0

درس نهم : رعايت شؤون اجتماعى‌

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

درس نهم : رعايت شؤون اجتماعى‌

پاكيزگى و آراستگى ظاهر انسان به اقتضاى فطرت، جوياى پاكيزگى، زيبايى، تميزى و آراستگى است، از ژوليدگى، پليدى، پلشتى و پريشانى نفرت دارد. از آن‌جا كه دين مقدّس اسلام منطبق بر اين فطرت الهى است، به پيروانش دستور مى‌دهد تا همواره، مظاهر زشتى و پليدى و بوهاى بد و نفرت‌انگيز را از خود و محيط زندگى خويش دور سازند و خود را به‌ويژه هنگام برخورد با ديگران زينت كنند و با ظاهرى آراسته و زيبا در معرض ديد همنوعان خود ظاهر شوند.

از نظر قرآن كريم، استعداد درك زيبايى از جمله مواهب فطرى خداوند در روح آدمى است و وجود موجودات زيبا در جهان، پاسخى به اين خواسته فطرى‌ بوده و نعمتى از نعمت‌هاى گران‌بهاى آفريدگار حكيم است. «1» قرآن كريم در آيه‌اى «2» انسان‌ها را به آراستگى و برگرفتن زينت‌هاى خود، هنگام رفتن به مساجد دعوت مى‌كند (كه البته اين توصيه منحصر به آرايش ظاهرى نبوده و زينت‌هاى معنوى مانند طهارت و تقوا را نيز شامل مى‌شود.) سپس در آيه بعد، حكم كلّى‌ترى را بيان كرده و نظر كسانى را كه به غلط آراستگى و زينت را، با دين و تعاليم آسمانى مغاير مى‌پندارند، مردود مى‌شمارد:

 «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتى‌ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذينَ أمَنُوا » «3» (اى رسول!) بگو چه كسى زينت خدا را كه براى بندگان خود بيرون آورده و نيز روزى‌هاى پاكيزه را حرام كرده است؟ بگو: اين براى كسانى است كه ايمان آورده‌اند.

پيشوايان عظيم الشأن اسلام نيز در اين جهت توصيه‌هاى ارزشمندى به پيروان خود دارند. امام على عليه السلام فرمود:

 «لِيَتَزَيَّنَ أَحَدُكُمْ لِأَخيهِ الْمُسْلِمِ إِذا أَتاهُ كَما يَتَزَيَّنُ لِلْغَريبِ الَّذى‌ يُحِبُّ أَنْ يَراهُ فى‌ أَحْسَنِ الْهَيْئَةِ» «1» آن گونه كه هر يك از شما خود را براى بيگانه‌اى مى‌آرايد كه دوست مى‌دارد او را در زيباترين شكل ببيند، بايد براى برادر مسلمانش نيز خود را همان‌گونه بيارايد.

در سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز آمده است كه هرگاه ايشان قصد خروج از منزل يا پذيرفتن كسى را داشت، موى سر خود را شانه مى‌زد، سر و وضع خود را مرتّب مى‌كرد، خويش را مى‌آراست و براى آن كه تصوير خود را ببيند در ظرف آبى مى‌نگريست وقتى علّت اين امور را پرسيدند، فرمود:

 «إِنَّ اللَّهَ تَعالى‌ يُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلى‌ إِخْوانِهِ أَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُمْ وَ يَتَجَمَّلَ» «2» خداوند متعال دوست دارد، هنگامى كه بنده‌اش به سوى برادرانش مى‌رود، خود را براى ديدار آنان آماده كند و بيارايد.

هزينه‌اى كه آن حضرت براى تهيّه عطر و بوى خوش مصرف مى‌كرد، از هزينه خوراكش بيش‌تر بود و در شب تاريك قبل از آن كه با چشم ديده شود، از بوى خوشى كه از پيكر مطهّرش در فضا پراكنده بود، شناخته مى‌شد. «3» از امام باقر عليه السلام نقل شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از هر كوى و برزنى كه عبور مى‌كرد، تا مدّت‌ها بوى خوشى فضاى آن‌جا را معطّر مى‌ساخت به‌گونه‌اى كه مردم‌ مى‌فهميدند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن مسير گذشته است. «1» در تعاليم پيشوايان اسلام، در خصوص آراستگى ظاهر، توصيه‌هاى فراوانى مطرح شده كه اين مختصر را گنجايش همه آن‌ها نيست. از آن جمله است، توصيه به پوشيدن لباس پاكيزه و آراسته، شانه‌زدن و مراقبت از موى سر و محاسن، پرهيز از ژوليدگى آن‌ها، تميزنگهداشتن بدن و زدودن موهاى زايد آن، كوتاه‌كردن ناخن و موى شارب و درون بينى و پرهيز از آنچه كه موجب نفرت و كراهت ديگران مى‌شود، از قبيل بوى بد دهان كه ناشى از مسواك‌نزدن و خلال‌نكردن دندان‌هاست. «2» از آنچه گفته شد، نتيجه مى‌گيريم كه اسلام، روى اصل آراستگى ظاهر (همچون آراستگى باطن) تأكيد كرده است. بنا بر اين، بايد توجّه داشت كه اگر مسلمانى با وضع آشفته و ظاهرى زشت و پريشان در جامعه ظاهر شود، به خصوص اگر از نظر شغلى، وابستگى به حكومت اسلامى داشته باشد، وجود او يكى از وسايل تبليغ عليه اسلام خواهد بود. وارستگى از قيد ظواهر، هرگز به اين معنا نيست كه شخص خود را از هرگونه آرايش ظاهرى محروم كند و بدين وسيله در نظر ديگران خوار و بى‌مقدار جلوه نمايد.

راه‌رفتن با آرامش و وقار دين مقدّس اسلام براى جزئى‌ترين زواياى زندگى انسان برنامه تكاملى دارد. ازجمله اين برنامه‌ها، دستوراتى است كه در مورد كيفيّت راه‌رفتن به پيروان خود مى‌دهد. قرآن كريم در مورد نشانه‌هاى بندگان خدا مى‌فرمايد:

 «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً ...» «3» آداب معاشرت 111 بزرگداشت پيران و سال‌خوردگان ص : 111 و بندگان خداى رحمان كسانى هستند كه در روى زمين با فروتنى راه مى‌روند.

و نيز راه‌رفتن با غرور و خودپسندى را نهى كرده و مى‌فرمايد:

 «وَ لا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحاً» «1» با خودپسندى بر زمين راه مرو.

در جاى ديگر اعتدال و ميانه‌روى هنگام راه‌رفتن را توصيه كرده است:

 «وَاقْصُدْ فى‌ مَشْيِكَ» «2» در راه‌رفتن خود ميانه‌رو باش.

يعنى نه چنان بى‌حال و كَسِل راه برو كه تو را خوار و ناتوان بپندارند و نه چنان با شتاب حركت كن كه وقار و شخصيّتت مخدوش گردد.

امام على عليه السلام فرمود:

 «سُرْعَةُ الْمَشْىِ يَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُؤمِنِ» «3» به تندى راه‌رفتن ارزش مؤمن را از بين مى‌برد.

امام صادق عليه السلام نيز در بيانى جامع و شيوا، تصميم صحيح و نيّت درست را قبل از گام‌نهادن در هر راهى، نشانه خردمندى دانسته، مى‌فرمايد: نفس خود را از گام‌برداشتن به سوى آنچه نبايد به سويش بروى، بازدار و در حال راه‌رفتن پيوسته در انديشه و تفكّر باش و هرگاه به شگفتى‌هاى آفرينش الهى برخوردى، از آن‌ها پند گير. در رفتن به هر سويى بى‌باك مباش و با ناز و تكبّر راه مرو و چشمانت را از نگريستن به سوى آنچه شايسته دينت نيست، فروبند (چشم چرانى مكن) و بسيار خدا را ياد كن كه در خبر آمده است:

مكان‌هايى كه تو در آن به ياد خدا بوده‌اى، روز واپسين به نفع تو در نزد خدا گواهى مى‌دهند و برايت از او طلب بخشش خواهند كرد، تا تو را وارد بهشت گردانند. و نيز با ديگران در راه بسيار سخن مگوى كه نشانه بى‌ادبى است. بدان كه بسيارى از راه‌ها كمينگاه‌ها و تجارت‌خانه‌هاى شيطان است، پس از شرّش ايمن مباش و رفتن و بازگشتن خود را در اطاعت خدايت بگذران، زيرا تمام حركاتت در نامه عملت نوشته خواهد شد. «1» احترام به حقوق ديگران‌ انسان موجودى اجتماعى است و در كنار ساير همنوعانش به صورت دسته‌جمعى زندگى مى‌كند. بقا و تداوم زندگى اجتماعى در گرو وجود پيوندى نيرومند ميان آحاد جامعه از طريق محبّت، تفاهم و احترام متقابل است.

از اين رو، آدمى در زندگى اجتماعى خود ناگزير است آنچه را كه از مردم انتظار انجام آن را دارد، خود مقيّد به رعايت آن باشد و با مردم آن گونه رفتار كند كه توقّع دارد با وى رفتار شود. اگر راستى و درستى را خوش دارد، وفادارى و پاى‌بندى به عهد و پيمان را مى‌پسندد و دوست دارد جان، مال، آبرو و ناموسش محترم باشد. اگر از بخل و كينه و حسد ديگران نسبت به خودش بيزار است و از مردم انتظار خيرخواهى و احسان دارد و دوست دارد ديگران اعمال او را حمل به صحّت كنند و به او خوشبين باشند، اگر تعدّى و تجاوز ديگران به حقوقش را (هر چند اندك باشد) زشت و نكوهيده مى‌داند و حتّى‌ وقتى در صف نانوايى، آرايشگاه، اتوبوس، بانك، صندوق فروشگاه و غيره به نوبت او تجاوز مى‌شود، زبان به اعتراض مى‌گشايد و خلاصه اگر متوقّع است كه ديگران به حقوق او احترام گذارند و برايش ارزش قائل شوند، خود نيز بايد در اين امور پيش‌قدم بوده و حقوق ديگران را محترم شمارد و ارزش آنان را حفظ كند.

قرآن كريم، انجام‌ندادن وظايف اجتماعى را از سوى فرد، همراه با انتظار انجام آن از سوى اجتماع، نكوهش فرموده و آن را نشانه بى‌خردى انسان مى‌داند و مى‌فرمايد:

 «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَفَلا تَعْقِلوُنَ» «1» آيا مردم را به نيكى وامى‌داريد و خود را فراموش مى‌كنيد در حالى كه كتاب خدا را تلاوت مى‌كنيد. آيا عقل خود را به كار نمى‌گيريد؟

پس بايد دانست كه جامعه بر عهده هر يك از اعضاى خود حقوقى دارد كه همگى به اداى آن موظّفند و عمل به آنچه آدمى، خود انتظار انجام آن را از ديگران دارد، پايين‌ترين درجه آن است. از امام صادق عليه السلام درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود:

 «... أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْها أَنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهُ لَهُ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ » «2» كم‌ترين ميزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براى خودت دوست مى‌دارى براى او نيز دوست بدارى و آنچه را براى خودت نمى‌پسندى، براى او نپسندى.

 گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه‌دار سرِ رشته تا نگه‌دارد «1» حضور در مجامع عمومى‌ گفتيم كه انسان موجودى اجتماعى بوده، ناگزير است براى تداوم حيات خود با ديگران رابطه برقرار كند. اسلام نيز آيينى بشردوست و اجتماعى است، به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت: ماهيّتى اجتماعى دارد. اغلب فروع دين و دستورات اسلام از قبيل خمس، زكات، حج، جهاد، امر به معروف، نهى از منكر و نيز بسيارى از ارزش‌هايى كه اسلام آن‌ها را ترويج مى‌كند همچون خيرخواهى، نوع‌دوستى، حسن ظنّ، وفادارى، گذشت، ايثار، درست‌كارى، راست‌گويى و ... همگى برنامه‌ها و ارزش‌هايى اجتماعى هستند. امورى مانند نماز و روزه نيز، هرچند به ظاهر جنبه فردى در آن‌ها مطرح است، با اين حال تشريفات و آثار اجتماعى آن‌ها مورد تأكيد و توجّه قرار دارد.

اين كه به خواندن نماز، به طور همزمان (در اوّل وقت) و به جماعت و در مسجد تشويق شده‌ايم، و اين كه هفته‌اى يك بار بايد همه نمازهاى جماعت‌ را كه تشكّل‌هاى كوچك اسلامى در محلّه‌ها است، تعطيل كرده و جمعيّت نمازگزار، در مصلّاى جمعه حاضر شوند و اين كه روزه رمضان را همه بايد همزمان بگيرند، يعنى با هم امساك كنند و با هم افطار نمايند همه و همه بيانگر ارزش والايى است كه اسلام براى اجتماعات متشكّل اسلامى قائل است.

با اندكى دقّت در آنچه گفته شد، درمى‌يابيم كه تقكّر و ايده انزواطلبى و گوشه‌گيرى از مجامع مردمى و دورى‌جستن از اجتماعات مسلمانان و اكتفا به پاره‌اى از عبادات فردى، نوعى عافيت‌طلبى و به معناى شانه‌خالى‌كردن از زير بار مسؤوليّت‌هاى اجتماعى اسلام است و هرگز مورد پسند و پذيرش خداوند متعال و اولياى بزرگوار اسلام نيست.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

 «إِنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‌ لَمْ يَكْتُبْ عَلَيْنَا الرُّهْبانِيَّةِ، إِنَّما رُهْبانِيَّةُ إُمَّتِى الْجِهادُ فى‌ سبيلِ اللَّهِ» «1» همانا خداوند تبارك و تعالى انزوا و ديرنشينى را بر ما مقرّر نكرده، رهبانيّت امّت من جهاد در راه خداست.

مدّتى بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله، يكى از اصحاب خود را ملاقات نمى‌كرد.

روزى حالش را جويا شد، او را به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند. حضرت علّت غيبت او را پرسيد: مرد ضمن اظهار دل‌تنگى از معاشرت با مردم گفت: «اى رسول خدا! تصميم دارم بالاى كوهى روم و از مردم دورى گزينم و با خداى خويش خلوت كنم و او را عبادت نمايم.» پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اين كار بازداشت‌ و فرمود:

 «لَصَبْرُ أَحَدِكُمْ ساعَةً عَلى‌ مَا يَكْرَهُ فى‌ بَعْضِ مَواطِنِ الْإِسْلامِ خَيْرٌ مِنْ عِبادَتِهِ خالِياً أَرْبَعينَ سَنَةً» «1» همانا يك ساعت پايدارى شما بر امرى ناخوشايند در بعضى از صحنه‌هاى اسلام، از چهل سال عبادت در خلوت برتر است.

پس بر ماست كه حضور فعّال در صحنه‌هاى اجتماعى اسلامى را وظيفه شرعى خود بدانيم، در اوقات نماز مساجد را پُر كنيم، در نمازهاى پرشكوه جمعه شركت كنيم. حضور در راه‌پيمايى‌هاى قدس و بيست‌ودوم بهمن را جدّى بگيريم، در تشييع جنازه مؤمنان و مجالس ترحيم و يادبود آنان حاضر شويم، در حوادث و پيش‌آمدهاى غيرمترقّبه از قبيل سيل و زلزله با خلوص و فداكارى به يارى آسيب‌ديدگان بشتابيم و طورى در اين دنيا زندگى كنيم، كه وجود ما منشأ خير و بركت براى مردم باشد، و مرگ ما نيز براى آنان ضايعه‌اى جبران‌ناپذير، تلقّى گردد.

 صاحب‌دلى به مدرسه آمد ز خانقاه بشكست عهد صحبت اهل طريق را گفتم ميان عالم و عابد چه فرق بود تا اختيار كردى از آن، اين فريق را گفت آن گليم خويش به‌درمى‌برد ز موج وين، جهد مى‌كند كه بگيرد غريق را «1» بزرگداشت پيران و سال‌خوردگان‌ علاوه بر آن كه در يك جامعه اسلامى، تمام آحاد مردم، هم خود محترمند و هم موظّف به رعايت احترام ديگران هستند، از ديدگاه اسلام گروهى از مردم از احترام و تعظيم ويژه‌اى برخوردارند، پيران و سال‌خوردگان از اين گروهند. روايات اهل بيت عليهم السلام، اين واقعيّت را د آداب معاشرت 118 نشانه‌هاى عدالت ص : 118 ر قالب تعبيرات لطيفى همچون اجلال، توقير و تعظيم بيان مى‌كند، كه همگى دليل بر اهمّيّت خاصّ موضوع بوده و بيانگر ارزش والايى است كه اسلام براى اين قشر از جامعه قائل است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

 «مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ إِجْلالُ ذِى الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ» «2» تجليل و احترام مسلمان سال‌خورده و سپيد موى در شما تجليل از خداوند متعال است.

امام صادق عليه السلام نيز بى‌تفاوتى در گرامى‌داشت سال‌مندان را موجب خروج از راه و رسم خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌داند و مى‌فرمايد:

 «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُوَقِّرْ كَبيرَنا » «3» ن كه بزرگ‌سالان ما را احترام نكند، از ما نيست.

و نيز مى‌فرمايد:

 «عَظِّمُوا كِبارَكُمْ» «1» سال‌مندان خود را ارج نهيد و بزرگ شماريد.

از تعبيرات به كار رفته در احاديث بالا و مانند آن‌ها به راحتى مى‌توان دريافت كه رابطه افراد جامعه با سال‌خوردگان نه‌تنها بايد بر اساس احترام متعارف باشد، بلكه بايد از شكوه و كيفيّتى والا برخوردار باشد، به شكلى كه انسان از اين رهگذر، خود را براى تعظيم و اجلال الهى آماده كرده و مقدّمات خضوع و فروتنى خود را در پيشگاه ذات اقدس الهى به ظهور برساند.

خلاصه‌

 با وجود اين كه تمام محتواى كتاب حاضر را مى‌توان جزئى از بحث رعايت شؤون اجتماعى دانست، ليكن چند موضوع به طور خاصّ تحت اين عنوان قرار دارد كه عبارتند از: آراستگى ظاهر، آرام و باوقار راه‌رفتن، احترام به حقوق ديگران، حضور در مجامع اسلامى و احترام و بزرگ‌داشت بزرگ‌سالان.

آراستگى ظاهر همچون آراستگى باطن، مطلوب فطرت آدمى است و اسلام هم كه منطبق با اين فطرت الهى است، بر آن تأكيد دارد.

ظاهر ژوليده و وضع نامرتّب افراد مسلمان به معناى وارستگى از قيد ظاهر نبوده، بلكه وسيله‌اى براى تبليغ عليه اسلام است.

مسلمان بايد با فروتنى و وقار راه برود و راه‌رفتن توأم بانخوت و غرور يا تندى و عجله مورد تأييد اسلام نيست.

احترام به حقوق ديگران، لازمه تداوم زندگى مطلوب اجتماعى است؛ انسان بايد با مردم آن گونه رفتار كند كه مايل است با او رفتار شود.

گوشه‌گيرى و دورى‌جستن از اجتماع مسلمانان از نظر اسلام مرود است. اغلب دستورات و برنامه‌هاى اسلام، اجتماعى است و هر فرد مسلمان، موظّف به حضور و ايفاى نقش فعّال و سازنده در صحنه جامعه است.

از نظر آيين اسلام، پيران و سال‌مندان از ارزش و احترام ويژه‌اى برخوردارند و تعظيم آنان در شمار احترام به ذات اقدس الهى است.

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
جمعه 3 آبان 1392  10:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها