0

رودخانه رمضان

 
nima1337
nima1337
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 355
محل سکونت : یزد

رودخانه رمضان

 

رودخانه رمضان

در سايه‏سار درختان سرسبز و انبوه يك جنگل با شكوه و زيبا، همواره رودخانه‏اى زلال و روشن به شفافى آيينه، آرام و با صلابت و با وقار و سترگ در جريان است كه در اوج لطافت و پاكيزگى، اسرارى را بر انسان فاش مى‏سازد كه تامل در آن شايسته است.

وقتى دست در عمق آب زلال و شفاف آن فرو مى‏كنى، نرمى و لطافت و ملايمتى شگرف را حس مى‏برى كه شايد هيچ چيز ديگرى آن همه صفا را نداشته باشد. اگر از بستر رودخانه يك مشت‏سنگريزه بردارى، با نگاه در آن‏ها چيزهايى را مى‏بينى كه موجب حيرت تو مى‏شود.

رودخانه چنان مهربان است كه به تمام محيط پيرامون خود صفا و صميميت مى‏بخشد. شايد بپرسى چگونه؟

جريان رودخانه هم‏چنان كه آرام و با وقار به مسير خود ادامه مى‏دهد، موجب مى‏شود تا سنگريزه‏هايى كه هنوز صيقل نخورده‏اند، با غلت‏خوردن و كوبيده شدن بر پيكره تخته‏سنگ‏هاى بزرگ به تدريج صاف و صيقلى گردند.

كار رودخانه مهربان فقط همين‏ها نيست. او به كنار و اطراف خود هم كاملا سيطره و نظر دارد تا مبادا «متروك‏» مانده‏ها، از آن همه لطف و كرم بى‏نصيب بمانند. اما آن‏هايى كه در آن غرق‏اند، بهره بيش‏ترى مى‏برند.

«رمضان‏» هم به سان همان رودخانه است; هر سال خداوندگار بنده‏نواز ايامى را جهت ضيافت و مهمانى بر سر سفره خويش معلوم كرده است و خلايق را به اين ضيافت عام دعوت مى‏كند. و اين ايام را ماهى قرار داده است‏به نام «رمضان‏».

«رمضان‏» چشمه زلالى است كه از مبدا لايزال مايه مى‏پذيرد. اين چشمه به سوى دشت «شوره‏زار» بشر جارى مى‏شود تا لجن‏زارهاى زاييده هواهاى نفسانى را شست‏وشو دهد.

اين رودخانه زلال و پاك، هميشه جارى است وليكن فقط يك ماه در سال به صورت فراگير و علنى ظاهر مى‏شود و اين جارى بودنش مثل برخى ديگر از موجودات عالم وجود است كه در سال فقط مدت كوتاهى به صورت علنى فعاليت دارند ; مانند «ماه‏». همه مى‏دانند سياره «ماه‏» در طول سى شب، فقط يك شب به صورت قرص كامل بر موجودات نورافشانى مى‏كند و در بقيه ايام نور كم‏ترى به محيط ارائه مى‏دهد.

رودخانه جوشان «رمضان‏» نيز، چنين است. اين رود با عظمت در اوج مهربانى و كرم، به سوى آدميان سرازير مى‏شود تا آرايش برون و پيرايش درون آن‏ها را به نحو احسن انجام دهد.

رودخانه «رمضان‏» از رودخانه جارى در جنگل بسى قوى‏تر و پرنفوذتر و موفق‏تر است; چه آن‏كه اين رودخانه به درون سنگ‏هاى تيره و سخت نفوذ نمى‏كند ولى آن رودخانه بر سخت‏ترين و تيره‏ترين دل‏هاى بشر نيز ممكن است تاثير كند و از آن‏ها «مهرى‏» چون «ماه‏» بجوشاند.

هم‏چنان كه رودخانه جنگل مى‏تواند در درون برخى از موجودات مانند درختان و گياهان نفوذ كند و نتيجه آن را مى‏توان در شاخسار، برگ‏ها، گل‏ها و ميوه‏هاى درختان ديد، رودخانه «رمضان‏» هم پس از نفوذ در درون قلب‏ها، تاثيرات عظيمى بر جاى مى‏گذارد.

شخصى كه در رودخانه «رمضان‏» شنا مى‏كند، جسم خود را از انواع و اقسام بيمارى‏ها و مرض‏ها مى‏رهاند و موجب مى‏شود جسم او با نشاط و سرزنده و سرحال باشد. برخى از اهل فن معتقدند وقتى رودخانه «رمضان‏» به باتلاق درون آدمى نفوذ مى‏كند، اين شوره‏زار را كه در طى يازده ماه به پرخورى و انباشته كردن انواع و اقسام غذاها مشغول بوده است، لايروبى مى‏كند، به طورى كه همه اعضا و جوارح ساختمان درونى ضدعفونى مى‏شود.

از طرف ديگر، هم‏چنان كه رودخانه وقتى به اندرون درختان و گياهان راه مى‏يابد موجب سرسبزى و طراوت و شادابى آن‏ها مى‏شود، رودخانه «رمضان‏» هم پس از نفوذ در اندرون آدمى موجب شكوفايى و طراوت و انبساط خاطر روح و روان او مى‏گردد.

بر اثر نفوذ آب رودخانه «رمضان‏» كه «روزه‏» نام دارد، نور معرفت‏به عيان در آدمى متجلى مى‏شود و نفس آدمى مهذب مى‏گردد، خاطر پريشان انسان جلا مى‏يابد و آرامش و سكون خاصى به او دست مى‏دهد.

در رودخانه «رمضان‏»، كوچك و بزرگ، مهتر و كهتر، فقير و غنى، پادشاه و گدا، زيبا روى و نازيبا، همه و همه در كنار هم مشغول شنا مى‏شوندو كسى را بر كس ديگر رجحان و امتيازى نيست مگر در حسن استفاده و چگونگى بهره‏برى از رود «رمضان‏».

رود «رمضان‏» يك حوض عميق و طلايى هم دارد كه «قدر» نام دارد. در كنار آن حوض مثل «ساقى كوثر»، خليفه و نماينده خداوند نشسته و بر «شنا كنان‏» در اندرون حوض «نمره‏» مى‏دهد. در آن حوض درجه، مقام، منصب و... هيچ امتياز مثبتى ندارد بلكه همه اين درجات و رتبه‏هاى دنيايى «وبال‏» گردن‏اند. چه آن‏كه انسان وقتى دست و پايش با «غل و زنجير» بسته باشد، چگونه مى‏تواند شنا كند؟ فارع‏بال و آسوده خاطر آن‏هايى‏اند كه هيچ‏گونه تعلق خاطرى به هيچ يك از مظاهر دنيوى و نفسانى ندارند و امتياز مثبت اين گروه به راحتى هرچه تمام‏تر در سير صعودى است.

علاوه بر همه اين‏ها، همان نماينده‏اى كه لب حوض «قدر» نشسته، حبل‏المتينى است‏براى تمامى بشر از ازل تا ابد. هر كس بتواند به اين حبل‏المتين چنگ زند، از حوض «قدر» مرواريد و مرجان بيش‏ترى نصيبش مى‏شود چه آن‏كه او تكيه گاهى است محكم و استوار و سكويى است كه دقيقا مقابل نقطه‏اى از حوض «قدر»، قرار گرفته كه در آن نقطه بيش‏ترين و بهترين و عزيزترين درهاى ناياب وجود دارد و هر كس از اين سكو به عمق «حوض قدر» «شيرجه‏» برود، برداشت‏بسيار خوبى خواهد داشت.

وقتى رودخانه «رمضان‏» جارى مى‏شود، بر در همه باتلاق‏ها و منجلاب‏ها فقل عدم زده مى‏شود و هر كس كه «مامور» بر باتلاق‏ها و منجلاب‏هاست‏به «مرخصى اجبارى‏» فرستاده مى‏شود و به تمام ماموران رودخانه «رمضان‏» آماده باش كامل داده مى‏شود تا هر ذره‏اى كه توسط بشر از رودخانه «رمضان‏» صيد مى‏شود از ديد آن‏ها پنهان نماند.

از فضايل رودخانه رمضان گفتن بسى سخت است وليكن «هر كسى از ظن خود» بر حسن اين رود خروشان نظر مى‏كند و با عقل محدود خود فضايل و مناقب آن‏را درك مى‏كند.

و ما نيز از اين قاعده مستثنا نيسيتم و از مبدا لايزال و سرچشمه جاويد رودخانه «رمضان‏» مى‏خواهيم كه: اى خداى دادگر تو خود مى‏دانى عجز ما چقدر و قصور و ناتوانى ما تا چه اندازه است. پس اى دادار پايدار، عاجزانه از تو مى‏خواهيم ما را چنان غرق در رودخانه «رمضان‏» كن كه خود مى‏پسندى چه آن‏كه «قدر زر زرگر بداند، قدر گوهر، گوهرى‏» نه آنچنان كه ما سزاوارش هستيم، چون تو خود بيش‏تر از خود بنده، به بنده لطف و كرم دارى.

الهى چنان كن كه فرجام كار

تو خشنود باشى و ما رستگار

 

v
شنبه 31 مرداد 1388  10:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها