0

درس اول : كلّيات

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

درس اول : كلّيات

پيش از پرداختن به بحث آداب معاشرت و روابط انسانى، خوب است به تبيين دو واژه «آداب» و «معاشرت» بپردازيم.

واژه آداب جمع ادب و آن به معناى دانش، هنر، حسن معاشرت، حسن احوال در قيام و قعود، حسن اخلاق و اجتماع خصال حميده و مانند آن آمده است. «1» معاشرت نيز به معناى آميختن، الفت، مصاحبت، همدمى، رفاقت و زندگانى با هم، نشست و برخاست و مانند آن مى‌باشد. «2» معاشرت در معناى كلّى خود، از جمله امورى است كه اولياى گرامى اسلام عنايت ويژه‌اى نسبت به آن مبذول داشته‌اند و حجم قابل توجّهى از كتاب‌هاى روايى و حديث نيز به آن اختصاص يافته است.

جامعه و روابط انسانى‌ انسان، موجودى كمال‌جو و تعالى‌پذير است؛ كمال آدمى، بر اثر حسن انجام وظايفى به دست مى‌آيد كه به موجب روابط گوناگون او با خود، خداوند و همنوعان بر عهده‌اش نهاده شده است، اين روابط، به ترتيب عبارتند از:

الف- رابطه انسان با خودش؛ به اين معنا كه خود را بشناسد، ارزش‌ها و استعدادهاى بالقوّه و خدادادى خود را تشخيص دهد، هدف از خلقت و فلسفه وجودى خود را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد تا در نتيجه به قدر و قيمت واقعى گوهر وجود خويش واقف گردد.

ب- رابطه انسان با خدا؛ كمال نهايى انسان، تقرّب به پروردگار است.

اين مهم تنها از راه شناخت او و راه‌هاى تقرّب به درگاه او ميسّر خواهد بود.

ج- رابطه انسان با ديگران؛ انسان موجودى اجتماعى است و بسيارى، اين ويژگى را جزو خصوصيّات ذاتى و طبيعى او دانسته و او را موجودى مدنىّ بالطبع به شمار آورده‌اند. برخى از نظريه‌پردازان علوم اجتماعى نيز، اين خصيصه را، معلول نيازهاى متنوّع آدمى دانسته‌اند؛ زيرا نيازهاى او- با توجّه به استعدادهاى مختلف نهفته در وجودش- با معاشرت، تبادل افكار و ايجاد روابط نيكو با همنوعان، در يك اجتماع سازمان‌يافته انسانى تأمين مى‌شود. بر اثر همين معاشرت‌ها و تبادل افكار، روابط انسانى شكل مى‌گيرد و فرهنگ انسانى به وجود مى‌آيد.

در ديدگاه اسلامى، جامعه و روابط انسانى آن، رنگ الهى و عبادى به خود مى‌گيرد و همه جنبه‌هاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نيل به هدف غايى آفرينش كه كمال مطلوب اوست، معنا و مفهوم مى‌يابد.

بر اين مبنا، جامعه و روابط متنوّع آن، صحنه آزمون الهى است و انسان در اين صحنه مى‌تواند با ايجاد روابط صحيح و انسانى با همنوعان خود، صفات نيكويى را كه مورد توجّه و رضايت حق‌تعالى است، در خود پرورش داده و صفحه دل خويش را از رذايل اخلاقى و خصلت‌هاى ناپسندى كه باعث سقوط و انحطاط وجود ارزشمند اوست، پالايش دهد.

خطوط كلّى در روابط اجتماعى‌ با چه كسانى ارتباط داشته باشيم؟ از معاشرت و همنشينى با چه افرادى دورى جوييم؟ در نشست و برخاست‌ها، چه نكات اصلى و اساسى را مراعات كنيم تا بتوانيم به وظيفه خود چنان كه بايد عمل نموده و از خطرها و خسارت‌هاى احتمالى ايمن باشيم؟

نخستين گروهى كه اسلام، حُسن روابط با آن‌ها را توصيه كرده، اعضاى خانواده،- پدر و مادر و ساير بستگان حسبى و نسبى- است.

در مرحله بعد، كلّيّه كسانى كه به طريقى مى‌توانند انسان را در مسير تكاملى‌اش يارى رسانند و تأثير مثبت و سازنده‌اى در ابعاد مختلف تربيتى و معنوى او داشته باشند، شايسته معاشرت و همنشينى هستند. از اين رو، در روايات اسلامى معاشرت با افراد مؤمن، عالم، عاقل، نيكوكار و ... سفارش شده و آدابى درباره چگونگى همنشينى با آن‌ها آموخته شده است.

اين آداب را مى‌توان در دو مرحله انديشه و عمل خلاصه كرد:

الف- مرحله انديشه‌ از ديدگاه‌اسلام روابط اجتماعى انسان‌ها در مرحله انديشه، بر اصول «خيرخواهى»، «محبّت و مودّت»، «حسن ظنّ» و مانند آن مبتنى است؛ بدين معنا كه مسلمان بايد صفحه انديشه و نيّت خود را نسبت به برادران و خواهران دينى خود نيكو و زيبا سازد؛ انديشه خيرخواهى، نصيحت، دوستى و سعادت آن‌ها را در سر داشته و از نقشه‌كشى و توطئه‌چينى بر ضرر آنان بپرهيزد؛ اين همان صبغه و رنگ الهى است كه پيش از اين بدان اشاره شد.

امير مؤمنان عليه السلام مى‌فرمايد:

 «انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ يُحِبُّ انْ تَكُونَ نِيَّةُ الْانْسانِ لِلنَّاسِ جَميلَةً» «1» خداى سبحان دوست دارد كه نيّت انسان درباره همنوعانش نيكو و زيبا باشد.

ب- مرحله عمل‌ اسلام در مرحله عمل براى تنظيم روابط اجتماعى انسان‌ها آداب و وظايفى قرار داده و پايه آن را بر ايمان به خدا و تقويت روح فضيلت و انسانيّت بنا نهاده است. تعاليم اسلام در اين زمينه به قدرى دقيق و هماهنگ با فطرت انسان است كه اگر به آن عمل شود و معاشرت‌ها رنگ انسانى الهى به خود گيرد، سيماى زندگى عوض مى‌شود.

بسيارى مايلند در ارتباط با همنوعان خويش زندگى موفّقى داشته باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى آداب معاشرت و نيز عدم رعايت اين آداب، توانايى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى‌دهند و به‌ناچار منزوى مى‌شوند. بنا بر اين، شناخت اين آداب در مرحله عمل و توانايى ايجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه بر اساس بينش مكتبى از اهمّيّت بسيارى برخوردار است. خطوط كلّى آداب معاشرت در مرحله عمل اين است كه انسان رفتار خود را با ديگران نيكو سازد؛ انصاف را رعايت كرده، آنچه براى خود مى‌پسندد، براى ديگران نيز بپسندد و آنچه براى خود دوست نمى‌دارد، براى ديگران نيز نپسندد؛ با آنان مدارا كند؛ به امور آن‌ها اهتمام ورزد؛ به نفع آن‌ها حركت كند؛ از تكروى بپرهيزد؛ با آن‌ها همكارى داشته باشد و امير مؤمنان على عليه السلام در وصيّت خود به امام حسن عليه السلام به بخشى از اين خطوط كلى اشاره كرده، مى‌فرمايد:

 «اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيْزاناً فيما بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَاكْرَهْ لَهُ ما تَكْرَهُ لَها، وَ لا تَظْلِمْ كَما لا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ كَما تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ» «1» خويشتن را ميان خود و ديگران ميزان قرار د آداب معاشرت 24 الف - حسن خلق مؤمنان با يكديگر ص : 24 ه؛ آنچه را براى خود مى‌خواهى، براى ديگران بخواه و آنچه را براى خود خوش نمى‌دارى، براى ديگران نيز خوش ندار. [به كسى‌] ستم نكن، چنان كه دوست ندارى به تو ستم شود و نيكى كن همان گونه كه دوست دارى به تو نيكى شود.

امام صادق عليه السلام در ترسيم آن خطوط كلّى مى‌فرمايد:

 «خالِطُوا النَّاسَ وَ أتُوهُمْ وَ أَعينُوهُمْ وَ لا تُجانِبُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ كَما قالَ اللَّهُ تَعالى‌: وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» «2» با مردم بياميزيد، در اجتماعشان شركت كنيد و آن‌ها را در كارها يارى‌ نماييد، منزوى نشويد و از جامعه كناره نگيريد و با آنان چنان سخن بگوييد كه خدا فرموده است: «با مردم به خوبى سخن بگوييد.» در جاى ديگر نيز پس از ابلاغ سلام به پيروان فرمان‌بردار خود، بازتاب رعايت آن را چنين توضيح مى‌دهد.

 «... فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذا وَرِعَ فى‌ دينِهِ وَ صَدَقَ الْحَديثَ وَ أَدَّى الْأَمانَةَ وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ النَّاسِ قيلَ هذا جَعْفَرِىٌّ فَيَسُرُّنى‌ ذلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَىَّ مِنْهُ السُّروُرُ وَ قيلَ هذا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذا كانَ عَلى‌ غَيْرِ ذلِكَ دَخَلَ عَلَىَّ بَلاؤُهُ وَ عارُهُ وَ قيلَ هذا أَدَبُ جَعْفَرٍ ... «1»» بدرستى كه هرگاه مردى از شما در دين خود ورع داشته باشد، راست گويد، امانت را بپردازد و با مردم خوش‌رفتارى كند، مى‌گويند اين «جعفرى» است، اين امر مرا مسرور مى‌سازد و خوشحال مى‌شوم و گفته مى‌شود اين، ادب جعفر است؛ ولى چنانچه غير از اين باشد، ننگ و عارش نصيب من مى‌شود و مى‌گويند اين، ادب جعفر است!

خلاصه

معاشرت در معناى كلّى خود، از جمله امورى است كه همواره مورد عنايت اولياى گرامى اسلام‌بوده و حجم قابل توجّهى از احاديث به آن اختصاص يافته است.

انسان موجودى كمال‌جو و آرمان‌گرا است و روابط اجتماعى سالم و مناسب و هماهنگ با تعاليم اسلامى موجب رشد او مى‌شود. روابط حاكم بر زندگى انسان بر سه نوع است:

الف- رابطه با خود، به منظور پى‌بردن به ارزش گوهر وجود، از طريق شناختن خود، تشخيص استعدادهاى بالقوّه خدادادى، بررسى اهداف خلقت و هماهنگ‌كردن خود با آن اهداف.

ب- رابطه با خدا، به منظور تقرّب به او، از طريق شناختن خدا و انجام وظايف الهى.

ج- رابطه با ديگران، به منظور پاسخ‌گويى به خصلت ذاتىِ «اجتماعى‌بودن» و تأمين نيازهاى متنوّع خود، از طريق معاشرت، تبادل افكار و ايجاد روابط نيكو با ديگران.

از ديدگاه اسلام، جامعه و روابط پيچيده آن، صحنه آزمون الهى است و انسان در پرتو آن مى‌تواند با پيرايش رذايل اخلاقى و پرورش فضائل اخلاقى، نفس خود را تزكيه و دل را حريم يار و جلوگاه تجلّى اسرار كند. اسلام به حسن روابط با تمام كسانى كه يارى‌دهنده انسان در مسير تكاملى‌اش هستند، سفارش كرده و آداب معاشرت با آنان را در مرحله انديشه و عمل بيان و مشخّص نموده است. در مرحله انديشه، مسلمان بايد نيّت خود را نسبت به ديگران نيكو ساخته، و انديشه خيرخواهى و سعادت آنان را در سر داشته‌باشد و از توطئه و بدخواهى آن‌ها اجتناب ورزد. از سوى ديگر، رفتار نيك، رعايت انصاف، مدارا با ديگران، اهتمام‌ورزيدن به امور آن‌ها، اجتناب از تك‌روى و انزوا و همكارى با آنان در كارهاى شايسته، از جمله خطوط كلّى آداب معاشرت در مرحله عمل مى‌باشد.

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
جمعه 3 آبان 1392  9:50 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها