0

كتب منسوب به امام رضا(ع)

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

كتب منسوب به امام رضا(ع)

1 - صدوق در عیون اخبار الرضا - علیه السلام - رساله ای از آن حضرت نقل كرده كه در جواب محمد بن سنان قمی در علل احكام نوشته است و در آن پنجاه و پنج علت از علل شرایع رقم رفته و در باب 32 عیون اخبار الرضا: ج 2 ص 88 - 98 منقول است.
2 - كتاب علل فضل بن شاذان كه همه را از امام رضا - علیه السلام - شنیده و جمع كرده و از آن حضرت به علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری نقل می كند، عیون اخبار الرضا: ج 2 ص 99 - 121 علل و حكمتهای احكام دینی در آن بیان گردیده است.
3 - رساله ای كه آن حضرت برای مأمون عباسی در محض اسلام و شرایع دین مرقوم فرموده و صدوق علیه الرحمه آن را در عیون اخبار الرضا: باب 35 ج 2 ص 121 - 127 آورده است.
4 - رساله ای كه باز برای مأمون عباسی درباره شریعت نوشت، حسن بن شعبه در تحف العقول نقل كرده: مأمون، فضل بن سهل را محضر امام رضا صلوات الله علیه فرستاد و پیغام داد كه دوست دارم برای من از حلال و حرام و واجبات و سُنن بنویسی كه تو حجت خدا بر خلق و معدن علم هستی، امام - علیه السلام - دوات و كاغذ خواست و نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم... آنگاه ابن شعبه این رساله رابتفصیل نقل می كند، تحف العقول: ص 415 - 423 روایات امام رضا - علیه السلام - .
5 - رساله ذهبیه، رساله ای بود كه امام - علیه السلام - درباره طب و بهداشت و صحت بدن توسط اغذیه برای مأمون عباسی نوشت و چون مأمون دستور داد آن را با آب طلا نوشتند، به رساله ذهبیه معروف گردید، شیخ طوسی در فهرست در ترجمه محمد بن حسن بن جمهور بصری از آن یاد كرده و فرماید: «وله الرساله الذهبیه عن الرضا - علیه السلام - »، علامه مجلسی رضوان الله علیه همه آن رساله را در بحار: ج 59 ص 306 - 356 در پنجاه صفحه نقل كرده و در آخر فرموده: ابومحمد حسن قمی گوید: چون این رساله به دست مامون رسید، آنرا خواند و شاد شد و گفت: با آب طلا نوشته شود و رساله مذهبیه مسمی گردد، نگارنده گوید: رساله ذهبیه و مذهبیه نامیده شده است، برای مزید اطلاع به مستدرك الوسائل: ج 3 ص 335 رجوع شود.
6 - كتاب فقه الرضا، و آن كتابی است در ابواب فقه، این كتاب تا زمان مجلسی اول مشهور نبود و از زمان وی معروف گردید، علتش آن بود كه، جماعتی از اهل قم نسخه آن كتاب را به مكه آوردند، قاضی امیر سید حسین اصفهانی آن را دید و یقین كرد كه آن تألیف حضرت رضا صلوات الله علیه است، سید آنرا استنساخ كرد و با خود به اصفهان آرد و به مجلسی اول نشان داد، او و فرزندش مجلسی دوم یقین كردند كه آن از حضرت رضا صلوات الله علیه است.
علم امام رضا - علیه السلام -
قیام علمی، ارشاد مردم، تبیین احكام الله، بیان شریعت كه از وظایف خاص اولیاء الله است، هیچ وقت از امام رضا صلوات الله علیه فوت نشد و یكی از كارهای اساسی آن حضرت بود، چه در مدینه و چه در مرو. احكام بسیاری در كتب احادیث از یادگارهای آن حضرت است، كافی است در این باب فقط فهرست عیون اخبارالرضا را كه صدوق علیه الرحمه درباره آن حضرت نوشته است مطالعه كنیم.
شیخ طوسی علیه الرحمه در رجال خود سیصد و هفده نفر از روایان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده كه همه از آن حضرت كسب فیض كرده و به افتخار حدیث رسیده اند.[1] مردان بزرگی امثال احمد بن أبی نصر بزنطی، احمد بن محمد بن عیسای اشعری، ادریس بن عیسای اشعری، عبدالله بن جندب بجلی، حسن بن علی وشا، محمد بن فضیل كوفی و دیگران.
سید محسن امین فرموده: جماعتی از اهل تألیف از او نقل حدیث كرده اند، از جمله: ابوبكر خطیب در تاریخ خود، ثعالبی در تفسیرش، سمعانی در رساله اش، ابن معتز در كتابش، و دیگران. حافظ عبدالعزیزبن اخضر در كتاب معالم العتره الطاهره گوید: عبدالسلام بن صالح هروی، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینی از وی نقل حدیث كرده اند.[2]
علی بن محمد بن جهم با آنكه ناصبی و از دشمنان اهل بیت است،[3] نقل می كند: در مجلس مامون بودم كه علی بن موسی الرضا نیز حضور داشتند، مأمون از اخباری كه اشعار بر عدم عصمت انبیاء دارند از او سؤال می كرد، او به هر یك جواب می داد، مأمون پس از شنیدن جواب می گفت: «اشهد انك ابن رسول الله حقا».
و گاهی می گفت: «لِلّه دّرك یابن رسول الله» و گاهی می گفت: «بارك الله فیك یا اباالحسن»و نیز می گفت: «جزاك الله عن انبیائه خیراً یا أبا الحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: یا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادی و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودی، خدا تو را از جانب انبیاء خودش و از اسلام جزای خیر بدهد.
علی بن محمد بن جهم اضافه كرد: چون صحبت تمام شد، مأمون برای نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را كه حاضر بود گرفت و من در پی آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدی؟ گفت: داناست، ندیده ایم كه از كسی علم آموخته باشد.
مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بیت پیامبر است كه درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتی و أَطائب أَرومتی، احكمُ الناس صغاراً و اعلم الناس كباراً، لا تُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منكم، لا یخرجونكم من بابِ هُدی، و لا یُدخِلُونكم فی باب ضلال»[4].
آنگاه حضرت رضا - صلوات الله علیه- به منزل خود بازگشت، فردای آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمویش محمد بن جعفر را به وی رساندم، امام خندید وفرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنیدی فریبت ندهد. به خدا قسم كه او بزودی با حیله مرا می كشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. صدوق رحمه الله فرمود: این حدیث از طریق ابن جهم عجیب است كه او از دشمنان و مغبضین اهل بیت بود.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . رجال طوسی: 366 - 396.
[2] . سیر الائمه: ج 4 ص 141.
[3] . عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.
[4] . عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.
برگرفته از کتاب خاندان وحي- سيد علي اكبر قريشي، ص570 - 604

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 26 مهر 1392  2:43 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها