جملات رایج زبان انگلیسی در مورد مراجعه به پزشک، شکایت های بیمار، بیماری ها، تشخیص بیماری، تجویز دارو، توصیه های پزشک و ...
شکایت بیمار
1- دکتر، امروز حالم خوب نیست.
Doctor, I am not feeling well today.
2- مشکل تون چی است؟
What’s the matter with you? / What’s wrong with you?
3- حالت تهوع دارم.
I feel sick. / I feel queasy.
4- معمولاً بعد از ناهار یا شام حالت تهوع پیدا می کنم.
I usually feel like throwing up after lunch or dinner.
5- شب زیاد سرفه می کنم.
I cough a lot at night.
6- آیا شب ها خر پف می کنید؟
Do you snore at night?
7- اول دماغم آب می آمد، ولی حالا گرفته است.
At first my nose was runny, but now it is stuffed up.
8- می بینم که صداتون هم گرفته است.
I see you are hoarse, too.
9- رنگ تون پریده. لطفاً پیراهنتان را بزنید بالا.
You look pale. Pull up your shirt, please.
10- دهانتان را خوب باز کنید. می خواهم نگاهی به گلویتان بیاندازم.
Open your mouth wide; I want to look at your throat.
11- بگذارید نبض تون/ فشار خونتون را بگیرم.
Let me take your pulse/ blood pressure.
12- این دماسنج را زیر زیانتان بگذارید.
Rest this thermometer under your tongue.
13- کمرم بد جوری درد می کند.
I have a terrible backache.
14- سرما خورده ام و بدنم سست است.
I have a cold and feel sluggish.
15- سینه ام درد می کند.
I have a pain in my chest.
16- چشم چپم درد شدیدی / خفیفی دارد.
I have a sharp pain/ dull pain in my left eye.
17- دیروز دو بار غش کردم.
I passed out/ fainted twice yesterday.
18- میشه برام آزمایش ادرار و خون بنویسید؟
Will you please order some urine and blood tests for me?
تشخیص بیماری و تجویز پزشک
19- تشخیص تون چیه دکتر؟
What is your diagnosis doctor?
20- فکر می کنم شما کاملاً سالم هستید.
I think you are quite healthy.
21- دماسنج 41 درجه را نشان می دهد.
The thermometer reads 41 degrees.
22- شما تب بالای 40 درجه دارید.
You are running a fever with a temperature of over 40.
23- فشار خون تون بالا / پایین است.
Your blood pressure is high / low.
24- نبض تون منظم نمی زند.
You have an uneven pulse. / You have an irregular pulse.
25- پدر بزرگ تون ممکن است دچار ایست قلبی بشود.
Your grandfather might suffer a cardiac arrest.
26- تشخیص من فتق است و شما باید فتق بند ببندید.
My diagnosis is hernia and you to wear a truss.
27- شما باید عمل کنید.
You should have an operation.
28- باید هر چه سریعتر از سینه تان عکس بگیرید.
You should take an X- ray of your chest as soon as possible.
29- با این قلب ضعیف آیا فکر می کنید از زیر عمل بیرون می آید؟
With such a weak heart, do you think she can come through the operation?
30- باید عمل کنیم تا سنگ کلیه اش را در بیاوریم.
We have to have an operation to remove his kidney stone.
31- امیدوارم عمل جراحی موفقیت آمیز باشد.
I hope the operation will be a success.
32- باید دیالیز بشود. مشکل کلیه دارد.
We have to put him on a kidney machine. He has a kidney problem.
33- تا اثر بیهوش کننده از بین نرود، او کاملاً به هوش نمی آید.
She won’t be fully conscious until the effects of the anesthetic have worn off.
34- می توانیم یک کلیه به او پیوند بزنیم.
We can transplant a kidney into him.
35- باید یک اهداء کننده کلیه پیدا کنید.
You need to find a kidney donor.
36- امیدوارم که بدن پیوند را قبول کنه.
I hope the transplant won’t be rejected.
37- باید در این بخش بستری شود.
He has to be hospitalized in this ward.
39- به خاطر آفتاب زدگی / سرطان پوست تحت درمان قرار گرفت.
She was treated for sunstroke/ skin cancer.
40- تشخیص من طاعون/ وبا/ اسهال خونی است.
My diagnosis is plague/ cholera/ dysentery.
41- معمولاً شرایط غیر بهداشتی عامل عمده این بیماری ها است.
Unhygienic conditions are usually the main causes of these illnesses.
42- طفلی بچه شما آبله مرغان / سرخک/ اوریون گرفته است.
Your poor child has caught chicken-pox/measles/mumps.
43- مطمئن نیستم، ولی ممکن است مالاریا/ کزاز باشد.
I am not sure, but it might be malaria/ tetanus.
