در امر به معروف و نهى از منكر، آنچه بسيار مهمّ است، اطّلاع و توجّه به شيوههاى امر و نهى است؛ زيرا چهبسا بهكارگيرى يك شيوه نادرست موجب شود كه امر به معروف و نهى از منكر، بى نتيجه بماند، يا خداى نخواسته، در طرف، اثر معكوس بر جاى گذارد.
شناخت معروف و منكر و اطّلاع از شيوههاى امر و نهى و ضرورت به كار بستن اين شيوهها به اندازهاى مهمّ است كه پيشوايان بزرگوار اسلام از انجام اين دو فريضه بزرگ توسّط افراد ناآگاه از معروف و منكر منع كردهاند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين باره مىفرمايد:
«مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْمٍ كانَ ما يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ» «1» كسى كه جاهلانه، دست به اقدامى بزند، مفاسد كارش بيشتر از مصالح آن خواهد بود. «2» بنا بر اين، شايسته است قدرى درباره شيوههاى صحيح امر به معروف ونهىاز منكر توضيح دهيم، بهويژه اينكه رعايت اين شيوهها خود از مهمترين آداب معاشرت اسلامى نيز هست.
شيوههاى صحيح امر و نهى برترين روشها در امر به معروف و نهى از منكر، روشهايى است كه اولياى الهى در ارشاد و راهنمايى ملّتها به كار گرفته و به وسيله آن توانستهاند از مردمى با بدترين خصوصيّات اخلاقى و اجتماعى، انسانهايى ارزشمند و بافضيلت بسازند. اهمّ اين روشها عبارتند از:
1- هماهنگى در گفتار و رفتار يكى از بديهىترين اصولى كه بايستى در امر به معروف و نهى از منكر مورد كمال دقّت و توجّه قرار گيرد، اين است كه شخص آمر و ناهى بايد ابتدا خود به آنچه امر مىكند، عمل كند و از آنچه نهى مىكند، بپرهيزد.
كسى كه خودش رغبتى به كسب فضايل ندارد و از رذايل نيز كم و بيش روى گردان نيست، چگونه مىتواند از ديگران توقّع داشته باشد كه به امر او، فضيلت كسب كنند و با نهى او از رذيلت پرهيز نمايند؟
ذات نايافته از هستى بخش كى تواند كه شود هستىبخش؟
براى اينكه سخن و نصيحت انسان در شنونده مؤثّر واقع شود و او سخن آدمى را به گوش جان بشنود و آن را به كار بندد، شايسته است قول و فعل آمر و ناهى با هم هماهنگى داشته باشد. به همين جهت قرآن كريم، در آيهاى نخبگان بنىاسرائيل را مورد نكوهش قرار مىدهد كه:
«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَفَلا تَعْقِلُونَ» «1» آيا مردم را به نيكى دعوت مىكنيد و خودتان را فراموش مىنماييد؛ با اينكه شما كتاب آسمانى (تورات) را مىخوانيد؟ چرا نمىانديشيد؟
تو گويى كه دعوت مردم به كار نيك و منع آنان از كار زشت، اگر با عمل آمر و ناهى هماهنگ نباشد، نهتنها با ايمان به كتب آسمانى نمىسازد، بلكه عاقلانه نيز نيست. و نيز در آيهاى عتابآميز برخى از مؤمنان سادهانديش را مخاطب ساخته، مىفرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ امَنوُا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلوُنَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» «2» اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا سخنى مىگوييد كه عمل نمىكنيد؟
نزد خدا بسيار موجب خشم است، سخنى بگوييد كه عمل نمىكنيد.
پيشوايان بزرگوار اسلام نيز در اين مقام همواره به پيروانشان تذكّر مىدادند كه به جاى دعوت مردم با زبان و سخن، بكوشند تا بيشتر با عمل خود الگوى مردم باشند، چرا كه «دو صد گفته چون نيم كردار نيست.» امام صادق عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
«كُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ» «3» با غير زبانتان، مردم را به سوى نيكىها فرا خوانيد.
