فناوری اطلاعات: فرصتی برای جهش
فناوری اطلاعات: فرصتی برای جهش
|
جهانی نو، جهانی دیگر، تولد یافته است: جهانی كه در آن «اطلاعات» برترین «قدرت» است، و قدرتها و توانمندیهای دیگر در قلمرو اقتصاد، آموزش، فرهنگ، و .... از آن نشات می یابند. از این است كه سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسكو) قصد دارد پیشنهاد كند كه «دسترسی به سپهر اطلاعاتی» (Cyber Space) نیز یكی از حقوق اساسی انسانها بهشمار آید و به اعلامیه جهانی حقوق بشر افزوده شود. این تصمیم یونسكو نه تنها از تولد دنیای نو خبر می دهد، بلكه درعین حال، تعریف جدیدی از انسان و حقوق بشر را نیز دربردارد: در جهان نو، در این دهكده كوچك، انسان توسعه یافته آن كسی است كه به «اطلاعات» دسترسی داشته باشد؛ اطلاع یافتن، دانستن و آگاه شدن، نه تنهایك ضرورت، بلكه یك «حق» است.
این دوران جدید در تاریخ حیات بشر را به نامهای گوناگون نامیده اند: دوران انفجار اطلاعات، عصر انقلاب رایانه ای، جهان اینترنت، و .... نامش هرچه باشد، مهمترین ویژگی آن گسترش شبكه اطلاعاتی در ابعاد جهانی، و پیشرفت و شكوفایی شگفتی انگیز «فناوری اطلاعات» است. در تار بزرگ جهان گستر ضیافتی برپاست: ضیافتی از داده ها و دانسته ها، دانش و دانایی، پرسشها و پاسخها. هركس كه بخواهد، میتواند به قدر همت خویش از این گنجینه سهمی ببرد. پنجره ها را به روی هیچ كس نبسته اند، اما كسی را هم دوبار بدین ضیافت فرانمی خوانند؛ و زمانه غافلان و كاهلان را سزا خواهد داد.
روزگاری تاریخ تمدن را به دو دوره تقسیم می كردند: پیش از اختراع چاپ، و بعد از آن. امروزه، از دو دوره دیگر سخن می رود: پیش از اختراع اینترنت، و بعد از آن. انقلاب رایانه ای سریعتر از آن رخ داده است كه بتوان همه پیامدهای گستردهٴآن را از هم اكنون پیشبینی كرد؛ اما اكثریت اندیشمندان و فرزانگان جهان، دست كم در این نكته همزبان اند كه: فناوری اطلاعات توانمندترین ابزار برای توسعه همه جانبه و پایدار در كشورهای واپس مانده است. هستند فیلسوفانی كه حتی در مفهوم پیشرفت و توسعه تردیدهایی دارند. آینده را، با اندكی بدبینی و تردید نگریستن، اگر از سویی حرفه برخی از فیلسوفان است، از سوی دیگر نشانه دوراندیشی و چون و چرا كردن نیز هست؛ پس در خور سرزنش نیست.
اما زیستن در بستر واقعیتهای عینی و انكار ناشدنی از فلسفیدن جداست. و در عالم واقعیتها، ما ایرانیان نیز، چون بسیاری از ملتهای دیگر، در آستانه یك گزینش تاریخی و سرنوشت ساز قرار گرفته ایم: یا باید با عبرت آموزی از غفلتها و خطاهای گذشته، جهان نو و الزامات آن را بپذیریم، و از امكانات بیكرانش سود جوییم؛ یا همچنان با اصرار در انكار دنیای جدید و بایسته های آن، همان راههای مبهم گذشته را پا پیاده طی كنیم، و پنجاه سال بعد، یك بار دیگر، به زاری فریاد برآوریم كه: «ناجوانمردها پیش رفتند و ما را با خود نبردند!»
