داستان پنجم : ایبانچو (UBUNTU)
داستان پنجم : ایبانچو (UBUNTU)
یک انسان شناس در یک قبیله آفریقایی ، یک بازی را به کودکان قبیله پیشنهاد داد . او با قرار دادن یک سبد پر از میوه در نزدیکی یک درخت به بچه ها گفت که هر کس زودتر به درخت برسد میوه های شیرین از آن او خواهد شد .هنگامی که او به آنها گفت که بدوند، همه آنها دست هم را گرفتند و به سمت سبد دویدند ، بعد با هم نشستند و از میوه ها لذت بردند .
هنگامی که او از آنها پرسید که چرا این کار را کردند ،درحالی که یک نفر می توانست همه میوه ها را برای خودش داشته باشد ، گفتند:" UBUNTU، چگونه یکی از ما می تواند خوشحال شود در حالی که دیگران غمگین هستند؟ "
"UBUNTU' در فرهنگ بومی به معنی اینست : "من هستم چون ما هستیم"
چهارشنبه 3 مهر 1392 4:23 PM
تشکرات از این پست