استاد شهيد، مطهرى در اين باره مىگويد:
«هر مصلحى اوّل بايد صالح باشد، تا بتواند مصلح باشد. او بايد برود پيش و به ديگران بگويد، پشت سر من بياييد! خيلى فرق است ميان كسى كه ايستاده و به سربازانش فرمان مىدهد: برو پيش! من اينجا ايستادهام! و كسى كه خودش جلو مىرود و مىگويد: من رفتم، تو هم پشت سر من بيا.
انبيا و اولياى الهى هميشه مىگويند: «ما رفتيم». پيغمبر اسلام اگر در آنچه دستور مىداد، اوّل خود پيشقدم نبود، محال بود ديگران پيروى كنند؛ اگر مىگفت نماز و نماز شب، خودش بيش از هر كس ديگر عبادت مىكرد اگر مىگفت انفاق در راه خدا و گذشت و ايثار، اوّل كسى كه ايثار مىكرد، خودش بود ... اگر مىگفت جهاد فى سبيل اللّه، در جنگها اوّل خود جلو مىرفت » «1» 2- احترام به شخصيّت افراد خوددوستى ريشه در فطرت آدمى دارد و هر كس به مقتضاى اين غريزه فطرى، براى خودش احترام، شخصيّت و ارزش ويژهاى قائل است. انسان، در وهله نخست، همه برخوردها، معاشرتها و امر و نهىهاى ديگران را با اين معيار ارزيابى مىكند كه ببيند، طرف مقابل چه جايگاه و شخصيّتى به او داده است. وانگهى، بازداشتن فرد از بدىها و فراخواندن او به سوى نيكىها كه خود نوعى مقابله با اميال غريزى و خواستههاى شهوانى اوست، به سان خوراندن داروى شفابخش ولى تلخ و شورى است كه به مذاق بيمار چندان خوشايند نيست. از اين رو، لازم است، نصايح حكيمانه و امر و نهىهاى مشفقانه همواره آميخته با ادب و احترام بوده و با الفاظى شيرين و محبّتآميز ادا گردد؛ تا نهتنها موجب تمرّد، لجاجت و واكنش منفى شنونده نشود. بلكه همچون باران دلپذير بهارى، روح او را از انواع پليدىها شستوشو دهد و غنچههاى عطرآگين فضيلت را در سرزمين جانش شكوفا سازد.
شايسته است انسان قبل از امر به معروف و نهى از منكر به فراخور موقعيّت اجتماعى شنونده، قدرى از او تمجيد كند و روى نكات مثبت اخلاقى، ملّى، خانوادگى، علمى آداب معاشرت 65 5 - احترام به عقايد ديگران ص : 63 ، انقلابى، شغلى و ... او تأكيد ورزد؛ به عنوان مثال، با جملاتى از قبيل: «شما فرد متعهّدى هستيد»، «شما از سرمايههاى اين مملكت هستيد»، «شما دانشآموز يا دانشجوى درسخوان و موفّقى هستيد»، «شما فرزند يا برادر يك شهيد هستيد و بر گردن همه ما حق داريد.»، «شما به خانوادهاى اصيل و نجيب وابستهايد»، «شما يك بسيجى و مايه افتخار ماييد»، «شما كارمند منظّم و پرتلاشى هستيد» و بكوشد تا به او كرامت ببخشد و جايگاه او را در نقطه بلندى از عزّتها و ارزشها تثبيت كند، آنگاه با لحنى ملايم و دلنشين او را از منكر باز دارد و به معروف دعوت كند.
فردى از ياران امام صادق عليه السلام، گاهى مرتكب لغزشى مىشد. زمانى به كمك حضرت نيازمند شد. خدمت امام رسيد و تقاضايش را مطرح كرد.
امام عليه السلام به او كمك كرده، از او دلجويى نمود. سپس به او چنين فرمود:
«إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكانِكَ مِنَّا وَ إِنَّ الْقَبيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبيحٌ و إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ» «1»
كار خوب، از هر كس سر بزند خوب است و از تو خوبتر است؛ زيرا تو به ما وابستهاى! و كار بد از هر كس صادر شود بد است و از تو بدتر است.
چنان كه مىبينيد امام عليه السلام در اينجا با سه اقدام هماهنگ كه عبارتند از «دلجويى»، «احسان» و «تأكيد بر وابستگى او به خودش» زمينهاى مناسب ايجاد كرده، سپس او را نصيحت كرد.
3- پرهيز از افراط در تندى و بدزبانى گرچه كار نهى از منكر، ممكن است به نقطهاى برسد كه ناهى، ناچار شود، براى بازداشتن فرد از گناه، به زور توسّل جويد، ليكن ابراز خشونت در اغلب موارد، از شؤون مربوط به حكومت بوده و ربطى به آداب معاشرت ندارد. در مواردى هم كه ضرورت و شرايط، اقتضاى برخورد خشن داشته باشد، آمر و ناهى بايد به اين مهم توجّه كنند كه از داروى تلخ خشونت، تنها به مقدار ضرورت مىتوان استفاده كرد. همواره خشنبودن و چهره عبوس داشتن با آداب معاشرت اسلامى سازگار نيست و در اغلب موارد، ابراز خشونت، بدزبانى، سرزنش و توهين، موجب خُردشدن شخصيّت، ازبينرفتن حرمت و آبرو و در نتيجه برافروختهشدن آتش لجاجت فرد مقابل شده و نهتنها در او اثر مثبتى نمىگذارد، بلكه چهبسا او را در پيمودن راه خلافى كه در پيش گرفته، جسورتر سازد.
حضرت على عليه السلام در وصيّت به فرزند بزرگوارش امام مجتبى عليه السلام مىفرمايد:
«... وَ الْإِفْراطُ فِى الْمَلامَةِ يَشُبُّ نيرانَ اللَّجاجَةِ» «1»
زيادهروى در سرزنش، آتش لجاجت را بر مىافروزد.
بدزبانى نهتنها موجب هدايت گمراهان نمىشود كه از ايشان افرادى كينهتوز و خودخواه مىسازد. بديهى است چنين افرادى، چون در برابر حق، موضع گرفتهاند، ديگر به آسانى هدايت نخواهند شد و اميدى به اصلاح ايشان نخواهد بود.
آن حضرت در بخش ديگرى از همين وصيّت مىفرمايد:
«... وَ لا تُكْثِرِ الْعِتابَ فَإِنَّهُ يُورِثُ الضَّغينَةَ» «1» در سرزنش و نكوهش زيادهروى مكن كه موجب كينهتوزى مىشود.
اين لجاجت و كينهتوزى بدان سبب در ايشان به وجود آمده كه آنها را برخلاف تمايل فطرى خودشان- كه هر چند مجرم باشند، علاقهمند محبّت و تشنه احترام هستند- مورد بىمهرى و اهانت قرارداده و از جايگاهى كه بايد داشته باشند، پايين آوردهاند. در نتيجه باورشان شده كه افراد بدى هستند و اصلاح نخواهند شد. در اين صورت، نهتنها خطاهاى گذشته خود را تكرار مىكنند، بلكه بر مقدار لغزش و انحراف خويش نيز مىافزايند.
حضرت على عليه السلام درباره آنان مىفرمايد:
«مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَرْجُ خَيْرَهُ» «2» كسى كه خود را بىارزش و سبك مىشمارد، اميدى به اصلاح او نداشته باش!
4- جلب اعتماد يكى از شيوههاى مؤثّر در امر به معروف و نهى از منكر، جلب اعتماد افراد است و تا شنونده به ناصح اعتماد نداشته باشد، سخن ناصح در او اثر نمىگذارد. كسى كه در صدد امر و نهى ديگرى است، بايد به هر قيمتى شده، به او بباوراند كه خيرخواه اوست، مصلحت او را مىجويد و آنچه مىگويد، از سر خيرخواهى و دلسوزى است. يكى از رموز موفقيّت انبياى الهى نيز همين نكته بود، كه مردم يقين داشتند، اين بزرگواران درصدد منافع شخصى و مطامع دنيوى و مادّى نيستند و منظورى جز اصلاح پيروان خويش ندارند.
قرآن كريم همين واقعيّت را با تأكيد به مردم گوشزد مىكند:
«لَقَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» «1» به يقين، رسولى از خود شما به سوىتان آمد، كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.
حضرت على عليه السلام نيز مىفرمايد:
«قُلُوبُ الرِّجالِ وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَها أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ» «2» دلهاى مردم وحشى است، و هر كس كه با آنها انس بگيرد به او روى مىآورند.
5- احترام به عقايد ديگران گاهى افراد، اعمال خلاف را نه به عنوان خلاف، بلكه به اين عنوان كه آن را عمل صحيحى مىدانند، انجام مىدهند و چهبسا براى آن نوعى ارزش و قداست هم قائل هستند. به عنوان مثال، جوانى كه با لباسى جلف و مبتذل در جامعه ظاهر مىشود يا زنى كه در آرايش مو و لباسش از الگوهاى اجنبى الهام مىگيرد يا مردى كه موهاى شاربش را آنقدر كوتاه نمىكند كه روى دهانش را مىپوشاند، چهبسا هيچ كدام در انجام اين امور بناى ناسازگارى با دين و اهانت به مقدّسات دينى نداشته باشد، بلكه آن را نشانه شخصيّت و حيثيّت اجتماعى بدانند و به آن افتخار كنند.
به عبارت روشنتر، همان گونه كه ما به مقتضاى اعتقاد اسلامىمان آن ها را گمراه و منحرف مىدانيم، آنها نيز خود را بر حق و ما را بر باطل مىشمارند و به اصطلاح در جهل مركّب بهسرمىبرند.
كسى كه در معاشرت با چنين افرادى قصد امر به معروف و نهى از منكر دارد، بايد به اين نكته توجّه داشتهباشد، كه در برخورد با كسانى كه اعمال خلاف و باطل را از روى اعتقاد و تقدّس انجام مىدهند، تنها بايد با سلاح حكمت و منطق وارد شد و با ملايمت و شفقت آنها را متوجّه اشتباهشان كرد. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد:
«أُدْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ أَحْسَنُ ...» «1» با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! زيرا بديهى است كه عقايد هر كس براى خودش محترم است و او توهين به آداب و رسوم و عقايدش را توهين به خودش تلقّى مىكند و از خود واكنش نشان مىدهد. در اين صورت ما اگر به معتقدات و آداب و رسوم غلط و بىمحتواى او اهانت كنيم، در واقع كار چندان مهمّى انجام ندادهايم، ولى او بر اثر حميّت جاهلانهاش- كه ما آن را تحريك كردهايم- عقايد و اعمال صحيح ما را مورد هتك و بىحرمتى قرار مىدهد. در نتيجه به جاى آن كه سبب نجات و هدايت او شده باشيم، او را بيشتر در اعماق جهل، ظلمت، كفر و گناه فرو بردهايم.
رهنمود قرآن كريم در اين خصوص چه زيبا و هشداردهنده است:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ...» «1» به معبود كسانى كه غير خدا را مىخوانند، دشنام ندهيد! مبادا آنان نيز از روى (ظلم يا جهل) به خدا دشنام دهند! اين چنين ما عمل هر قومى را در نظرشان زينت دادهايم .
خلاصه
از مهمترين عوامل موفّقيّت در انجام دو فريضه امر به معروف و نهى از منكر، آگاهى آمر و ناهى از شيوههاى امر و نهى و بهكاربستن اين شيوههاست.
آمر و ناهى بايد خود به آنچه مىگويد و از ديگران انتظار انجام آن را دارد، عمل كند و گرنه امر و نهى او در ديگران مؤثّر واقع نخواهد شد.
در امر و نهى بايد به شخصيّت افراد احترام گذاشت و شايسته است كه انسان قبل از شروع نصيحت، قدرى روى نكات برجسته و مفيدى كه در طرف وجود دارد، تأكيد ورزد و جايگاه او را از اين جهت تثبيت نمايد.
سرزنش، بدزبانى، توهين و خشونت در امر و نهى اثر معكوس مىگذارد و موجب لجاجت، كجفهمى و كينهورزى شنونده مىشود.
ناصح بايستى قبل از آغاز نصيحت، از حسن اعتماد شنونده نسبت به خود مطمئن شود، زيرا تا شنونده به او اعتماد پيدا نكند و از خيرخواهى او مطمئن نشود، سخنان او را نخواهد پذيرفت.
در هنگام امر و نهى، به عق آداب معاشرت 72 5 - پرهيز از افراط و تفريط ص : 72 ايد ديگران نيز نبايد اهانت كرد، چرا كه آنها نيز ممكن است به عقايد ما اهانت كنند و اين امر ناپسندى است.