0

جملات زبان انگلیسی در مورد صبحانه Meals- Breakfast

 
paaaak
paaaak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 86
محل سکونت : خراسان جنوبی

جملات زبان انگلیسی در مورد صبحانه Meals- Breakfast

در این پست برخی از جملات و اصلاحاتی که در هنگام صرف نمودن صبحانه به کار می رود. در اختیار زبان آموزان قرار گرفته است.



1- وقت صبحانه است. بیایید صبحانه بخوریم.

It’s breakfast time. Let’s eat breakfast.

 

2- معمولا صبحونه مفصلی می خورید؟

Do you usually have a big/ huge breakfast?

 

3- معمولا صبح ها چی می خورید؟

What do you usually have for breakfast?

 

4- بستگی داره. بعضی وقت ها نان و کره و گاهی هم نان و پنیر می خورم.

It depends. Sometimes I have butter and bread and sometimes cheese and bread.

 

5- برشتوک نمی خورید؟ بعضی وقت ها می خورم.

Don’t you have cornflakes? I sometimes do.

 

6- وقت خوردن صبحانه، نیمرو رو به تخم مرغ آب پز ترجیح می دهم.

When it comes to eating breakfast, I prefer fried eggs to boiled eggs.

 

7- خاگینه را بیشتر از نیمرو دوست دارم.

I prefer scrambled eggs to sunny-side up.

 

8- ترجیح می دهم صبحانه غذای پختنی بخورم.

I prefer to have cooked breakfast.

 

9- می خوام برات صبحانه آماده کنم. نان و مربا می خوری؟ خامه و عسل چطور؟

I’m going to get breakfast ready for you. Do you eat jam and break? How about cream and honey?

 

10- لطفا ممکنه چای درست (دم) کنید؟

Would you please make (brew up) some tea?

 

11- ممنون میشم اگه یک قوری چای برام بیاورید.

I was wondering if you could bring me a pot of tea.

 

12- توی قهوه تان شیر و شکر می ریزید؟

Do you take milk and sugar in your coffee?

 

13- چند حبه قند داخل چایتان می اندازید؟

How many sugar lumps do you want in your tea?

 

14- هم بزن تا شکرش حل بشه.

Stir to dissolve the sugar.

 

15- من چای نعناع / گل گاوزبان / گل بابونه را ترجیح می دهم.

I prefer mint / borage / chamomile tea.

 

16- لطفا دو حبه قند به من بدهید.

Please give me two sugar lump / sugar cubes.

 

17- معمولا چای پر رنگ یا کم رنگ می خورید؟

Do you usually drink strong or weak tea?

 

18- اگر عجله داشته باشم ظرف دو دقیقه صبحانه رو می بلعم.

If I’m in a hurry, I bolt down my breakfast in two minutes.

 

19- گاهی اوقات با شکم خالی سر کار می روم.

I sometimes go to work on an empty stomach.

 

20- اگر خیلی گرسنه باشم، حدودا ساعت 10 صبحانه و نهار را با هم می خورم.

If I’m so hungry. I have a brunch at about 10.

 

21- نمی تونم درب شیشه مربا را باز کنم.

I can’t unscrew this jam jar.

 

22- هنگام صبحانه خوردن زیاد صحبت نمی کنم.

I don’t talk so much during breakfast.

 

23- بعد از یک صبحانه مفصل، بهترین کاری که می تونیم بکنیم، بیرون رفتن است.

After a hearty breakfast, going out is the best thing we can do.

چهارشنبه 17 مهر 1392  6:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها