شعر مهدوی
کاش رکعتای مرا روزی شود، از نماز عشق
که تو امامت کرده باشی
حتی اگر من ندانسته
به آن نماز خوانده شده باشم
کاش تنفس در حریمی مرا تقدیر شود
که به عطر نفس های تو بهار شده باشد
پاسخ به:شعر مهدوی
کجاست جای تو در جمله ی زمان که هنوز.../ که پیش از این؟ که هم اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟
و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟/ که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز
سوال می کنم از تو: هنوز منتظری؟/ تو غنچه می کنی این بار هم دهان، که هنوز...
فایلهای لایه باز فتوشاپ
کلیک کنید
هوای جمکران تو دل مارا هوایی کرد دلم را گنبد فیروزه ای رنگی طلایی کرد
من از شبهای کوه خضر زیباتر نخواهم دید از آنجا هم حرم هم جمکران را میتوان بوسید
اگر چه مردم دنیا سراسر دوستت دارند ولیکن اهل قم یک جور دیگر دوستت دارند
تو آن دلیــل خدایی که حاضری امّا بـرای آمـدنت نـدبه خوانده ام ؛ آقا خدا کــند که بتـابی به باور مـردم و گل کنی به بلنــدی عشق در دلها تو فصل آخر منظومه ی خدایی عشق تمام ِ سوره ی یاسین ، طلیعه ی طاها قــیامِ حتمی عشقی ، قـعود در قلبم ســرادقات جمـال ِ تو ، جنت المـأوا بیاکه بی تو چه سرد است فصل ایمانم و با تو سبــز و بهاری ، تمــام باورها
مهدي جان بيا!!!!!!!!!!!!!!!
اللهم عجل لوليك الفرج
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
برای ظهورش صلوات........ اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم