0

رجوع به فقها در عصر غیبت

 
mahmoud313
mahmoud313
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 89
محل سکونت : تهران

رجوع به فقها در عصر غیبت

 

"رجوع به فقها در عصر غیبت"

 

قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعوُا فیها إِلى رُواهِ حَدیثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْكُمْ وَأَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِمْ) "۱"
امّا در رویدادهاى زمانه، به راویان حدیث ما رجوع كنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم.
 


                                                    شرح
این حدیث، از جمله مطالبى است كه امام زمان(علیه السلام) در جواب مسائل اسحاق بن یعقوب فرموده اند. در این حدیث شریف، حضرت به وظیفه ى شیعیان در حوادث پیش آمده در عصر غیبت اشاره كرده اند.
حضرت، شیعیان را براى فهمیدن احكام شرعى و سایر مسائل اجتماعى، به راویان احادیث، كه همان فقهاى شیعه هستند، ارجاع مى دهد; زیرا آنان هستند كه احادیث را خوب فهمیده اند، و عام و خاص، محكم و متشابه، و صحیح و باطل را مى شناسند.
«روات حدیث» از نظر حضرت(علیه السلام) كسانى نیستند كه روایت را فقط نقل مى كنند بدون این كه آن را درست بفهمند; زیرا چنین افرادى، نمى توانند گره از مشكلات فقهى و ... بگشایند.
رجوع به فقها در عصر غیبت، نه یك امر مستحب، بلكه یك واجب شرعى است; زیرا، آنان منصوب امام براى این كار هستند و از فرمان حضرت نمى توان تخلّف كرد.


"۱". كمال الدین، ج2، ص484، ح10 ; الغیبه، شیخ طوسى، ص291، ح247 ; احتجاج، ج2، ص284 ; إعلام الورى، ج2، ص271 ; كشف الغمه، ج3، ص338 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1114 ; بحارالأنوار، ج53، ص181، ح10 ; و وسائل الشیعه، ج27، ص140، ح33424 .

 

"برای دور شدن شیطان، چه کار کنیم؟!"

قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(ما أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیْطانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاهِ، فَصَلِّها وَأَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ)"۱"
هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاك نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاك بمال
.


                                                      شرح
این كلام از پاسخ هایى است كه از ناحیه ى مقدّس امام زمان(علیه السلام)، در جواب مسائل ابى الحسین جعفر بن محمّد اسدى، صادر شده است. از این حدیث استفاده مى شود كه به خاك مالیدن بینى شیطان (غلبه بر شیطان) اسباب متعدّدى دارد كه بهترین آنها نماز است; زیرا نماز، مشتمل بر انقطاع از خلق و توجه تامّ به خداوند متعال و ذكر و یاد اوست. خداوند متعال مى فرماید:
(أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِكْری)"۲"; نماز را براى یاد من برپا دار.
نمازى كه چنین باشد، انسان را از فحشا و منكرات باز مى دارد، و در نتیجه، انسان بر هواى نفس و شیطان غالب مى گردد.


"۱". كمال الدین، ج2، ص520، ح49 ; فقیه، ج1، ص498، ح1427 ; تهذیب الأحكام، ج2، ص175، ح155 ; الإستبصار، ج1، ص291، ح10 ; الغیبه، طوسى، ص296، ح250 ; احتجاج، ج2، ص298 ; بحارالأنوار، ج53، ص182، ح11 ; وسائل الشیعه، ج4، ص236، ح5023 .
"۲". سوره ى طه، آیه ى 14 .

 

"حکم منکرین امام زمان (علیه السلام)"

قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :
(لَیْسَ بَیْنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَبَیْنَ أَحَد قِرابَهٌ، وَمَنْ أَنْكَرَنی فَلَیْسَ مِنّی، وَسَبیلُهُ سَبیلُ ابْنِ نُوح)"۱"

بین خداوند عزّوجلّ و هیچ كس قرابت و خویشاوندى نیست، هر كه مرا انكار كند از من نیست، و راهِ او راه فرزند نوح است.


                                                       شرح
این عبارت، بخشى از جواب هاى امام زمان(علیه السلام) به پرسش هاى اسحاق ابن یعقوب است. از جمله ى آن سؤال ها، سؤال از حكم كسانى است كه از اهل بیت و نسل پیامبرند و از فرزندان عموى آن حضرت شمرده مى شوند، ولى منكر امام زمان اند. او مى پرسد: «آیا با وجود این كه منكران حضرت، از ذرارى پیامبرند، گمراه اند یا نه؟» حضرت(علیه السلام)در جواب این سؤال به نكته اى اشاره مى كند و مى فرماید:
میان خدا و هیچ كس، قرابت و خویشاوندى وجود ندارد كه به جهت آن درباره اش ملاحظه ى خاصى صورت گیرد; لذا اگر فردى نافرمانى خدا را كند ـ هر كس كه باشد ـ سرنوشتش دوزخ است.
یكى از موارد نافرمانى خدا، انكار امامت امام زمان یا انكار وجود اوست. آن كه این نظر را داشته باشد، راهى را كه مى پیماید، راه فرزند نوح است. او به هر جا پناه برد، نجات نیابد; همان گونه كه كوه بلند، فرزند حضرت نوح را نجات نداد.
این حدیث را روایتى كه شیعه و سنّى در كتب روایى خود آورده اند، تأیید مى كند; و آن این كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
مَثل اهل بیت من، مَثل كشتى نوح است، هر كس سوار بر آن شود، نجات مى یابد و كسى كه از آن تخلّف كند، غرق مى شود."۲"

"۱". كمال الدین، ص484، ح3 ; الغیبه، طوسى، ص290، ح247 ; احتجاج، ج2، ص283 ; كشف الغمه، ج3، ص339 ; إعلام الورى، ج2، ص270 ; الخرائج و الجرائح، ج3، ص1113 ; بحارالأنوار، ج53، ص180، ح10 .
"۲". بصائر الدرجات، ص317، ح4 ; مستدرك حاكم، ج3، ص151 .

پنج شنبه 25 مهر 1392  2:00 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها