0

درس سوم : احترام به ديگران‌

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

درس سوم : احترام به ديگران‌

 انسان موجودى قابل احترام است، زيرا كرامت و شرافتى ستودنى دارد؛ تا جايى كه گل سرسبد موجودات و جانشين خدا در روى زمين شده، فرشتگان به كرنش و خضوع در برابر او مأمور گشته، و به احترام وى، به امر خدا در برابرش سجده كرده‌اند. اين عظمت و بزرگى به اندازه‌اى است كه جبرئيل امين در شب معراج، هنگام نماز به نبى‌اكرم صلى الله عليه و آله اقتدا مى‌كند و او را برخود مقدّم مى‌دارد، وقتى آن حضرت مى‌فرمايد:

شما جلو باش، جبرئيل مى‌گويد:

 «إِنّا لانَتَقَدَّمُ اْلأدَمِيّينَ مُنْذُ أُمِرْنا بِالسُّجُودِ لِأدَمَ عليه السلام» «1» ما از هنگامى كه مأمور شديم بر آدم عليه السلام سجده كنيم، بر آدميان پيشى نمى‌گيريم.

احترام به انسان در دو بُعد اساسى قابل بررسى است. يكى ابعاد شخصيّتى و حيثيّتى مورد احترام او و ديگرى تبيين روش‌هاى تكريم او؛ كه در اين درس با عنوان «گونه‌هاى احترام» و «روش‌هاى احترام» بيان مى‌گردد.

گونه‌هاى احترام‌ در اسلام، براى حفظ حرمت انسان و زندگى اجتماعى او، قوانين ويژه‌اى وضع شده، به‌گونه‌اى كه اگر كسى جان، مال و ناموس ديگران را مورد تجاوز قرار دهد و يا آبروى آنان را خدشه‌دار سازد تحت پيگرد قانونى قرار مى‌گيرد و در مواردى حدود الهى در مورد او به اجرا درمى‌آيد.

چنين فردى علاوه بر اين‌كه ممكن است عدّه‌اى را بى‌سرپرست يا خجل و شرمسار سازد، خود نيز به خاطر ناراحتى‌هاى روانى و انزواى از جامعه، آرامش و قرار نخواهد داشت. بالاتر از همه سرافكندگى اوست به هنگام پاسخ‌گويى نزد پروردگارى كه پناهگاه و اميدى به‌جز سايه رحمت او نيست؛ حضرت على عليه السلام به نقل از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد:

 «فَمَنِ اسْتَطاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقىَ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَ هُوَ نَقِىُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِماءِ الْمُسْلِمينَ وَ أَمْوالِهِمْ، سَليمُ الِّلسانِ مِنْ أَعْراضِهِمْ، فَلْيَفْعَلْ» «1» كسى‌از شما كه توانا باشد خداى سبحان را ملاقات كند در حالى كه دستش از خون مسلمانان و دارايى آنان پاك و زبانش از هتك آبروى آنان سالم باشد. بايد چنين كند.

گونه‌هاى احترام عبارتند از:

الف- احترام به جان‌ اسلام، جان انسان را از همان آغاز آفرينش كه نطفه‌اى بيش نيست‌ مورد حمايت قرار داده و كسانى كه جان ديگران را به خطر مى‌اندازند، به‌شدّت نكوهش كرده است. قرآن كريم در اين باره مى‌فرمايد:

 «... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً» «1» هر كس انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسان‌ها را كشته؛ و هر كس انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است.

ب- احترام به مال‌ اهمّيّت اموال مردم نيز در رديف جان آن‌ها است. از اين رو، پيشوايان دينى در كنار سفارش به حفظ خون ديگران احترام به مال آنان را نيز متذكّر شده‌اند. چنان‌كه رسول گرامى اسلام در اجتماع بزرگ عيد قربان فرموده است:

 «... إِنَّ حُرْمَةَ أَمْوالِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ حُرْمَةَ دِمائِكُمْ، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هذا فى‌ شَهْرِكُمْ هذا وَ فى‌ بَلَدِكُمْ هذا إِلى‌ أَنْ تَلْقَوْا رَبَّكُمْ، فَيَسْأَلُكُمْ عَنْ أَعْمالِكُمْ ... «2»» همانا حرمت اموال و خون‌هاى شما بر يكديگر همانند حرمت اين روز، در اين ماه و اين سرزمين است تا پروردگارتان را ملاقات كنيد و شما را از كردارتان پرس‌وجو كند.

احترام به اموال مردم، شامل امانت‌دارى، پرهيز از تصرّف غير مجاز و بدون رضايت صاحب مال، پرداخت حقوق مالى و بدهى مردم، حفظ و نگه‌دارى و مانند آن مى‌شود. اين حريم‌ها براى آن است كه اموال تباه نگردد، انسان ها كشته نشوند، كينه‌توزى و نزاع در جامعه رواج پيدا نكند، كسب و كار ترك نشود و مردم با آسودگى خاطر اموالشان را براى دفع نيازهاى يكديگر به جريان بيندازند.

ج- احترام به ناموس‌ دين مبين اسلام احترام به ناموس ديگران را يكى از امور بسيار مهم مى‌داند، از اين رو، با وضع مقرّرات و محدوديّت‌هايى همانند دستور به «پوشش» براى زنان و بازداشتن مردان از «چشم‌چرانى» و ... حريمى را براى ناموس ديگران تعيين نموده و هتك آن را مورد نكوهش قرار داده است. رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره مى‌فرمايد:

 «لَيْسَ مِنَّا مَنْ خانَ مُسْلِماً فِى أَهْلِه‌ وَ مالِهْ «1»» از ما نيست كسى كه به اهل و مال مسلمانى خيانت كند.

د- حرمت آبرو حيثيّت و آبرو محورى است كه بيش‌تر روابط انسان با مردم و توجّه آن‌ها به او، بر گرد آن مى‌چرخد، بدين جهت ديگران نسبت به آبروى مؤمن دو وظيفه مهم دارند: يكى حفظ آبروى او و ديگرى دفاع از آن.

1- حفظ آبرو مهم‌ترين راه حفظ آبروى برادر دينى، پوشيدن كاستى‌ها و زشتى‌هاى‌  اوست. از اين رو، خداى بزرگ‌ آداب معاشرت 45 اهميت امر به معروف و نهى از منكر ص : 45 با اين‌كه از عيان و نهان بشر آگاه است، عيوب او را برملا نمى‌سازد. پس براى انسانى كه خود از كاستى و عيب خالى نيست: چگونه روا است كه به جست‌وجوى عيوب و نواقص ديگران بپردازد و يا با سخن‌چينى و غيبت و ... در پى بدنام‌كردن و آشكارساختن لغزش‌هاى آنان باشد؟

راه ديگر اين‌كه از سبك‌كردن و تحقير او بپرهيزد، بنا بر اين، مسخره‌كردن مؤمن، برجسته‌نمودن نقص‌هاى ظاهرى او، سرزنش وى به خاطر خطاهايى كه خواسته يا ناخواسته مرتكب شده است، تندى و خشونت در برابر درخواست وى و همچنين نگاه حقارت‌آميز به او، به‌ويژه اگر در جمع ديگران باشد، هتك آبروى او محسوب مى‌شود.

نتيجه اين‌كه هرگونه برخورد و سخن‌سرايى كه موجب تزلزل شأن و مرتبه برادر يا خواهر دينى بشود، از نظر اسلام نكوهيده است. امام صادق عليه السلام در اين باره مى‌فرمايد:

 «مَنْ رَوى‌ عَلى‌ مُؤْمِنٍ رِوايهً يُريدُ بِها شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِه‌ لِيَسْقُطَهُ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وِلايَتِه‌ إِلى‌ وِلايَةِ الشَّيْطانِ فَلا يَقْبَلُهُ الشَّيْطانُ» «1» آن كه به زيان مؤمنى به قصد آبروريزى و از بين‌بردن آقايى او سخنى گويد تا او را از چشم مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خود خارج و به سوى ولايت شيطان رها مى‌كند، ولى شيطان هم او را نمى‌پذيرد.

گفتنى است كه چنانچه اين برخورد ناپسند با توهين نيز همراه باشد، مانند القاب زشت و نسبت‌هاى ناروا، چه‌بسا موجب «قذف» «1» ديگران نيز بشود، كه اين خود علاوه بر آثار و عواقب اخروى، مجازات‌هايى دنيوى نيز به دنبال دارد كه به وسيله حاكم اسلامى به اجرا درمى‌آيد.

2- دفاع از آبرو هر مسلمانى وظيفه دارد به اندازه توان خويش، نگذارد كه ديگران آبروى برادر دينى‌اش را خدشه‌دار سازند. كه مردى در حضور رسول اكرم صلى الله عليه و آله از كسى بدگويى كرد، در همان جا فرد ديگرى در مقام دفاع از او برآمد.

حضرت فرمود:

 «مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخيهِ كانَ لَهُ حِجاباً مِنَ النَّارِ» «2» كسى كه جلوى آبروريزى برادر مؤمنش را بگيرد، از آتش دوزخ در امان است.

روش‌هاى احترام‌ انسان به خاطر نسبت‌ها و روابطى كه با همنوعان خود دارد، با آن‌ها معاشرت و هم‌زيستى مى‌كند و شايسته است كه شيوه‌هايى مناسب با شأن و مقامشان به كار گيرد.

از آن‌جا كه اين روش‌ها را نمى‌توان به تعداد معيّنى برشمرد از شهيد ثانى «ره» يكى از فقهاى بزرگ شيعه چنين نقل شده است: «تعظيم مؤمن تا آن‌جا كه عرف زمان مى‌پسندد جايز است. «1»» تجليل و تكريم ديگران ممكن است به دو روش زير صورت گيرد:

الف- گفتارى‌ شايسته است كه يك مسلمان در مقام گفتار با ديگران سخنان نيك و سنجيده بگويد و با زبانى خوش آنان را مورد خطاب قرار دهد، قرآن كريم مى‌فرمايد:

 «... وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» «2» با مردم به خوبى سخن گوييد.

از اين خطاب عمومى كه بگذريم، قرآن كريم و ائمه اطهار عليه السلام در خصوص بعضى موارد بر گفتار كريمانه تأكيد دارند. قرآن كريم درباره احترام به پدر و مادر مى‌فرمايد:

 «... وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَريماً» «3» با لحنى لطيف و بزرگوارانه با آن‌ها سخن بگو! در مورد برخورد با نيازمندان آمده است كه اگر نمى‌توانى نيازشان را برطرف كنى:

 «... فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُوراً» «4» با آنان سخن نيكِ توأم با احترام داشته باش.

امام سجّاد عليه السلام درباره احترام در گفتار نسبت به معلّم مى‌فرمايد:

صدايت را از صداى او بلندتر نكن و هرگاه كسى از او چيزى بپرسد تو در پاسخ پيش‌دستى نكن ... در محضرش با كسى سخن نگو. «1»» ب- رفتارى‌ احترام در عمل و كردار به اين است كه انسان برادر دينى‌اش را در محذور قرار ندهد، به درخواست‌هايش توجّه كند. اگر دعوت يا هديه‌اى داشت با روى گشاده بپذيرد؛ چنان‌كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد:

 «مِنْ مَكْرَمَةِ الرَّجُلِ لِأَخيهِ أَنْ يَقْبَلَ تُحْفَتَةُ وَ أَنْ يَتَّحِفَهُ بِما عِنْدَهُ وَ لا يَتَكَلَّفَ لَهُ شَيْئاً» «2» از بزرگ‌داشت برادر دينى اين است كه هديه‌اش را بپذيرد و از آنچه دارد نسبت به او مضايقه نكند و به خاطر او خود را به رنج زياد نيندازد.

سيره عملى آن حضرت نيز روش‌هايى ديگر از احترام را مى‌آموزد؛ هنگامى كه برادران دينى بر آن بزرگوار وارد مى‌شدند، به احترام‌شان از جا بر مى‌خاست، براى آنان جا باز مى‌كرد و زيرانداز پهن مى‌نمود، گاهى عباى خود را از دوش كشيده براى ديگران مى‌انداخت، براى تكيه‌دادن ايشان بالش فراهم مى‌ساخت و اگر برادر دينى‌اش از راه دور مى‌آمد، چند قدمى به استقبالش رفته و او را به آغوش مهر مى‌كشيد و پيشانى‌اش را مى‌بوسيد. «3»

خلاصه

انسان به خاطر كرامت ذاتى كه دارد جانشين خدا در روى زمين گشته و فرشتگان به سجده دربرابر او مأمور شده‌اند، بنا بر اين شايسته احترام است.

از نظر اسلام، جان، مال، ناموس، آبرو و انديشه ديگران محترم است و كسى حق ندارد بدون مجوّز قانونى جان انسانى را به خطر اندازد و يا با ايجاد رعب و وحشت و ضرب و شتم و به بهانه‌هاى واهى امنيّت و آسايش او را برهم‌زند.

احترام به مال، شامل امانت‌دارى، پرهيز از تصرّف غيرمجاز، پرداخت حقوق مالى و مانند آن مى‌شود؛ اين حريم‌ها جلوى تباه‌شدن اموال، كينه‌توزى و نزاع در جامعه و ... را مى‌گيرد.

اسلام با وضع مقرّراتى مانند «پوشش» براى زنان و بازداشتن مردان از «چشم‌چرانى» و ... براى ناموس ديگران حريم تعيين نموده و هتك آن را جايز نمى‌داند.

براى حفظ حيثيّت هر انسان دو وظيفه مهم به عهده ديگران است؛ يكى حفظ آبروى او با پوشاندن كاستى‌ها و زشتى‌ها و پرهيز از تحقير وى و ديگرى دفاع از آبروى او.

تكريم ديگران به دو روش صورت مى‌گيرد: يكى گفتارى: يعنى ديگران را با سخنان نيك و سنجيده مورد خطاب قرار دهد. و ديگرى رفتارى، يعنى انسان برادر دينى‌اش را در محذور قرار ندهد، هديه‌اش را بپذيرد، به او هديه دهد، به احترامش برخيزد .

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
جمعه 3 آبان 1392  9:54 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها