0

کارکرد آموزه انتظار در کنترل اجتماعی 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

کارکرد آموزه انتظار در کنترل اجتماعی 2

بخش دوم و پایانی

3. نظارت و کنترل اجتماعی

مکانیزم سومی که برای کاهش ناهنجاری‌ها درعصر غیبت، مؤثر به حساب می‌آید، امر به معروف و نهی از منکر در جایگاه عامل کنترل اجتماعی است. «کنترل اجتماعی، کلیه فرایندهایی را دربرمی‌گیرد که جامعه و گروه‌های تشکیل دهنده آن، توسط آن‌ها بر رفتار افراد جامعه تأثیر نهاده و آنان را به همنوایی با هنجارهای گروه سوق می‌دهند.‌»[29]

نظارت و کنترل اجتماعی که از کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی علیه السلام  محسوب می‌شود، به این معنا است که منتظر امام زمان علیه السلام هرگز خود رابه گناه و فساد و رواج آن، آلوده نمی‌کند؛ بلکه انتظار، زمینه‌ای می‌شود برای اصلاح خود و جامعه. بر این اساس، انتظار حقیقی «مانع حل شدن آدمی در محیط فساد یا تسلیم شدن برابر آن است . . . که پیوسته آن‌ها را به مقاومت و خویشتن داری دعوت می‌کند و برابر امواج نیرومند فساد و تباهی مصونشان می‌دارد. »[30]

1ـ3. برداشت انحرافی عده‌ای از انتظار

انتظار سازنده و صحیح، انتظاری است که انسان را به عمل و حرکت و پویایی و امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به خدا و جهاد فی سبیل الله فرا می‌خواند؛[31] اما گروهی، از انتظار، برداشت انحرافی کرده‌اند و معتقدند یکی از زمینه‌های ظهور، رواج فساد و ظلم در جامعه است.

]به عقیدة برخی[ هر گناه و هر فساد و هر ظلم و هر تبعیض و هر حق‌کشی و هر پلیدی، به حکم این که مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می‌کند، روا است؛ زیرا «الغایات تبرر المبادی»؛ هدف‌ها، وسیله‌های نامشروع را مشروع می‌کنند؛ پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است. »[32]این برداشت از انتظار، ویرانگر و قشری است.

این گروه که به انجمن حجّتیه معروف‌هستند، «در ظاهر، با فساد مخالفند؛ ولی در عمق ضمیرشان، به اشاعه ظلم و فساد برای تسریع ظهور مهدی، به عنوان تقویت زمینه‌های منفی که لازمه قیام حضرت است، رضایت می‌دهند». [33]

«این گروه، قائلند برای تحقق انقلاب مهدی، باید زمینه‌های منفی در جامعه، مثل تبهکاری و ستمگری‌ها گسترش پیدا کند». [34] همچنین قائلند که «در اثر شیوع گناه و فحشا، مردم، بدترین خلق خدا در روی زمین می‌شوند و خداوند، آن‌ها را به سه بلا دچار می‌کند:1. جور سلطان، قحطی زمان، ستم حکام؛ 2. مردم از هم بیزار شده و همدیگر را مورد لعن قرار داده، به روی هم آب دهان می‌اندازند و شهادت به کفر یک‌دیگر می‌دهند؛ 3. گرانی، قحطی، زلزله‌های پیاپی، قتل و غارت، شیوع گناه و فساد و . . . »[35].

بر همین مبنا قائلند این گناهان، ظهور حضرت را محقق می‌کند؛ همان‌گونه که در حدیث آمده است: «یملاء الله عزوجل به الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً»؛[36] لذا با حکام جور و ستمگر و سلاطین، به مبارزه برنمی‌خیزند، تا ظلم و فساد گسترش پیدا کند.

حضرت امام خمینی5 هم در واکنش به این جریان انحرافی به ایراد سخن پرداخته و فرمود:

یک دسته‌ای می‌گفتند که: خوب! باید عالم پرمعصیت بشود، تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می‌خواهند بکنند؛ گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود… .[37] یک دسته‌ای از این بالاتر بودند و می‌گفتند:

باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت علیه السلام  تشریف بیاورند. این هم یک دسته‌ای بودند که البته بین این دسته، منحرف‌هایی هم بودند. [38]این دیدگاه‌ها، دیدگاه انحرافی از انتظار امام زمان علیه السلام  است که ما به نقد آن می‌پردازیم و معتقدیم منتظر واقعی، هرگز خود را به گناه و معصیت آلوده نمی‌کند و به ترویج آن هم نمی‌پردازد.

2ـ3. نقد این نظریه

1ـ2ـ3. لازمه این تفکر انحرافی، نفی دستورات اسلام، به ویژه نفی امر به معروف و نهی از منکر است. امام خمینی1 می‌فرماید: «اگر هر روایتی بیاید که نهی ازمنکر را بگوید نباید کرد، این راباید به دیوار زد. این‌گونه روایت، قابل عمل نیست». [39]

شهید مطهری(ره) این نوع برداشت را نوعی اباحیگری می‌داند و لازمه این برداشت را تعطیلی در حدود و مقررات اسلامی شمرده و معتقد است این نوع برداشت، با موازین اسلامی و قرآنی موافق نیست و لازمه این نوع تفکر، این است که به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نگاه عداوت‌گونه‌ای نگریسته شود. [40]به قول حضرت امام، لازمه این تفکر انحرافی، این است که ما باید دعا‌گوی آمریکا و صدام باشیم، به دلیل این همه ظلم و فسادی که در جهان می‌کنند. [41]

2ـ2ـ3. این طرز تفکر، شبه دیالکتیکی و شبه مارکسیستی است؛ زیرا مارکسیست‌ها برای رسیدن به کمونیسم نهایی ایجاد نارضایتی و توسعه فساد را برای به اوج رساندن کش مکش‌ها لازم می‌دانند و اصلاحات و سامان بخشیدن به امور را نامشروع می‌شمارند، «با این تفاوت که در تفکر دیالکتیکی، با اصلاحات، از آن جهت مخالفت می‌شود و تشدید نابسامانی‌ها از آن جهت اجازه داده می‌شود که شکاف، وسیع‌تر شود و مبارزه، پی‌گیرتر و داغ‌تر گردد؛ ولی این تفکر عامیانه، فاقد این مزیت است و فقط به فساد و تباهی فتوا می‌دهد که خود به خود، منجر به نتیجه مطلوب بشود». [42]

3ـ2ـ3. این حدیث که به پر شدن زمین از عدل و داد توسط امام زمان علیه السلام پس از آکنده شدن آن از ظلم و جور اشاره دارد، شاهد بر نفی تفکر گسترش ظلم و فساد است؛ زیرا این حدیث، سخن از گروه ظالم می‌کند که مستلزم وجود گروه مظلوم است و دلالت دارد بر این که قیام امام زمان علیه السلام  برای حمایت مظلومان است؛ ولی اگر روایت این طور بود که یملاء الله به الارض ایماناً و توحیداً و صلاحاً بعد ما ملئت کفراً و شرکاً و فساداً این عبارت مستلزم این نبود که لزوماً گروهی شایسته حمایت وجود دارند. در این صورت، استنباط می‌شد که قیام امام زمان علیه السلام  برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای گروه حق ولو به صورت اقلیت. [43]

4ـ2ـ3. این روایت، به این معنا نیست که همه مردم آن زمان، فاسد و ستمگرند و هیچ فرد صالحی یافت نمی‌شوند؛ چرا که آیه55 سوره نور و آیه پنج سوره قصص، حاکی از آن است که هنگام ظهور، افراد پاک و شایسته‌ای وجود دارند که به رهبری امام زمان علیه السلام  وارثان حکومت در زمین هستند؛ لذا منظور، فراگیری مطلق ظلم و ستم نیست، به حدی که انسان وارسته یافت نگردد؛ بلکه فراگیری ظلم و جور، در عالم، نسبی است؛[44] به همین سبب، انسان‌های وارسته و صالحی هم وجود دارند.

امام صادق علیه السلام  می‌فرماید: «امر فرج تحقق نمی‌پذیرد تا این که هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند»[45]؛ لذا کنار وجود ظلم و فساد، انسان‌های وارسته و صالح هم هستند. همچنین وجود گروه زبده (313 نفر) یاران حضرت که در روایات آمده است به حضرت ملحق می‌شوند، حاکی از این است که در عین رواج ظلم و فساد، زمینه‌هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده‌ای را پرورش می‌دهد. [46]

5ـ2ـ3. این دیدگاه که هدف ها، وسیله‌های نامشروع را توجیه می‌کند، از نظر دینی کاملاً اشتباه است؛ زیرا:همان طور که حکومت حضرت مهدی علیه السلام  ریشه‌کن‌کننده ظلم و جور و برپاکننده عدل است و از قلدری و قساوت تهی می‌باشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد. از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری بر کنار، و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداست، مجوّز گناه نمی‌شود؛ چرا که گناه، جز گناه نمی‌زاید و با ظلم، نمی‌شود عدل برپا کرد. [47]

6ـ2ـ3. حرکت امام زمان علیه السلام  مانند امور دیگر روال طبیعی دارد و کارها در زمان حضرت به طور معجزه‌آسا صورت نمی‌گیرد؛ بلکه کارها به طور طبیعی صورت می‌پذیرد؛[48] بنابراین هرچه امور و کارها آماده‌تر باشد، کار امام زمان کمتر خواهد بود.

ولی هرچه ناهنجاری‌ها و مفاسد در جامعه اسلامی بیشتر باشد، بالتبع کار امام زمان علیه السلام  در رفع این ناهنجاری‌ها و انحرافات بیشتر و سخت‌تر خواهد بود؛ پس هرچه زمینه‌های اصلاح در جامعه بیشتر باشد، ظهور، زودتر محقق می‌شود؛ ولی هرچه گناه و معصیت، زیادتر گردد، ظهور حضرت هم به تأخیر می‌افتد. در روایتی از امام صادق آمده است: قائم ما، زمانی قیام می‌کند که جز عرق ریختن و خواب بر روی زین‌ها (از فرط خستگی و مبارزه) نیست. [49]

برای ظهور حضرت، باید شرایط مهیا شود و جامعه، به ارزش‌ها و هنجارهای دینی سوق داشته باشد و از انحرافات به دور باشد. امام خمینی می‌فرماید: «فراهم کردن اسباب، به این است که کار را نزدیک بکنیم. کار را چنان بکنیم که مهیا بشود عالم، برای آمدن حضرت».[50] به همین سبب هرچه جامعه سالم‌تر و پاک‌تر باشد، کار امام زمان علیه السلام  کمتر و آسان‌تر خواهد بود.

منتظران، باید خود را برای ظهور حضرت با اعمال صالح و شایسته آماده کنند؛ چرا که منتظر مصلح، خود باید صالح باشد. در جای دیگر ایشان می‌فرماید: «این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان علیه السلام  هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه‌هایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم: عجل علی فرجه. «عجل» با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او . . . ». [51]

بنابراین لازمه انتظار صحیح این است که به اصلاح خود و جامعه همّت گماشته و در جامعه امر به معروف و نهی از منکر کنیم، تا هنجارها و ارزش‌های اسلامی و دینی همچنان زنده بماند و زمینه ظهور امام زمان علیه السلام  فراهم شود. از آن جا که دلیل عمده نفی تفکر حجتیه، بحث امر به معروف و نهی از منکر است، در این بخش به این مبحث می‌پردازیم.

3ـ3. امر به معروف و نهی از منکر، عاملی در جهت نظارت اجتماعی

یکی از ساز و کارهای مهم در عصر غیبت، برای کاهش ناهنجاری‌ها، امر به معروف و نهی از منکر است. منتظر واقعی امام زمان علیه السلام  همواره به این فریضه مهم اهمیت می‌دهد و سبب احیای ارزش‌ها و هنجارهای دینی در جامعه می‌شود. امیرالمؤمنین در حکمت 374 نهج البلاغه می‌فرمایند: «همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، همانند قطره‌ای برابر دریاست. [52] از این عبارت، اهمیت امر به معروف و نهی از منکرروشن می‌شود که در هیچ زمان تعطیل‌بردار نیست.

از تکالیف منتظران در عصر غیبت، امر به معروف و نهی از منکر است؛ چرا که رضایت امام زمان علیه السلام  در انجام معروف و احیای ارزش‌های دینی است. بزرگ‌ترین امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر، در روزگار ظهور، خود مهدی علیه السلام  است؛ پس چگونه ممکن است که جامعه منتظر، خشنودی مهدی را نخواهد، و در این بعد، به مهدی اقتدا نکند، و به او تشبّه نجوید؟[53]

پیامبر اکرم در حدیثی، یکی از وظایف منتظران را اقتداء به آن حضرت بیان کرده و فرموده‌ است: «خوشا به حال کسی که قائم خاندان مرا درک کند؛ در حالی‌که پیش از قیام، از اقتدا‌کنندگان به او باشد». [54] شاخص مهم این اقتدا، امر به معروف و نهی از منکر است؛[55] بنابراین اقتدا کنندگان حقیقی حضرت، آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند که نه خود آلوده به گناه می‌شوند و نه اجازه انتشار گناه و معصیت در جامعه را می‌دهند.

1ـ3ـ3. تعریف امر به معروف و نهی از منکر نزد علمای شیعه

شیخ طوسی در نهایه می‌فرماید: امر به معروف و نهی از منکر، دو فریضه از فرایض اسلام هستند که بر اشخاص واجب است و ترک و اخلال در هیچ کدام از این دو، بر کسی جایز نیست. [56] آیت‌الله خوئی هم در منهاج الصالحین چنین آورده است: «از بزرگ‌ترین واجبات دینی، امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد».[57]

حضرت امام خمینی هم در تحریرالوسیله چنین آورده است: امر به معروف و نهی از منکر از والاترین و با شرافت‌ترین فرائض است که به وسیله این دو، سایر فرائض هم برپا می‌شود و وجوبش از ضروریات دین اسلام است. منکر این فریضه، با توجه و التفات به لازمة آن انکار و التزام به آن، کافر است.[58]

با توجه به این که طبق روایات شیعه، در آخرالزمان برخی فسادهای اعتقادی از جمله سستی مردم در دین و فسادهای دینی از جمله فواحش و منکرات، و فسادهای اجتماعی از جمله تعدی و ستم و فسادهای تربیتی از جمله بی‌ادبی و بی‌حیایی و فسادهای اخلاقی از جمله نفاق و دورویی، رواج پیدا می‌کند، [59]ضرورت امر به معروف و نهی از منکر برای احیای ارزش‌ها و هنجارهای دینی در عصر غیبت به وضوح نمایان است، تا در پرتو آن، جامعه از مظاهر فساد و زشتی‌ها پاک شده و جامعه‌ای سالم و صالح در پرتو فرهنگ انتظار به وجود آید و زمینه، برای ظهور حضرت مهدی آماده شود.

2ـ3ـ3. پیش‌فرض‌های امر به معروف و نهی از منکر

از دیدگاه اسلامی، این فریضه مهم (امر به معروف و نهی از منکر) بر چند پیش‌فرض مبتنی است:

1. انسان، موجودی اجتماعی است که کمال پیشرفت او در پرتو زندگی جمعی و اجتماعی است.

2. اجتماعی‌زیستن انسان، به این معنا نیست که در قبال خیر و شر جامعه، بی‌مسؤولیت باشد و سرنوشت خود را از دیگران جدا ببیند؛ بلکه اجتماعی زندگی‌کردن، همراه مسؤولیت پذیری است. مسلمانان، باید به یک‌دیگر یاری برسانند و زمینه رشد و تعالی را فراهم سازند و نقایص را برطرف کنند.

3. اجتماعی بودن، به معنای اسیر بودن برابر خواسته‌های اجتماع نیست؛ بلکه انسان می‌تواند در سخت‌ترین شرایط، راهی را که درست‌تر است، انتخاب کند. [60]

با این پیش فرض‌ها امر به معروف معنا پیدا می‌کند. در جامعه‌ای که سرنوشت اعضا به هم پیوسته و امکان حرکتی جدای از حرکت کلی نیست و انسان‌ها با سلامت جامعه، می‌توانند به سعادت نایل آیند، امر به معروف و نهی از منکر، بزرگ‌ترین ضامن سلامتی و نظارت جامعه می باشد. [61]

3ـ3ـ3. سطوح امر به معروف و نهی از منکر در عصر غیبت

الف. سطح فردی: هر انقلاب، پس از پیروزی، نیازمند نیروی انسانی مجرّب و قابل اعتماد است. جامعه منتظران در عصر غیبت، باید در درون خود، به کادر سازی نیروهای مجرب و آراسته به فضائل بپردازد. [62]یکی از شاخص‌های اصلی کادر انقلابی حکومت مهدوی، پارسایی و تهذیب نفس و آراستگی به مکارم اخلاق و . . . است.

یقیناً در جامعه‌ای که داعیان به خیر و نیکی و باز دارندگان از شر و زشتی وجود نداشته باشد، نفوس مهذب، بستری مساعد برای رشد و تکثیر پیدا نمی‌کنند؛ به ویژه اگر قرار نباشد شکوفایی استعدادهای معنوی در قالب تنگ استثناها محصور گردد؛ بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به تک‌تک افراد، پیش‌نیازی اساسی برای پرورش کادر فرماندهان و کارگزاران حکومت مصلح جهانی است. [63]

ب. سطح حکومتی: منتظران مصلح جهانی، موظف هستند با منکرات کلان حکومتی برخورد فعال و جدی داشته باشند. از آن جا که «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم بر دین سردمداران خود هستند»، منکراتی که از سوی دستگاه‌های رسمی اشاعه می‌شود، تأثیری به مراتب مخرّب‌تر را در بردارد. [64] لذا امر به معروف و نهی از منکر، در سطح حکومت‌ها و دولت‌ها، یکی از ارزشمندترین اقدامات محسوب می‌شود و با اجرای آن، در سطح فردی و حکومتی، زمینه مناسبی برای ظهور امام زمان علیه السلام  فراهم می‌گردد.

امیرالمؤمنین علیه السلام  در باب اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومت، می‌فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزدیک و نه رزقی را کم می‌کند؛ اما برتر از آن همه، سخن عادلانه‌ای است که پیش روی حاکم ستمگری بر زبان جاری شود».[65]

لذا از ویژگی منتظران واقعی، پاکدامنی و وارستگی اخلاقی و اجتماعی است. وقوع غیبت، در پی همین ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی است. و رفع این غیبت هم در پاکدامنی و وارستگی و تقوا است. امام زمان علیه السلام  در توقیعی به شیخ مفید می‌فرماید: اگر شیعیان ما ـ خدایشان بر انجام طاعات موفق بدارد ـ در وفا کردن به عهد ما، همدل و یکنوا بودند، در یمن لقای ما، دچار تأخیر نمی‌شدند و سعادت دیدار توأم با معرفت ما، به سویشان می‌شتافت، چیزی جز آنچه از ایشان به ما می‌رسد و از آنان نمی‌پسندیم، ما را از ایشان جدا نکرده‌ است.[66]

همین گناهان است که ما را از مولایمان دور نگه داشته و سبب غیبت حضرت شده است؛ لذا تقوا و پاکدامنی و راستی و عمل به ارزش‌ها و هنجارهای دینی و دوری از ناهنجاری‌ها، از وظایف منتظران است و انتظار امام زمان علیه السلام  چنین کارکردی را باید در منتظران حضرت داشته باشد. اگر منتظران، چنین خصوصیاتی را در خود پرورش دهند، برادران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شمار می‌روند؛ چنان‌که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به اصحاب فرمود: «شما اصحاب من هستید؛ ولی برادران من مردمی هستند که در آخرالزمان می‌آیند» آن گاه در توصیف اینان فرمود:

هریک از ایشان، بیش از کسی که بر زجر پوست‌کندن درخت خار با دست خالی در شب تاریک یا نگهداری آتش سوزان چوب درخت تاغ در کف دست، در دینداری خود استقامت و پایداری می‌ورزد. به راستی که آنان، چراغ‌های هدایت در شب‌های ظلمانی هستند.[67]

منتظران واقعی، در پاکی و تقوا و دینداری چنان صبورند که همانند نگه‌داشتن آتش در دست، استقامت می‌ورزند؛ پس، از کارکردهای اجتماعی انتظار، کنترل اجتماعی و حفظ و صیانت خود و جامعه از معاصی و گرایش به هنجارها و ارزش‌های دینی است.

4ـ3ـ3. فرایند اعمال کنترل اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر)

کمترین درجه اعمال کنترل اجتماعی، ترشرویی است؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علیه السلام  می‌فرماید: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ما امر می‌کرد با اهل گناهان، با چهره‌های در‌هم‌کشیده مواجه شویم»[68].اگر به میزانی ارتباط و پیوند گروهی بین اشخاص وجود داشته باشد که مؤمن مورد نظر، جزئی از جهان اجتماعی شخص دیگر باشد و میل به پیوند و میل به مقبولیت در آن شخص، شامل مؤمن مورد نظر نیز بشود، آن گاه کمترین میزان اعمال کنترل اجتماعی توسط مؤمن بر شخص دیگر، اعمال فشار عاطفی و در هم کشیدن چهره و ترشرویی است.[69]

در بیان دیگری هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پائین‌ترین درجه ایمان را همین کراهت قلبی و ترشرویی دانسته و فرموده‌است:هرکس از شما که کار ناهنجاری را در جامعه مشاهده کرد، حتماً با عمل خود به آن اعتراض کند و اگر قدرت آن را ندارد، با زبان خود به آن اعتراض کند، و اگر قدرت آن را ندارد، با قلب خود به آن اعتراض کند، و این کراهت قلبی و ترشرویی، پائین‌ترین درجه ایمان است.[70]

بنابراین، کمترین درجه اِعمال کنترل اجتماعی، ترشرویی است؛ چرا که اگر در جامعه‌ای فرایند اعمال کنترل اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) تعطیل شد، آن جامعه، جامعه مرده و ایستایی خواهد بود، و پویا محسوب نمی‌شود. در روایت آمده است: «هرکس که امر به خوبی‌ها و ارزش‌ها و نهی از ناهنجاری‌ها را در جامعه کنار گذاشت، مرده‌ای در میان زنده‌هاست»[71].

مرتبه دیگر اعمال کنترل اجتماعی، طرد اجتماعی است. از ویژگی فطری انسان، میل به عضویت و پیوند گروهی است و عدم برآوردن این نیاز فطری، برای او یکی از زجرها به شمار می‌رود. اگر شخص کجرو، با ترشرویی دست از ناهنجاری خود برنداشت و با تذکر لسانی هم تحت تأثیر قرار نگرفت، تهدید به طرد اجتماعی و قطع پیوند گروهی که به طور زبانی ابراز می‌شود، مرتبه دیگری از کنترل اجتماعی به شمار می‌آید؛ اگر باز هم با تهدید به طرد اجتماعی، ترک رفتار نابهنجار میسر نشد، مرتبه بعدی اعمال کنترل اجتماعی، طرد اجتماعی است. [72]

روایت 21200 وسائل الشیعه ناظر به این مطلب است که تهدید به طرد اجتماعی عاملی در جهت کنترل اجتماعی است: «به فرد نابهنجار بگویید: دست از رفتار نابهنجار خود بردارد؛ اگر دست برداشت، با او ارتباط داشته باشید وگرنه با او قطع رابطه کنید»[73].پس نخستین مرحلة اعمال کنترل اجتماعی، ترشرویی و مرحله بعد، طرد اجتماعی است. مرحوم شهید مطری می‌فرماید:

اما نکته قابل دقت در طرد اجتماعی آن است که طرد اجتماعی، در موردی است که آن شخص، با شما چنان صمیمیتی داشته باشد که اگر با او قطع رابطه و قطع رفت و آمد کنی، این عمل شما، نسبت به او تنبیه باشد و تنبیه تلقی شود؛ یعنی تحت یک زجر و شکنجه روحی قرار گیرد و این عمل شما در جلوگیری از کار بد او تأثیر داشته باشد؛ والاّ در غیر این صورت، چه بسا از این که شما با او قطع رابطه کنید، استقبال می‌کند، تا او هم با شما قطع رابطه کند و آزادتر دنبال منکرات و کارهای زشت برود. در این‌جا، قطع رابطه شما با او، نه تنها اثر تنبیهی ندارد، بلکه اثر تشویقی نیز دارد. در چنین مواردی، طرد اجتماعی و قطع رابطه، درست نیست.[74]

آن مرحوم دربارة آسیبی که متوجه فرایند امر به معروف و نهی از منکر می‌شود می‌گوید: «ما معمولاً از مرحله قلب، به جای آن که اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم، جوش و خروش و عصبانیت‌های بی‌جا می‌فهمیم و از مرحله زبان، به جای آن که بیان‌های روشن کننده و منطقی بفهمیم که قرآن می‌فرماید: Gادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنهF،[75] موعظه‌ها وپندهای تحکم‌آمیز می‌فهمیم و از مرحله ید و عمل هم به جای این که تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم، تنها این مطلب را فهمیده‌ایم که باید اعمال زور کرد. [76]

5ـ3ـ3. انگیزه‌های ترک امر به معروف و نهی از منکر

با توجه به تأکید اسلام بر امر به معروف و نهی از منکر، سکوت و بی‌تفاوتی در این فریضه، مورد نکوهش قرار گرفته است. امام باقر علیه السلام  می‌فرماید: «بد اجتماعی هستند، اجتماعی که امر به معروف و نهی از منکر را عیب و نقص بدانند».[77] ما در صدد بیان انگیزه‌های ترک یا بی‌تفاوتی برابر این موضوع هستیم. معمولاً اگر عملی با تنبیه مکرّر مواجه نشود یا تشویق نبیند، بیهوده و کم‌اثر جلوه می‌کند و موجب ترک می‌شود. امر به معروف هم از این قاعده عمومی مستثنا نیست.

اگر عضو معمولی گروه یا جامعه‌ای با عمل به منکر یا ترک معروفی که توسط افراد با نفوذ و مقتدر گروه، صورت گرفته، رو به رو شود، اعمال فشار و کنترل اجتماعی بر ضد شخص مقتدر و مافوق، مشکل است. اگر بخواهد اعمال کنترل و تندی کند یا به او سلام نکند، توسط اعضای گروه، بی‌ادبی تلقی می‌شود و تحت فشار قرار می‌گیرد و اگر بخواهد قطع رابطه کند، چنین کاری انزوای عضو معمولی است، نه طرد اجتماعی شخص کجرو و برجسته گروه. [78] در این مواقع است که انگیزه‌های بی‌تفاوتی و سکوت برابر رعایت ارزش‌ها و هنجارها قابل طرح و بررسی است.

الف. ترس: در روایت آمده است که روز قیامت، خداوند شخصی را می‌آورد و از دلیل عدم امر به معروف و نهی از منکر از او می‌پرسد. او جواب می‌دهد: «خدایا! ترسیدم». خداوند می‌گوید: «من سزاوارتر بودم که بترسی». [79] لذا یکی از عوامل ترک امر به معروف ترس است.

ب. طمع: عامل دیگری که از انگیزه‌های ترک امر به معروف و نهی از منکر و عدم اِعمال کنترل اجتماعی برابر ارزش‌ها و هنجارهای دینی است، تشویق‌ها و وعده‌هایی است که از جانب منحرفان به شخص داده می‌شود.

در روایت، آمده است: خداوند، این سکوت برابر بدی‌ها را بر دانشمندان و مروّجان دینی یهود و نصارا عیب و ننگ شمرده است، زیرا آنان بدی‌ها و فساد را از ظالمان می‌دیدند؛ ولی بی‌تفاوت بودند و این، به دلیل میل و رغبت مربیان دینی به هدایایی بود که از جانب ستمگران به آنان می‌رسید.[80]

ج. تعلق: انگیزه سوم در ترک این فریضه، تعلق و وابستگی فرد، به گروه و اجتماع است که در سایه این تعلّق و وابستگی به گروه، نسبت به ناهنجاری‌ها ساکت و بی‌تفاوت است؛ چرا که بر اثر این تعلق، اگر اظهار تنفر و انزجار از منکر کند، دیگر اعضاء او را طرد می‌نمایند؛ لذا «افرادی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک می‌کنند، یا به انگیزه تعلق و وابستگی اجتماعی به گروه یا اجتماع است یا به انگیزة ترس و بر اثر تهدید و یا بر اثر تطمیع و به انگیزه طمع». [81]

برای مبارزه با این انگیزه‌ها باید ارزش‌ها و هنجارهای محکم بر ضد تارکان امر به معروف ایجاد شود و پیشاپیش بر ضد شرایط اجتماعی دعوت‌کننده به بی‌تفاوتی برابر ارزش‌ها و هنجارها و سکوت در قبال نقض ارزش‌ها، موضع‌گیری محکم و سریعی انجام شود؛[82] چنان‌که در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای تارک امر به معروف، چنین موضع‌گیری تندی انجام شده و آمده است: خداوند، به یقین، مؤمن ناتوان را که درشتی ندارد و فریاد نمی‌زند را دشمن می‌دارد و فرموده: او کسی است که امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند. [83]

6ـ3ـ3. ساختار اجتماعی، فرهنگی عصر غیبت

با توجه به برخی روایات، منتظران واقعی، باید نظارت اجتماعی را درجوامع خود تقویت کنند، تا زمینه برای ظهور امام زمان تسهیل شود. وجود این گونه روایات حاکی از ضرورت و اهمیت زیاد نظارت اجتماعی در دوران انتظار است که دراین قسمت، به برخی از روایات اشاره می‌کنیم:

خروج دجّال، یکی از علائم ظهور امام زمان علیه السلام  است. در متون دینی ما، خروج دجال به معنای به اوج رسیدن ویژگی‌های منفی و ضد ارزش در جامعه است.[84] در حدیثی، حضرت علی علیه السلام  علائم خروج دجال را ظهور و بروز برخی ویژگی‌ها و مفاسد در جامعه بیان می‌کنند. [85] که در قالب چهار عنوان ذکر می‌کنیم:

الف. ارتباط و تعامل‌های ناسالم که عبارتند از:

- ضایع کردن امانت؛

- پسندیده‌شمردن دروغ‌گویی؛

- رباخواری؛

- رشوه گیری؛

- قطع پیوندهای خویشاوندی؛

- پیمان‌شکنی.

ب. جا به جایی اقتدار و احترام که شامل چنین مواردی است:

- پلیدترین مردم، رهبر است؛

- فرمانروایان، قانون‌شکن هستند؛

- وزیران، ستمکارند؛

- بدان، گرامی‌اند؛

- قاریان قرآن، بدکارند؛

- بی‌خردان به کار گمارده می‌شوند.

ج. جابه‌جایی ارزش‌ها، از جمله:

- دانش، ضعف است؛

- ظلم، فخر است؛

- امر دنیا، بر دین ترجیح دارد؛

- میل به دنیا شدت دارد؛

- حیات انسان، بی‌ارزش است؛

- قلب‌ها در عین انبوهی صف‌ها پراکنده است؛

- ساختمان‌ها برافراشته می‌شود.

د. شکسته شدن هنجارها که شامل چنین مواردی است:

- میراندن نمازها؛

- فروختن دین به دنیا؛

- پیروی از هوس‌ها؛

- آشکار شدن گواهی ناحق؛

- علنی‌شدن گناهان؛

- بلند‌شدن صدای بدکاران؛

- شراکت زنان در تجارت شوهران. [86]

این ویژگی‌ها و ضد‌ارزش‌ها، همه از علایم خروج دجال می‌باشد که از علائم ظهور است؛ لذا در سایه کنترل اجتماعی، یعنی امر به معروف و نهی از منکر می‌توان زمینه‌های فساد و تباهی را از جامعه برکنار کرد، تا زمینه‌های ظهور امام زمان علیه السلام  هموار شود؛ بنابراین کارکرد اجتماعی انتظار حضرت مهدی علیه السلام کنترل اجتماعی است که با سه مکانیزم قابل اجرا است: احساس حضور، جامعه‌پذیر کردن انتظار و امر به معروف و نهی از منکر.

انسان منتظر، خود و محیط پیرامون و جامعه را با این سه مکانیزم، از ناهنجاری‌ها دور نگه می‌دارد و زمینه را برای ظهور امام زمان علیه السلام  فراهم و مهیا می‌سازد، وگرنه انتظار حقیقی و سازنده در او تجلی نکرده است.

نتیجه

انتظار موعود علیه السلام  در جایگاه یک استراتژی شیعه، قادر به حفظ وصیانت از خود و جامعه می‌باشد. منتظران راستین امام زمان علیه السلام  با توجه به مقوله انتظارامام زمان علیه السلام  می‌توانند به تقویت هنجارها وارزشهای دینی ومهدوی بپردازند و جامعه را از سقوط در عقاید انحرافی بازدارند. بنابراین، انتظار حقیقی، انتظاری است که افراد، خود و جامعه را ازانحرافات بازدارند وجامعه را در جهت حرکت به سوی خوبی‌ها و دوری جستن از انحرافات، سوق دهند.

پی نوشت ها:

[29]. جوزف روسک و رولند وارن، ، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، ص232.

[30]. محسن کتابچی، مهدی منتظر (ناموس اعظم حق در کلام امام هشتم7)، ص41، آستان قدس رضوی، دوم، 1380ش.

[31]. محمد مهدی آصفی، الانتظار الموجه، ص68، مجمع جهانی اهل بیت، 1385ش.

[32]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص62 و63، سیزدهم، 1373ش.

[33]. عمادالدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، ص139، نشر دانش اسلامی.

[34]. سید ضیاء الدین علیانسب، سلمان علوی نیک، جریان‌شناسی انجمن حجتیه، ص55، زلال کوثر، اول، 1385ش.

[35]. عمادالدین باقی، در شناخت حزب قاعدین زمان، ص139.

[36]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 73.

[37]. امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 196.

[38]. همان، ص 196ـ 197.

[39]. همان، ص 198.

[40]. مرتضی مطهری، همان، ص 63ـ64.

[41]. امام خمینی، صحیفه نور، ص 197.

[42]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص63ـ64.

[43]. همان، ص 66.

[44]. محمدصابر جعفری، «اندیشه مهدویت و آسیب‌ها»، فصلنامه انتظار موعود، ش 15، ص 50.

[45]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، ج2، باب33، ح32، ص22، قم، دار الحدیث.

[46]. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص 67.

[47]. محمدصابر جعفری، «اندیشه مهدویت و آسیب‌ها»، فصلنامه انتظار موعود، شماره19.

[48]. همان.

[49]. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، باب 15، ح 5، ص 285.

[50]. امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 199.

[51]. همان، ج 18، ص 195.

[52]. سید رضی، نهج البلاغه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، حکمت 374، ص184؛ «ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله، عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الا کنفثه فی بحر لجی».

[53]. محمدرضا حکیمی، ، خورشید مغرب، ص272، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، هشتم، 1373ش.

[54]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 130؛ «طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو مقتد به قبل قیامه…».

[55]. محمدرضا حکیمی، خورشید مغرب، ص272.

[56]. شیخ طوسی، نهایة، ص299، بیروت، دار الکتاب العربی، 1390ق؛ «الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فرضان من فرائض الاسلام و هما فرضان علی الاعیان، لایسع احداً ترکهما و الاخلال بهما».

[57]. ابوالقاسم موسوی خوئی، منهاج الصالحین، ج1، ص350، دار البلاغه؛ «من اعظم الواجبات الدینیه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر».

[58]. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج1، ص424، مؤسسه نشر اسلامی، هشتم، 142ق، ج1، ص424؛ «هما من اسمی الفرائض و اشرفهما، وبهما تقام الفرائض، و وجوبهما من ضروریات الدین، منکره مع الالتفات بلازمه و الالتزام به من الکافرین».

[59]. محمدجواد خراسانی، مهدی منتظر، تحقیق سید جواد میرشفیعی خوانساری، ص123 ـ 160، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء.

[60]. محمدرضا طالبان، همان، ص14ـ15.

[61]. همان، ص 15.

[62]. سید ثامر هاشم العمیدی، ، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق مهدی علیزاده، ص285، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، اول، 1379ش، ص285.

[63]. همان، ص 286.

[64]. همان.

[65]. نهج البلاغه، حکمت 374، ص184، قم، مؤسسه نشر اسلامی؛ «و ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر لایقرّبان من اجل و لاینقصان من رزق، و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر».

[66]. ابی منصور احمد طبرسی، احتجاج، ج2، ص325، نجف، نعمان نجف اشرف، 1386ق؛ «…و لو کان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا…».

[67]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص124؛ «لاحدهم اشد بقیه علی دینه، من خرط القتاد فی اللیله الظلماء او کالقابض علی جمر الغضاء اولئک مصابیح الدجی…».

[68]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص143، قم، موسسه آل البیت؛ «امرنا رسول الله6 ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره».

[69]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص75.

[70]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 11، ص 407؛ «من رای منکم فلینکر بیده ان استطاع…».

[71]. همان، ص 404؛ «من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه فهو میت بین الاحیاء».

[72]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشة اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص75ـ76.

[73]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص 146؛ «لو انکم اذا بلغکم عن الرجل شیء تمشیتم الیه فقلتم: یا هذا! اما ان تعتزلنا و تجتنبنا، و امّا ان تکفّ عن هذا، فان فعل و الا فاجتنبوه».

[74]. مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، ج 17، ص 246.

[75]. نحل(16): 125.

[76]. همان، ج 20، ص200ـ201.

[77]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ص 117؛ «بئس القوم قوم یعیبون الامر بالمعروف و النهی عن المنکر».

[78]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 96.

[79]. میرزا نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج12، ص185، قم، مؤسسه آل البیت.

[80]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ص 130.

[81]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 98.

[82]. همان.

[83]. شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ح 21149، ص 125.

[84]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 104.

[85]. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 326.

[86]. غلامرضا صدیق اورعی، اندیشه اجتماعی در روایات امر به معروف و نهی از منکر، ص 105 ـ 104.

منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 26

سه شنبه 16 مهر 1392  8:31 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها