0

کلام شهدا و خاطرات شهدا

 
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد ابوالقاسم حجتى

پيامهاى امام امت(ولايت فقيه) چونكه پيام دهنده حقيقى اوست گوش داده و دستورات آن را عمل كنيد و خداى نكرده نگوئيد، ديگر گوش دادن به پيامهاى امام و رهبر، زمانش گذشته، هر چه داريد يكبار هم كه مى شود پيامها را گوش داده و ببينيد كه چه مى گويد و چه مسؤوليتى در آن لحظه به دوش شما مى گذارد كه بايد عمل كنيد وگرنه در روز قيامت مسؤول هستيد. شهيد ابوالقاسم حجتى

 

 گفتم پدرشم، با من اين حرف ها را ندارد. گفتم حسين ، بابا ! بده من لباساتو مي شورم» يک دستش قطع بود. گفت « نه چرا شما؟ خودم يه دست دارم با دوتا پا . نيگا کن.» نگاه مي کردم. پاچه ي شلوارش را تا زد بالا، رفت توي تشت.لباس هايش را پامال مي کرد. يک سرلباس هايش را مي گذاشت زير پايش ، با دستش مي چلاند.
شهيد خرازي

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

چهارشنبه 10 مهر 1392  2:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد على پريان نوغانى

پيرو امام و ولايت فقيه باشيد و هيچ گونه فرصتى را به دشمنان و منافقان كوردل ندهيد و هميشه صبر پيشه كنيد كه خداوند، با صابران است. شهيد على پريان نوغانى

 ايستاده بود زير درخت. خبرآمده بود قرار است شب حمله کنند. آمدم بپرسم چه کار کنيم . زل زده بود به يک شاخه ي خالي.گفتم « دکتر ، بچه ها مي گن دشمن آماده باش داده.» حتي برنگشت . گفت «عزيز بيا ببين چه قدر زيباست. » بعد همان طور که چشمش به برگ بود ، گفت « گفتي کِي قراره حمله کنند؟».
خاطره اي از زندگي شهيد مصطفي چمران

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

چهارشنبه 10 مهر 1392  2:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد محمدحسن قلى زاده

 تا جايى كه مى توانيد، قرآن بخوانيد. و به دستورات اسلام و قوانين آن عمل كنيد. شهيد محمدحسن قلى زاده

 

 «آقا مصطفي ! شما فرمان ده اي، نبايد بري جلو. خطر داره .» عصباني شد.اخمهايش را کرد توي هم.بلند شد و رفت. يکي از بچه ها از بالاي تپه مي آمد پايين . هنوز ريشش در نيامده بود از فرق سر تا نوک پايش خاکي بود.رنگ به صورت نداشت. مصطفي از پايين تپه نگاهش مي گرد.خجالت مي کشيد ، سرش را انداخته بود پايين.ميگفت « فرمانده کيه ؟ فرمانده اينه که همه ي جووني و زندگيش رو برداشته اومده اين جا.»
شهيد ردائي پور

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

چهارشنبه 10 مهر 1392  2:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
peyman130
peyman130
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 92
محل سکونت : مازندران

شهید حسین عباسی

بزرگترین آفت انقلاب اسلامی ما، افراط و تفریط در اعمال ما می باشد...با بازگشت به گذشته و تحلیل دوباره مواضع و عملکرد خودمان، شجاعت اعتراف کردن به اشتباه و توبه به درگاه الهی را پیشه سازیم و مطیع خالص و خاضع امام عزیز باشیم.

صریحاً می گویم شما انقلاب را پیروز کردید و خود شما هستید که باعث نابودی آن در صورت عدم رعایت شئونات اسلامی و رفتن به سوی مقام و هواهای نفسانی خواهید شد. کسانی که عَلَم عِلم را بر دوش می کشند باید بدانند که جزو آگاهان و هادیان جامعه اند. با این وصف حتما باید مسلح به سلاح اخلاق، تقوا، ایمان و ... باشند تا رسالت منیری و سراجی را جامه ی عمل بپوشاید.

چهارشنبه 10 مهر 1392  7:58 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد نورالله جعفرى

تداوم انقلاب به دوچيز نيازمند است: اول خون دادن و دوم خون دل خوردن. شهيد نورالله جعفرى

 

 منطقه ي پنجوين ، شب عملات و الفجر چهار ، توي اطلاعات عمليات لشکر بودم . همان موقع خبر آوردند حميد -برادر آقا مهدي(باکري) – مجروح شده ، دارند مي برندش عقب. به آقا مهدي که گفتم، سريع از پشت بي سيم گفت « حميد رو برگردونيد اين جا. » خيلي نگذشته بود که آمبولانس آمد و حميد را ازش بيرون آوردند. آقا مهدي به ش گفت « اگه قراره بميري، همين جا پشت خاکريز بمير، مثل بقيه ي بسيجي ها. »

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

پنج شنبه 11 مهر 1392  1:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد سيد محمد تقي ميرغفوريان

تقوا را در وجودتان تقويت كنيد و در همه كارها مدّنظر داشته باشيد. شهيد سيد محمد تقي ميرغفوريان

 

 مهمون ها که رفتند افتاد به جون ظرف ها. گفت:«من مي شورم تو آب بکش» گفتم:«بيا برو بيرون خودم مي شورم» ولي گوشش بدهکار نبود. دستشو کشيدم و از آشپزخونه بيرونش کردم ولي باز راضي نشد. يه پارچه بست به کمرش و شروع کرد به شستن ظرف ها. تموم که شد رفت سراغ اتاق ها و شروع کرد به جارو کردن و گردگيري کردن.
مي گفت:«من شرمنده ي تو هستم که بار زندگي روي دوشت سنگيني مي کنه».
شهيد علي بينا

 

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

پنج شنبه 11 مهر 1392  1:24 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد اسماعيل جاقوري

تمام ابرقدرت ها هرچه ضربه خوردند از اين همبستگى شما برادران بسيجى است. شهيد اسماعيل جاقوري

 

 جعبه شيريني رو جلوش گرفتم ، يکي برداشت و گفت: ميتونم يکي ديگه بردارم؟
گفتم : البته سيد جون ، اين چه حرفيه؟برداشت ولي هيچکدوم رو نخورد. کار هميشگيش بود ، هر جا که غذاي خوشمزه يا شيريني يا شکلات تعارفش ميکردند برميداشت اما نميخورد .
ميگفت: برم با خانومو بچه ها ميخورم .ميگفت: شما هم اين کارو انجام بدين . اينکه ادم شيريني هاي زندگيشو با زن و بچه ش تقسيم کنه خيلي توي زندگي خانوادگي تاثير ميذاره
شهيد سيد مرتضي آويني

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

پنج شنبه 11 مهر 1392  1:26 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد محسن طحاني مزرعه نو

تمام مستكبران بدانند كه ما تا جان در بدن داريم، دست از اسلام و اماممان بر نمي داريم و تا ظهور حضرت مهدي(عج) مبارزه مي كنيم. شهيد محسن طحاني مزرعه نو

 شب دکتر آماده باش داد. حرکت کرديم سمت اهواز . چند کيلومتر قبل از شهر پياده شديم. خبر رسيد لشکر 92 زمين گير شده. عراقي ها دارند مي رسند اهواز . دکتر رفت شناسايي. وقتي برگشت، گفت «همين جا جلوشان را مي گيريم. از اين ديگر نبايد جلوتر بيايند. » ما ده نفر بوديم، ده تا تانک زديم و برگشتيم . عراقي ها خيال کرده بودند از دور با خمپاره مي زنندشان. تانک ها را گذاشتند و رفتند.
خاطره اي از زندگي شهيد مصطفي چمران

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

پنج شنبه 11 مهر 1392  1:27 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد علي فدائي

از ما شهيدان به شما اين نصيحت، كه بزرگترين پيام ما اين است كه دست از اين ماه تابان (امام) برنداريد. شهيد علي فدائي

 

 مثل همه بسيجيان دو تكه تركش خمپاره برداشته بودم كه يادگار با خودم ببرم منزل . برگ مرخصي ام را گرفتم و آمدم دژباني . دل و جگر وسايلم را ريخت بيرون ، تركش ها را طوري جاسازي كرده بودم كه به عقل جن هم نمي رسيد ولي پيدايش كرد . پرسيد : « چند ماه سابقه منطقه داري ؟ » گفتم :« خيلي وقت نيست » گفت : « شما هنوز نمي داني تركش ، خوردنش حلال است بردنش حرام ؟ » گفتم : « نمي شود جيره خشك حساب كني و سهم ما را كه حالا نخورده ايم بدهي ببريم ! »

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

جمعه 12 مهر 1392  2:01 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد حاج حسين خرازي

از مردم مي خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند، راه شهداي ما راه حق است شهيد حاج حسين خرازي

 منصور که توقع برگشت قوطي خالي کمپوت را هم نداشت، نگاهي به داخل آن انداخت، شربت کمپوت تازه به نيمه قوطي رسيده بود! ظاهراً همه فقط لب هاي خشک شان را تر کرده بودند. يک کمپوت براي حدود بيست نفر، باز هم زياد آمده بود!

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

جمعه 12 مهر 1392  2:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد حاج حسين خرازي

از مسئولين محترم و مردم حزب الله مي خواهم كه در مقابل آن افرادي كه نتوانستند از طريق عقيده مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الآن در كشور دست به مبارزه ديگري از طريق اشاعه فساد و فحشاء و بي حجابي و ... زدند، در مقابل اينها ايستادگي كنند و با جدّيت هرچه تمام تر جلو اين فسادها را بگيريد! شهيد حاج حسين خرازي

 

بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن .
حاجي داشت حرف مي زد و سبزي پلو را با تن ماهي قاطي مي كرد.
هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عباديان كرد و پرسيد : عبادي ! بچه ها شام چي داشتن؟ همينو. واقعاً ؟ جون حاجي ؟ نگاهش را دزديد و گفت : تُن رو فردا ظهر مي ديم .
حاجي قاشق را برگرداند . غذا در گلويم گير كرد .
حاجي جون به خدا فردا ظهر بهشون مي ديم .
حاجي همين طور كه كنار مي كشيد گفت : به خدا منم فردا ظهر مي خورم .
شهيد همت

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

جمعه 12 مهر 1392  2:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد علي ابوالحسني

از همه مردم مي خواهم که به ريسمان خدايي چنگ زنيد و از تفرقه بپرهيزيد و گرنه مديون خون شهدا هستيد. شهيد علي ابوالحسني

 وسايل نيروهايم را چك مي كردم. ديدم يكي از بچه ها با خودش كتاب برداشته؛ كتاب دبيرستان.
گفتم «اين چيه؟»
گفت: «اگر يه وقت اسير شديم، مي خوام از درس عقب نيفتم.»

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

جمعه 12 مهر 1392  2:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد محمدعلى يزدان پناه

خدايا! متواضعانه از تو مى خواهم كه امام را تا ظهور حضرت مهدى«عج»، در پناه خودت حفظ فرمايى. شهيد محمدعلى يزدان پناه

 

 هنگامي كه علي اكبر را داخل قبر گذاشتند، او را به علي اكبر حسين (ع) قسم دادم و گفتم: «پسرم! چشمانت را باز كن تا يك بار ديگر تو را ببينم. آن گاه چشمانش را باز كرد» و اين چنين شهيد علي اكبر صادقي، پيك لشكر 27 محمد رسول ا... آخرين درخواست مادرش را اجابت كرد و براي ما تصاويري به يادگار گذاشت كه بدانيم «شهدا زنده اند».

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 13 مهر 1392  1:23 AM
تشکرات از این پست
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد عيسي مصطفايي

خدايا، تو خودآگاهي كه آنچه براي جنگ انجام مي دهيم و يا مي جنگيم براي رقابت و كسب قدرت، و يا براي كاري و يا براي جاه طلبي نبوده، بلكه براي رضاي تو بوده است. شهيد عيسي مصطفايي

 

 علاقه ي عجيبي به عبادت داشت، مخصوصاً به نماز. دوست داشت كه هميشه نماز را در مسجد بخواند. زيبا دعا مي خواند و با خدا راز و نياز مي كرد. با رفتار خويش باعث شده بود كه مردم برايش احترام خاصي قايل باشند. احترامش به پدر و مادر درخور ستايش بود. با محبت با آن ها رفتار مي كرد.
زماني كه مي خواست براي آخرين بار به جبهه برود چشمانش پر از اشك شد و آهسته گفت:«اين آخرين مرخصي من بود، من ديگر برنخواهم گشت! و ديگر هيچ گاه قدم بر خاك روستايمان نگذاشت».
راوي : برادر شهيد

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 13 مهر 1392  1:27 AM
تشکرات از این پست
mohsen_alavi
mohsen_alavi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 8348
محل سکونت : تهران

شهيد عباس بابايي

در اين دنيا فقط پاکي، صداقت ،ايمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن ، عبادت باقي مي ماند. شهيد عباس بابايي

 

 لباس من و خانومم ساده باشد.به هيچ عنوان سر و صدا راه نيفته.ماشين هم گل كاري نشه.
اينها شرطهاي مجلس عروسيش بود. ميگفت:رفقام شهيد شدند،اصلا نمي توانم بخودم اجازه دهم مجلس سرور و شادي راه بيندازم!!!حتي نگذاشت بوق بزنيم.گفت:اگر بوق بزنيد پياده ميشوم!!!
شهيد احمد اسدي

 

وبلاگ شیعه 12 امامی

 

خواهد آمد مرهم زخم علی(ع) در کوچه ها

 

شنبه 13 مهر 1392  1:29 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها