رودخانه رمضان
در سايهسار درختان سرسبز و انبوه يك جنگل با شكوه و زيبا، همواره رودخانهاى زلال و روشن به شفافى آيينه، آرام و با صلابت و با وقار و سترگ در جريان است كه در اوج لطافت و پاكيزگى، اسرارى را بر انسان فاش مىسازد كه تامل در آن شايسته است.
وقتى دست در عمق آب زلال و شفاف آن فرو مىكنى، نرمى و لطافت و ملايمتى شگرف را حس مىبرى كه شايد هيچ چيز ديگرى آن همه صفا را نداشته باشد. اگر از بستر رودخانه يك مشتسنگريزه بردارى، با نگاه در آنها چيزهايى را مىبينى كه موجب حيرت تو مىشود.
رودخانه چنان مهربان است كه به تمام محيط پيرامون خود صفا و صميميت مىبخشد. شايد بپرسى چگونه؟
جريان رودخانه همچنان كه آرام و با وقار به مسير خود ادامه مىدهد، موجب مىشود تا سنگريزههايى كه هنوز صيقل نخوردهاند، با غلتخوردن و كوبيده شدن بر پيكره تختهسنگهاى بزرگ به تدريج صاف و صيقلى گردند.
كار رودخانه مهربان فقط همينها نيست. او به كنار و اطراف خود هم كاملا سيطره و نظر دارد تا مبادا «متروك» ماندهها، از آن همه لطف و كرم بىنصيب بمانند. اما آنهايى كه در آن غرقاند، بهره بيشترى مىبرند.
«رمضان» هم به سان همان رودخانه است; هر سال خداوندگار بندهنواز ايامى را جهت ضيافت و مهمانى بر سر سفره خويش معلوم كرده است و خلايق را به اين ضيافت عام دعوت مىكند. و اين ايام را ماهى قرار داده استبه نام «رمضان».
«رمضان» چشمه زلالى است كه از مبدا لايزال مايه مىپذيرد. اين چشمه به سوى دشت «شورهزار» بشر جارى مىشود تا لجنزارهاى زاييده هواهاى نفسانى را شستوشو دهد.
اين رودخانه زلال و پاك، هميشه جارى است وليكن فقط يك ماه در سال به صورت فراگير و علنى ظاهر مىشود و اين جارى بودنش مثل برخى ديگر از موجودات عالم وجود است كه در سال فقط مدت كوتاهى به صورت علنى فعاليت دارند ; مانند «ماه». همه مىدانند سياره «ماه» در طول سى شب، فقط يك شب به صورت قرص كامل بر موجودات نورافشانى مىكند و در بقيه ايام نور كمترى به محيط ارائه مىدهد.
رودخانه جوشان «رمضان» نيز، چنين است. اين رود با عظمت در اوج مهربانى و كرم، به سوى آدميان سرازير مىشود تا آرايش برون و پيرايش درون آنها را به نحو احسن انجام دهد.
رودخانه «رمضان» از رودخانه جارى در جنگل بسى قوىتر و پرنفوذتر و موفقتر است; چه آنكه اين رودخانه به درون سنگهاى تيره و سخت نفوذ نمىكند ولى آن رودخانه بر سختترين و تيرهترين دلهاى بشر نيز ممكن است تاثير كند و از آنها «مهرى» چون «ماه» بجوشاند.
همچنان كه رودخانه جنگل مىتواند در درون برخى از موجودات مانند درختان و گياهان نفوذ كند و نتيجه آن را مىتوان در شاخسار، برگها، گلها و ميوههاى درختان ديد، رودخانه «رمضان» هم پس از نفوذ در درون قلبها، تاثيرات عظيمى بر جاى مىگذارد.
شخصى كه در رودخانه «رمضان» شنا مىكند، جسم خود را از انواع و اقسام بيمارىها و مرضها مىرهاند و موجب مىشود جسم او با نشاط و سرزنده و سرحال باشد. برخى از اهل فن معتقدند وقتى رودخانه «رمضان» به باتلاق درون آدمى نفوذ مىكند، اين شورهزار را كه در طى يازده ماه به پرخورى و انباشته كردن انواع و اقسام غذاها مشغول بوده است، لايروبى مىكند، به طورى كه همه اعضا و جوارح ساختمان درونى ضدعفونى مىشود.
از طرف ديگر، همچنان كه رودخانه وقتى به اندرون درختان و گياهان راه مىيابد موجب سرسبزى و طراوت و شادابى آنها مىشود، رودخانه «رمضان» هم پس از نفوذ در اندرون آدمى موجب شكوفايى و طراوت و انبساط خاطر روح و روان او مىگردد.
بر اثر نفوذ آب رودخانه «رمضان» كه «روزه» نام دارد، نور معرفتبه عيان در آدمى متجلى مىشود و نفس آدمى مهذب مىگردد، خاطر پريشان انسان جلا مىيابد و آرامش و سكون خاصى به او دست مىدهد.
در رودخانه «رمضان»، كوچك و بزرگ، مهتر و كهتر، فقير و غنى، پادشاه و گدا، زيبا روى و نازيبا، همه و همه در كنار هم مشغول شنا مىشوندو كسى را بر كس ديگر رجحان و امتيازى نيست مگر در حسن استفاده و چگونگى بهرهبرى از رود «رمضان».
رود «رمضان» يك حوض عميق و طلايى هم دارد كه «قدر» نام دارد. در كنار آن حوض مثل «ساقى كوثر»، خليفه و نماينده خداوند نشسته و بر «شنا كنان» در اندرون حوض «نمره» مىدهد. در آن حوض درجه، مقام، منصب و... هيچ امتياز مثبتى ندارد بلكه همه اين درجات و رتبههاى دنيايى «وبال» گردناند. چه آنكه انسان وقتى دست و پايش با «غل و زنجير» بسته باشد، چگونه مىتواند شنا كند؟ فارعبال و آسوده خاطر آنهايىاند كه هيچگونه تعلق خاطرى به هيچ يك از مظاهر دنيوى و نفسانى ندارند و امتياز مثبت اين گروه به راحتى هرچه تمامتر در سير صعودى است.
علاوه بر همه اينها، همان نمايندهاى كه لب حوض «قدر» نشسته، حبلالمتينى استبراى تمامى بشر از ازل تا ابد. هر كس بتواند به اين حبلالمتين چنگ زند، از حوض «قدر» مرواريد و مرجان بيشترى نصيبش مىشود چه آنكه او تكيه گاهى است محكم و استوار و سكويى است كه دقيقا مقابل نقطهاى از حوض «قدر»، قرار گرفته كه در آن نقطه بيشترين و بهترين و عزيزترين درهاى ناياب وجود دارد و هر كس از اين سكو به عمق «حوض قدر» «شيرجه» برود، برداشتبسيار خوبى خواهد داشت.
وقتى رودخانه «رمضان» جارى مىشود، بر در همه باتلاقها و منجلابها فقل عدم زده مىشود و هر كس كه «مامور» بر باتلاقها و منجلابهاستبه «مرخصى اجبارى» فرستاده مىشود و به تمام ماموران رودخانه «رمضان» آماده باش كامل داده مىشود تا هر ذرهاى كه توسط بشر از رودخانه «رمضان» صيد مىشود از ديد آنها پنهان نماند.
از فضايل رودخانه رمضان گفتن بسى سخت است وليكن «هر كسى از ظن خود» بر حسن اين رود خروشان نظر مىكند و با عقل محدود خود فضايل و مناقب آنرا درك مىكند.
و ما نيز از اين قاعده مستثنا نيسيتم و از مبدا لايزال و سرچشمه جاويد رودخانه «رمضان» مىخواهيم كه: اى خداى دادگر تو خود مىدانى عجز ما چقدر و قصور و ناتوانى ما تا چه اندازه است. پس اى دادار پايدار، عاجزانه از تو مىخواهيم ما را چنان غرق در رودخانه «رمضان» كن كه خود مىپسندى چه آنكه «قدر زر زرگر بداند، قدر گوهر، گوهرى» نه آنچنان كه ما سزاوارش هستيم، چون تو خود بيشتر از خود بنده، به بنده لطف و كرم دارى.
الهى چنان كن كه فرجام كار
تو خشنود باشى و ما رستگار
v