میگیرد
یه
روز یه اصفهانی با زن وپسرش به پیکنیک می رن که برای نهارشون سه تا تخم
مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه خانوم دو
تا تخم مرغ بیشتر درست نکن بچه رو آب برد!!!
یه
شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه
میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه ۲۵ تومانی ام را
گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این۲۵ تومانی مال تو! بچه باز
هم به گریه کردن ادامه میده < مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون
سکه را گم نکرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم!
یه اصفهانی به باباش تلفن میزنه برای اینکه پول تلفنش زیاد نشه فقط میگه : من کاظم ، پول لازم . باباش هم میگه : من مریض ، قر نریز
بچه
اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من
خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش
کردند ما هم میریم !
به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس .
به اصفهانی مییگن با کالسکه جمله بساز میگه این میوه ها کالس که !!!!!!!!!!!
اصفهانیه
در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت
نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟
میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی
روشنه ؟
۵راه میشه تشخیص داد یه نفر اصفهانیه اول
اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این
مطلب سریع اونو عوض کنن) دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه
میکنن به کجا رسیده سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به
درش میزنن چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای
اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو پنجم اینکه من اصفهانی نیستم
، ولی چرا این کار ها رو میکنم
اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن
اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش
یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده
اصفهانی تف میکنه آب بدنش کم میشه
یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش تف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا , اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور
اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده
یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه
بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی
اصفهانیه
داشته رو خودش یخ می ریخته. میگن چرا این کارو می کنی میگه می خوام سرما
بخورم. میگن چرا؟ میگه : آخه یه پنی سیلین دارم داره تاریخ مصرفش میگذره !
اصفهانیه
میره سربازی وقتی برمیگرده بابا و داداششو با کلی ریش میبینه میزنه
زیر گریه میگه بگین چی شده من طاقت دارم. باباش میگه کرهخر چرا ریش تراشو با خودت برده بودی؟!
اصفهانیه قله اورست رو فتح کرد.بهش میگن انگیزه ات چی بود؟؟ میگه خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن یه اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه