0

«باز هم مادر من، نخ و سوزن برداشت» چگونه سروده شد؟

 
nazarianali
nazarianali
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1442
محل سکونت : خراسان رضوی

«باز هم مادر من، نخ و سوزن برداشت» چگونه سروده شد؟

جعفر ابراهیمی



این شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان می‌گوید: 31 شهریور 1359، وحید نیکخواه آزاد(فیلمساز) با من تماس گرفت و گفت: نیروهای عراقی مهرآباد را هدف گرفتند و جنگ آغاز شد.... من هیچ تصوری از جنگ نداشتم؛ بوشهر را به خاطر آوردم و نخل‌هایش را؛ چرا که سربازی من در این شهر گذشته بود و یک دنیا خاطره خوش از بوشهر و مردمش داشتم.

این‌گونه بود که شعر من برای کودکان در آن روز تاریخی سروده شد و این کلمات بر قلب سپید کاغذ نقش بست:

«باز هم مادر من، نخ و سوزن برداشت

روی پیراهن من وصله‌ای دیگر کاشت

پدرم کفش مرا، قالبی دیگر زد

کت و شلوارش را کرد با من همقد

باز شد مدرسه‌ها، بچه‌ها خوشحال‌اند

به لباس نوی خود همگی می‌بالند

شادمانم من هم چون که در تابستان

کار کردم بسیار در دل نخلستان

پر شده قلک من از همان کار و تلاش

می‌توانم بخرم دفتر و کیف و تراش»

 

ابراهیمی به گفته خود، نخستین شعر را به مناسبت آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سروده است؛ شاعری که امروز  شعر را ، قالب خوب و موثری برای گفتن از جنگ نمی‌داند و معتقد است: خشونتی در جنگ هست که با شعر نمی‌توان و نباید به طرح آن پرداخت؛ ضمن این‌که شعر بیشتر برای بیان هیجانات و احساسات آنی به کار می‌رود و برای گفتن از جنگ و رویدادهای آن و رشادت‌های رزمندگان بهتر است از شعر استفاده نشود.

جمعه 3 آبان 1392  11:52 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها