براي اينكه كسي بتواند "نه" بگويد اول بايد خود را بشناسد كه البته اين كار سختي است و اين گونه اشخاص در اين گونه مورد ابدا آمادگي ندارند و سعي مي كنند با تمام قوا خود را از آن برحذر دارند و خود را در سايه نجابت اشخاص ديگر قايم كنند.نه گفتن اين اشخاص بدين معني است كه بايد جلوي خشم خود را بگيرند.
برخي ها هم نه نمي گويند چون هميشه از زبان پدر ومادرشان نه شنيده اند و وقتي بزرگ شدند مي ترسند نه بگويند چون مي ترسند مثل پدر و مادرشان شوند. عصبانيتي كه در گذشته ازدست پدرو مادرشان داشته اند به قدري آنان را فلج كرده كه حتي در حال حاضر هم قادر نيستند با وجداني آسوده و بدون احساس گناه زندگي كنند.
بعضي احساس مي كنند با بله گفتن به شخصي، انسانی ارزشمند، مهم و مسئول هستند. به علاوه با بله گفتن احساس خوبي به آنها دست مي دهد ولي در واقع لزومي ندارد به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي ما از راه عذاب وجدان و احساس گناه احساسات ديگران را تحت كنترل خود در آوريم. گاهي فقط با يك نه گفتن آرامش به وجود مي آيد. ما حق داريم بگوييم نه، اين حق مسلم ماست كه از خودمان، احساساتمان، اموالمان و عقايدمان و تمامي وجودمان دفاع و محافظت نماييم.
در مورد آنچه كه اراده ماست نبايد حق تقدم را به هيچ كس ديگر بدهيم. حق تقدم با خودمان است. گاه اين حق تقدم درست لحظه اي است كه ما لازم است از خود محافظت نماييم و گاه اين تنها راه و تنها حق انتخابي است كه مي توانيم داشته باشيم. هميشه حق تقدم دادن را به ديگران دادن يعني پرهيز از مقابله و رويارويي با مسئله كه اين به ندرت امكان دارد آن چيزي باشد كه به نفع ماست.
اگر ما خود براي حفظ خويش و دفاع از خواسته هايمان گامي برنداريم احتمالش خيلي ضعيف است كه كس ديگر بخواهد يا بتواند اين كار را براي ما انجام دهد . ياد بگيريم به جا و به موقع نه بگوييم اين قيمتي ترين نكته اي است كه بايد آن را ياد بگيريم و در طول زندگي آن را به كار ببريم.
گاهي نه گفتن تنها كافي نيست بلكه بايد گامي بس فراتر از حد وحدود نه گفتن برداشت. واگر حد وحدودي براي خود قايل نشويم ديگران روي سرمان سوار خواهند شد. نه گفتن براي كساني سخت است كه مايل اند ترجيحا خودشان نقش فعالي نداشته باشند، به ديگري تكيه كنند و بگذارند تا ديگران در اين بازي متجاوز و مهاجم شناخته شوند. از طرفي نه گفتن در مطالبه حق، حوزه قدرت را محدود مي سازد. از آنجا كه لازمه نه گفتن جنگيدن است پس بايد پرده نمايش را پايين كشيد و به هر چه هست خاتمه داد. گاهي بله گفتن آسانتر از نه گفتن است اما اين مغايرت گاه تبديل به تجاوز و حمله مي گردد كه در آن صورت مهاجم ادعايش هم زياد مي شود اينجاست كه بايد حد و حدود مشخص گردد.
با" نه گفتن" از حق وحقوق خود دفاع كنيم
كسي كه از حق و حقوق خود دفاع نمي كند ارزشهاي خود را باور ندارد. ما هرگز نمي توانيم كاملا از خودمان دفاع كنيم مگر اينكه خودمان را دوست بداريم. دفاع از خود معنايش اين است كه در برابر حق و حقوق و همچنين در دفاع از عقايد خود محكم و استوار بايستيم، كه معمولا به دو مورد بستگي دارد اول اينكه ما حق داريم كه انسان باشيم و مثل يك انسان با ما رفتار شود، يعني اينكه احساس ما مهم است و حق اين است كه به نظريات ما گوش بدهند. دوم اينكه كسي كه به نظريات ما گوش دهد يا ندهد بستگي به ارزش افكار و نظريات ما دارد، ولي نبايد عقايد و افكارمان با گفتن نه يا بله گفتن نابجا سانسور شود ولي حق با ماست كه آنها را بگوييم.
ما بايد در زندگي نه گفتن را ياد بگيريم تا از اين طريق بتوانيم خوب فكر كنيم و تصميم بگيريم و وقتي ميل و علاقه قلبي نسبت به امري را نداريم خود را مجبور به بله گفتن به ديگران نكنيم. ما بايد مهارت هاي نه گفتن رابياموزيم و با خود تمرين كنيم و هميشه مثبت و سازنده فكر كنيم.