1914–1983لویی ژرمن دیوید د فونس دو گالارزا در تاریخ 31 ژوئیه سال 1914، در Courbevoie، فرانسه به دنیا آمد. پدر او، به نام کارلوس لوئیس د فونس دو گالارزا، یک وکیل با سابقه در شهر سویل اسپانیا بود، که در پي تبحر بسيارش در امر وكالت به برش دهنده الماس شهرت داشت . مادرش لئونور سوتو رگرا بود، و مليتي اسپانیایی و پرتقالی داشت .
در جواني لویی دو فونس به نقاشی و نواختن پیانو علاقه مند بود. او همواره از مدرسه فراري بود . پس از دوران كوتاه تحصيلي مشغول به کار مشاغل مختلف شد ، اغلب به عنوان پیانیست جاز در كاباره Pigalle، كار مي كرد و گاهي به عنوان شومن مشتریان خود رابا جك هاي بامزه اش به خنده وا مي داشت او در هر زماني كه ارداه مي نمود مردم را با ادا و اصول به خندهوا مي داشت.
او به مدت یک سال در مدرسه بازیگری سیمون به تحصيل بازيگري پرداخت . در طول اشغال پاریس در جنگ جهانی دوم، او مطالعات پیانو خود را در مدرسه موسیقی ادامه داد، جایی که او توانست با تنها عشق زندگي اش آشنا شود ، جین دومو پاسان خواهرزاده نویسنده بزرگ فرانسه ، گي دومو پاسان
آنها در سال 1943 با يكديگر ازدواج کردند كه حاصل آن دو پسر بود كه اولي در سال 1944 و 1949 متولد شدند. دو فونس همچنان به نواختن پیانو در باشگاه ها،و كلاب هاي شبانه ادامه مي داد، تا اينكه مطلع شد يك كارگردان به دنبال هنرپيشه اي کوتاه قامت ، با سر تاس وجثه اي لاغر مي گردد. همسر او و دانيل؛ دوست صميمي اش وي را تشویق کردند تا او در اولین فیلم خود كه در سال 1945 ساخته شده است، در سن 31 سالگی نقش آفريني نمايد،
و از آن پس،بین سال های 1946 تا 1956 در حدود 100 فیلم کوتاه و بلند سینمایی،که اغلب نقش هایی مکمل و کوتاه بودند که گاه در عنوان بندی فیلم هم نام او ذکر نمیشد بازی کرد
فیلم La traversée de Paris 1956، مهمترین فیلمی بود که در این دوران بازی کرد،او در این فیلم با ستارگان بزرگی همچون ژان گابین و آندره بورویل همبازی شد
در سال 1957 برای اولین بار به عنوان نقش اول در فیلم Comme un cheveu sur la soupe 1957 بازی کرد
ستاره اقبال او در سال 1963 و با فیلم Pouic-Pouic طلوع کرد،در این فیلم او با ژان ژیرول(Jean Girault) کارگردان تازه کار ملاقات کرد و سرآغاز همکاری 20 ساله این دو شد.سال بعد این دو در فیلم ژاندارم سنت تروپه (Le gendarme de Saint-Tropez) با هم همکاری کردند که باعث شهرت بین المللی د فونس شد.داین فیلم در سال 1964 عنوان پرفروش ترین فیلم سال را بدست آورد و باعث شروع سلطنت 7 ساله لویی د فونس بر گیشه سینمای فرانسه شد.او در این فیلم نقش درخشان و خنده داري از پلیس فرانسه را به تصوير كشيد ، يك پليس با جملات خنده دار و ذهن بیش فعال، داراي عصبانیت کنترل نشده، و خنده طعنه امیز اثر بسیار کمیک .
در همین سال د فونس در فیلم موفق دیگری با عنوان فانتوم (Le Fantômas 1964) نیز بازی کرد که تبدیل به یک سه گانه شد و دنباله های آن در سال 1965 و 1966 اکران شدند.
در سال 1965 در فیلم Le corniaud (که در ایران با نام هالو ها شناخته میشود)به همراه Bourvil (بورویل) دیگر کمدین محبوب سینمای فرانسه و به کارگردانی (Gérard Oury)ژرارد اوری ساخته شد،این فیلم نیز پرفروش ترین فیلم سال خود شد و توانست با 11 میلیون بیننده،عنوان یازدهمین فیلم پرفروش تاریخ سینمای فرانسه را از ان خود کرد،این فیلم نیز باعث شروع همکاری با یکی دیگر از کارگردانان بزرگ سینمای کمدی فرانسه، ژرارد اوری شد
در سال 1966 مثلث موفق فیلم Le corniaud (ژرارد اوری به عنوان کارگردان و لویی د فونس و آندره بورویل به عنوان بازیگر) دوباره گرد هم آمدند تا یکی از بهترین و بزرگترین فیلم های کمدی تاریخ سینما،La Grande Vadrouille(در ایران:جنجال بزرگ) را بسازند که داستان فرار دیوانه وار سه خدمه یک بمب افکن انگلیسی در فرانسه اشغالی در طول جنگ جهانی دوم بود.این فیلم با موفقیت مالی فوق العاده ای روبرو شد و عنوان پرفروش ترین فیلم سال را با اختلاف زیادی نسبت به فیلم دوم جدول فروش به دست اورد.این فیلم با بیش از 17 میلیون بیننده،عنوان پربیننده ترین فیلم تاریخ سینمای فرانسه را تا سه دهه یدک می کشید تا اینکه در سال 1997 فیلم تایتانیک این رکورد را شکست
در سال 1967 او بازهم سلطان گیشه بود،در این سال او در سه فیلم کمدی ایفای نقش کرد که هر سه جزو پنج فیلم پرفروش ان سال بودند!که این فیلم ها توانستند 16 میلیون بیننده را به سینماها بکشانند
مردم فرانسه دو فونس را به عنوان بازیگر مورد علاقه خود در سال 1968 انتخاب و بيشترين رای را در نظر سنجي TF1 به وي دادند
در سال 1968 او در قسمت سوم سری فیلم های ژاندارم با عنوان Le Gendarme se marie به کارگردانی ژان ژیرول بازی کرد که با 6 میلیون بیننده عنوان دومین فیلم پرفروش سال را بعد از فیلم انیمیشن کتاب جنگل (که با 14 میلیون بیننده، چهارمین فیلم پربیننده تاریخ سینمای فرانسه است)به دست آورد
در 1969 او فقط در یک فیلم بازی کرد،Hibernatus به کارگردانی ادوارد مولینارو ماجرای مردی است که توسط دانشمندان بعد از شصت سال که در میان یخ ها دفن شده پیدا میشود و...،این فیلم با موفقیت چندانی روبرو نشد و فروش پایین تری نسبت به فیلم های دیگر این کمدین محبوب داشت
د فونس در طول دهه هفتاد به شدت کم کار شد و فقط در نه فیلم بازی کرد، در سال 1973 دچار حمله قلبی شد که یکی از دلایل کم کاریش در این دهه بود
در 1970 ،با چهارمین قسمت از سری فیلم های ژاندارم با عنوان Le gendarme en balade به صدر جدول فروش بازگشت،این فیلم که نسبت به قسمت های قبلی فیلم ضعیفتری بود و فروش کمتری نیز داشت باعث شد وقفه ای 9 ساله تا ساخت قسمت بعدی این فیلم ها به وجود بیاید.فیلم دیگر او در این سال L'homme orchestre کمدی ضعیفی بود که فروش چندانی نداشت و نشان از کاهش محبوبیت د فونس بود
در 1971 در 3 فیلم بازی کرد که فقط La folie des grandeurs به کارگردانی ژرارد اوری بود توانست فروش خوبی داشته باشد
در 1973 بعد از یک سال دوری ، با یک فیلم به سینما ها برگشت،فیلم کمدی ماجراهای خاخام ژاکوب Les Aventures de Rabbi Jacob به کارگردانی ژرارد اوری با استقبال بالایی روبرو شد و برای ششمین بار عنوان پرفروش ترین فیلم سال را بدست آورد.این فیلم ماجرای مرد فرانسوي متعصب و اهل خانه و خانواده ای است که درگير ماجراهاي يک کودتاي عربي مي شود و تصادفا يکي از افرادي را که حين کودتا گروگان گرفته شده اند، نجات مي دهد....
در 1976 پس از حملهء قلبی و پس از سه سال،در فیلم L'aile ou la cuisse (در ایران با نام آشپز باشی) که ماجرای استاد و منتقد آشپزی است که خواستار برچیده شدن بساط رستوران های بی کیفیت است،بازی کرد،این فیلم رتبه دوم فروش را بعد از فیلم آروارهای اسپیلبرگ به دست آورد.
در سال 1979 با پنجمین قسمت سری فیلم های ژاندارم با عنوان Le gendarme et les extra-terrestres، برای هفتمین بار به صدر جدول فروش رسید
در 1982 بعد از بازی در ششمین و آخرین قسمت از سری فیلم های ژاندارم Le gendarme et les gendarmettes
وی تخصص خود را در تلقيق تاتر در سينما مي داند؛ در طول زندگی حرفه ای خود را به عنوان یک ستاره فیلم، و تحسین منتقدين را براي کار در تئاتر کلاسیک فرانسه. برانگيخته است فونس در سازگاری ساخت فیلم از نمایشنامه تئاتر از جمله تئاتر "اسکار همچنان ادامه دارد و تئاتر خسيس مولير MOLIERE و بينوايان هوگو Misereable Les '، از جمله بازي های ممتاز وي به حساب مي آيد .
وي همچنين با نام مستعار در فيلم "مرد با چهل چهره "، نيز ايفاي نقش نموده است .
فیلم هایش در بین سال های 1964 تا 1979 ، 7 بار عنوان پرفروشترین فیلم سال سینمای فرانسه را به دست اوردند
در سال 1980 توانست جایزه افتخاری سزار را کسب کند
از همسرش جین بارتلیمی دومو پاسان صاحب دو پسر شد . پسر اول به نام اولیویه دو فونس '، یک خلبان نيروي هوائي فرانسه بود، پسر دیگر او، به نام پاتریک د وفونس، پزشک شد. لویی دو فونس نیز عاشق پرورش و رشد انواع گل رز بود و در روزهاي بازنشستگي به اين كار مي پرداخت "
. او از یک حمله قلبی و عوارض ناشی از سکته مغزی در 27 ژانویه سال 1983 در شهر نانت .در كنار یک اثر تاریخی كه در باغ رز قلعه همسرش بود درگذشت.
عمده آثار او را در ایران عزت الله مقبلی دوبله کردهاست که پس از درگذشت او اصغر افضلی گویندگی و مدیریت دوبلاژ برخی از آثار او را بعهده داشتهاست.
متاسفانه هیچکدام از فیلم های این کمدین محبوب زیرنویس فارسی نشده که شاید مهم ترین دلیلش دوبله بودن اکثر فیلم هایش است.