ما، در ورود به عصر صنعت جدید درنگ و تردید كردیم، و از این رهگذر ضرر و خسران بسیار دیدیم، و هنوز هم بر غفلتی كه رفته است، اسف میخوریم. امروز كه بار دیگر بر سر یك نقطه عطف تاریخی ایستادهایم، عقل سلیم فرمان میدهد كه آن اشتباه را مكرر نكنیم. در سایه فناوری اطلاعات و امكانات بی حد و حصر آن، فرصتی استثنایی پدیدآمده است كه با یك «جهش» واپسماندگی چند سدهای خود را جبران بكنیم، و گرنه فرزندانمان - كه حق دارند در دنیای بهتری زندگی كنند - غفلت ما را هرگز نخواهند بخشید. از دست دادن این فرصت تاریخی، اشتباهی تاریخی خواهد بود و تاوان سنگینی در پی خواهد داشت.
آیا سخن گفتن از فناوری اطلاعات، به مثابه ابزاری برای «جهش» و جبران نسبی عقبماندگیهای گذشته و رفع تنگناهای امروز، خوشبینی افراطی و گزافه گویی است؟ به گمان ما چنین نیست.
برای توضیح مطلب به ارائه چند مثال بسنده می كنیم:
پیش از اختراع صنعت چاپ انتقال دانش و دانسته های بشری از طریق كتابهای خطی صورت می گرفت: خطاطی، چند ماه - و گاهی چند سال- به تحریر می نشست تا از یك كتاب، تنها یك نسخه، فرهم آید. این كتابهای خطی بسیار گران بودند و در انحصار برخی كسان. همگان نمی توانستند از كتابهای خطی كمیاب سودجویند. پس، دانش و معارف بشری تنها در اختیار طبقات ممتاز و مرفه بود، و حتی الفبا هم طبقاتی بود! بسیاری از طالبان علم گاهی رنج سفر از كشوری به كشور دیگر را برخود هموار می كردند تا به دیدار نسخه ای از كتابی نایل آیند. چه دلباختگانی بودند!
اختراع چاپ - كه انقلابی راستین در تاریخ تمدن بشری است - این بیداد عظیم را تخفیف داد. میلیونها كتاب در دسترس میلیونها انسان قرارگرفت و چهره جامعه بشری بكلی دگرگون گشت، اما نه در همه جا، و نه برای همگان. وانگهی، كتاب هنوز هم محدودیتهای ویژه خود را دارد: مطالعه كتاب نوعی خودآموزی در خلوت است، و خواننده امكان بحث و جدل با نویسنده یا خوانندگان دیگر را ندارد. هر كس - حتی اگر از رفاه مادی برخوردار باشد- نمی تواند كتابخانه ای شخصی داشته باشد؛ و تازه، كتابها – حتی اگر هزارها باشند – تنها بخش كوچكی از دانش و معارف بشری را در بردارند. در روزگار ماهم، دانش بشری چنان به شتاب نو به نو می شود كه اطلاعات مندرج در هر كتابی، هنوز به بازار نیامده، كهنه شده است.
صنعت چاپ كتاب را همگانی كرد و از این رهگذر به گسترش عدالت و برابری نسبی – دست كم در زمینه آموزش – یاری داد. پس سلام بر همه كتابهای خوب جهان! اما كتاب جهان نو، كتابی دیگر است: « اینترنت» ؛ كتابی با بی نهایت صفحه؛ كتابی كه در هر لحظه نومی شود؛ كتابی كه همیشه، در همه جا، از همه چیز، و با همه كس سخن می گوید.
دختران دبیرستان «زینب» در شهرری این كتاب جهانی را خوب میشناسند. درباه یكی از دانش آموزان این دبیرستان روایتی واقعی هست كه گردانندگان «شبكه مدرسه ایران» (Schoolnet) از بازگویی آن خسته نمیشوند: روزی رفته بودیم به دیدار بروبچههای دبیرستان زینب در شهرری. در جمع دانش آموزان دختری را دیدیم كه برای دوستانش درباره یك مبحث بسیار پیچیده ریاضی توضیح میداد. با حیرت پرسیدیم: «تو این چیزها را از كجا یاد گرفتی؟» گفت: «از اینترنت... شانس آوردم كه از طریق اینترنت با یك استاد ریاضی ایرانی كه مقیم امریكاست آشنا شدم و ایشان پدرانه كمك كردند كه مباحث جدید ریاضیات را یاد بگیرم...»
در روزگار شگفتی زندگی می كنیم. شگفتا و خوشا روزگار ما!
دخترك دانش آموز شهرری، به یاری سایت اینترنتی مدرسه اش، و با یك «كلیك» از شهرری به امریكا جهش كرده است! از شهرری تا امریكا راه كمی نیست، حتی اگر با هواپیمای مافوق صوت پرواز كنید. وقتی در ایران روز است، در امریكا شب شده است. اما اینترنت بر زمان و مكان چیره شده است. شبكه تار جهانی روز و شب و مرزهای جغرافیایی را به رسمیت نمی شناسد. در آنجا، همه ساكنان جهان خاكی، باهم وعده دیدار دارند. می خواهید از آخرین اطلاعات درباره بیماری «سارس» آگاه شوید؟ بفرمایید! كلیك! آخرین خبرها، تا همین یك ساعت پیش، در اختیار شماست. صبركنید! این خبرها هم، در همین لحظه، از دستاوردهای دانشمندان سراسر جهان در زمینه مبارزه با «سارس» رسیده است....
و لحظه ای بعد، خبرهای دیگری خواهد رسید: خبرهایی درباره همه چیز، همه جا، همه كس، همه جهان! براستی كه جهانی نو، جهانی دیگر تولد یافته است، و نه تنها دختران دبیرستان زینب در شهرری، بلكه پسران دانش آموز در اسلام شهر و زابل و قمصر و روستای شاهكوه (در استان گلستان) هم از ساكنان این جهان نو هستند و حق دارند كه به گنجینه دانش و فرهنگ بشری – ثمره قرنها تلاش مشترك همه ملتها – دست یابند. آنان دیگر نمیخواهند – و نباید- تاوان قرنها غفلت پدران خود را بپردازند. آنان می خواهند فرزند زمانه خود و معاصر واقعی عصر خویش باشند. می خواهند كه در افقهای دورتری به پرواز درآیند، و چنین پرش و جهشی تنها به یاری فناوری اطلاعات و گسترش شبكه اطلاعاتی كشور ممكن خواهدشد.
● چرا جهش؟
زیرا نه تنها برای جبران عقب ماندگیهای چند قرنی، بلكه برای عبور از تنگناهای كنونی نیز جز « جهش» راه دیگری نداریم. اگر « جهش» را به یك هدف و برنامه ملی در همه زمینه ها بدل نسازیم، و با همان شیوه ها و امكانات سنتی و معمول به پیش برویم، فاصله ای كه با كشورهای توسعه یافته داریم نه تنها هرگز پر نخواهد شد، بلكه هر روز بیشتر نیز خواهد شد.
مثالی از قلمرو «آموزش» بزنیم: با وجود همه تلاشهای صادقانه ای كه برای رفع تنگناهای موجود در سطوح مختلف آموزش به عمل آمده و می آید، گفته می شود كه هنوز هم ۱۶۰ هزار كلاس درس كم داریم. از كمبود دبیر و مربی متخصص و آزمایشگاه (برای رشته های علمی) سخن نگوییم، بهتر است. فاصله و شكاف و نابرابری تنها میان ایران و كشورهای توسعه نیافته نیست، بلكه امكانات تحصیل و دانش اندوزی در تهران نیز برای بسیاری از شهرستانها و روستاها و مناطق محروم، آرزویی دور و دست نیافتنی است. هنوز هم نتوانسته ایم بیسوادی را ریشه كن كنیم. در هماهنگ ساختن كتابهای درسی با دانش روز جهان همواره تاخیر داریم.
علوم و فنون چنان به سرعت نوبه نو می شوند كه حتی خبر نوآوریها را بموقع نمی شنویم، زیرا دسترسی به كتابها و نشریات علمی روز دنیا هم برایمان دشوار شده است. در كشور بزرگی مثل ایران، اگر بخواهیم با همان شیوه ها و ابزارهای سنتی و قدیمی ( یعنی تاسیس هزاران دبستان و دبیرستان و تربیت و تامین هزاران مربی و دبیر متخصص برای آنها، و ...) برهمه این تنگناها چیره شویم، هم زمان را از دست خواهیم داد و هم منابع مالی كشور را، زیرا روشهای سنتی هم زمان براست و هم بسیار هزینه بر. اگر می خواهیم كه مناطق محروم كشور سرانجام روزی محرومیتها را پشت سر بگذارند، و اگر می خواهیم كه همگام با جهان شتابان امروز پیش برویم، تنها راه چاره میان بر زدن است و جهش؛و این كار تنها به یاری فناوری اطلاعات و گسترش همه جانبه شبكه اطلاعاتی كشور میسر خواهد شد، زیرا اینترنت نیرومندترین ابزار « برابر سازی و توانمندسازی» است.
برابر می سازد، زیرا فاصله فرهنگی و آموزشی میان دانش آموز زابلی و تهرانی و پاریسی را از میان برمی دارد. توانمند می سازد، زیرا با فراهم آوردن امكان دسترسی به اطلاعات سریع، دقیق و روزآمد، این فرصت را به انسانها می دهد كه فعالیتهای حرفه ای، آموزشی، علمی، فرهنگی و اقتصادی خود را بر بنیاد معیارها و استانداردهای جهانی استوار سازند و به شهروندی جهان درآیند. اینترنت زبان شهروندان جهان است.
روزگاری، بزرگان و پیشوایان ما به هوشمندی توصیه می كردند كه برای كسب دانش از سفر به چین و ماچین نیز نهراسیم. امروز، اگر هوشمند باشیم، به یاری فناوری اطلاعات می توانیم چین و ماچین را هم به درون خانه بیاوریم. در جهان نو، اگر نه واژه ها، دست كم مصادیق آنها، نیز تغییر یافته است. همه چیز را می باید از نو تعریف كنیم.
روزگاری، بیسوادی ناتوانی در خواندن و نوشتن بود؛ شاید زودتر از ده سال دیگر، كسی را بیسواد خواهند نامید كه در استفاده از فناوری اطلاعات ناتوان باشد. روزگاری، كشورهایی را «عقب مانده» می نامیدند كه از آموزش و صنعت پیشرفته و آب لوله كشی و بهداشت كافی برخوردار نبودند. دیری نخواهد گذشت كه كشورهای محروم از فناوری اطلاعات توسعه یافته را مسكین و « عقب مانده» خواهند نامید. قطار شتابان جهان نو دیرگاهی است كه به راه افتاده است. ملتهایی كه در ایستگاه غفلت خوابشان برده بود، می باید كه بیدار شوند و بدوند، بدوند، بدوند.....
در روزگاری نه چندان نزدیك، ما ایرانیان، نه تنها از مسافران قطار دانش پیشاهنگ زمانه، بلكه از سازندگان و رانندگان آن بودیم؛اما نابجاست اگر از فضل پدران نازبالشی برای خفتن به لالایی خود فریبی بسازیم. امروز، روز دیگری است، و اگر می خواهیم كه برروی همین كره زمین، و روی پاهایمان، نه سرمان، راه برویم می باید كه با جهان نو و الزامات آن آشتی كنیم. آشنایی با فناوری اطلاعات، توسعه هرچه سریعتر آن، و استفاده از همه امكاناتش، از الزامات فوری زیستن در این جهان است. می باید این فناوری را، از همان دوران دبستان، مانند زبان مادری و چهارعمل اصلی، در برنامه آموزشهای اولیه فرزندانمان قراردهیم. برای آغاز كار، فردا كه هیچ، امروز هم دیرشده است؛اما به دلیل ماهیت شتاب دهنده فناوری اطلاعات، بی گمان این امید هست كه با جبران سریع عقب ماندگیهای تاریخی، روزی بتوانیم باسربلندی بگوییم: « ما نسلی بودیم كه دین خود را به ایران و فرزندان ایران ادا كردیم.» آن روز هرچه زودتر بیاید، خوشتر آمده است و از هم اكنون به آن روز فرخنده می گوییم: سلام! |
آنروز .. تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم...
دوشنبه 8 آذر 1389 7:41 AM
تشکرات از این پست
sr1313