44- مطمئن هستید من هپاتیت /یرقان دارم؟
Are you sure my illness is hepatitis / jaundice?
45- معمولاً غذا چی می خورید؟
What do you usually eat?
46- رژیم غذایی من فقط میوه و سبزیجات است.
I live on a diet of fruit and vegetables.
47- بهتر است هر روز صبح ورزش کنید.
You had better exercise every morning.
48- زیاد سیگار می کشید؟
Are you a heavy smoker?
49- سیگاری خرابم.
Yes, I am a chain smoker.
50- آب پرتقال تازه بخورید.
Drink fresh orange juice.
51- بهتر است وزنتان را هم کم کنید.
You had better lose weight, too.
52- خدا را شکر که نباید بستری بشوم!
Thank God I should not be hospitalized!
53- مشکل حادی نیست، فقط قوزک پایتان پیچ خورده است.
It’s nothing very serious. You have just sprained your ankle.
54- یک آسپرین بخورید و دراز بکشید.
Take an aspirin and lie down.
55- فکر می کنم زانویتان در رفته است.
I guess you have a dislocated knee.
56- نگران نباشید، استخوانتان نشکسته است. فقط مو برداشته است.
Don’t worry, your bone isn’t broken; it’s just a hairline fracture.
57- دکتر استخوان هایم را جا انداخت.
The doctor set my bones.
58- استخوانهایتان هنوز جوش نخورده است.
The bones are not fused yet.
59- چه مدت باید پایم تو گچ باشد؟
How long should my leg be in plaster?
60- یک مدتی باید با عصا راه بروید.
You have to go round on crutches for a while.
61- این هم یک نسخه برای مشکل تان.
Here is a prescription for your problem.
62- هر روز از این قرص ها دو تا بخورید.
Take two of these tablets every day.
63- من هیچ وقت آرام بخش تجویز نمی کنم.
I never prescribe tranquilizers.
64- قبل از اینکه شما مسافرت بروید، باید واکسن وبا بزنید.
You will have to be vaccinated against cholera before you can travel.
65- اگر دارویت را نخوری خوب نمی شوی.
You won’t get better if you don’t take your medicine.
66- باید بچه تون را گول بزنید تا دارویش را بخوره.
You should coax your child to take his medicine.
67- شما باید سبزیجات خام زیاد بخورید.
You should eat plenty of raw vegetables.
68- اگر یبوست دارید، باید سبزی و میوه بیشتر بخورید.
If you’re constipated, you should eat more vegetables and fruit.
69- توصیه می کنم پرتقال و دیگر مرکبات بخورید.
I advise you to eat orange and other citrus fruits.
70- آیا به پنیسیلین حساسیت دارید؟
Are you allergic to penicillin?
71- یک آمپول به شما می زنم تا دردتان کم بشود.
I will give you an injection to dull the pain.
72- باید زخم شما را با ماده ضد عفونی کننده تمیز کنم.
I have to clean your wound with antiseptic.
73- یک کم ممکن است بسوزه.
It may sting a little.
74- حالا باید آن را باند پیچی کنم.
Now I have to put a bandage on it.
75- دکتر یک دوره آنتی بیوتیک برام تجویز کرده است.
The doctor has put me on a course of antibiotics.
76- دکتر گفت دو بار در روز چشم هایم را شستشو بدهم.
The doctor told me to bathe my eyes twice a day.
77-دکتر سوابق بیماریش را بررسی کرد.
The doctor checked up on his patient’s records.
78- دکتر بهم گفت سیگار کشیدن را کم کنم.
The doctor told me to cut down on my smoking.
79- او گفت سیگار و کلسترول بالا دلایل اصلی بیماری قلبی است.
He said smoking and a high cholesterol level are the main causes of heart disease.
80- دکتر بهم گفت باید یک مدت غذاهای چرب را کنار بگذارم.
The doctor said I ought to lay off fatty foods for a while.
81- دکتر برام نسخه نوشت.
The doctor made out/ wrote a prescription for me.
82- آنطوری که دکترم گفت من هشت کیلو اضافه وزن دارم.
According to my doctor, I’m 8 kilos overweight.
83- دکتر می گوید باید قرص بخورم.
My doctor says I should go on the pill.
84- دکتر مرا پیش روانپزشک فرستاد.
The doctor referred me to a psychiatrist.
85- دکتر برای سرفه ات چی تجویز کرد؟
What did the doctor prescribe for your cough?
86- دکتر به من یک پنیسیلین زد.
The doctor gave me a penicillin injection.
87- بزودی بهت مرفین می زنند.
They will inject you with morphine soon.
88- این دارو باید تحت نظر پزشک مصرف بشود.
This drug should only be taken under the supervision of a doctor.