نوجوانی زمان بروز خلاقیت در انسان است. دراین دوره كودك از دوره بازی بیرون آمده و دیگر نمیتوان وی را به هرچیزی سرگرم كرد.
تغییر در بخشهای بدنی و روانی انسان دراین دوره او را نسبت به بسیاری از امور حساس میكند و واكنشهای عاطفی و احساسی او را بر میانگیزد؛
چرا كه در دوره ای قرار دارد كه عقل در وی هنوز نضج نیافته ولی عاطفه و احساسات در او اوج گرفته است.
واكنشها و رفتارهای عصبی و پرخاش جویانه او، ریشه در همین شدت و حدت یافتن احساسات دارد.
شكل گیری شخصیت انسان در دوره نوجوانی
توجه به كودك در سنین نوجوانی بسیار مهم تر از هر دوره ای است.
بی گمان دوره نوجوانی را میتوان دوره انقلابها و گذار دانست. انسان از سادگی كودكی بیرون آمده و تواناییهای جسمی و بدنی او به شدت افزایش یافته و فعل و انفعالات درونی رشد ناگهانی كرده است.
اگر دوره نوجوانی به خوبی مدیریت و مهار شود، در جوانی كه عقل، بروز و ظهور مییابد، عقل و عاطفه، انسان را به كمالی میرساند كه میتوان از آن به اوج انسانیت تعبیر كرد.
سركوب عواطف در نوجوانی و برخورد نادرست با احساسات این دوره، میتواند انسان را در دوره نوجوانی، انسانی خشك و بی روح و عاطفه كند و یا او را به سوی رفتارهای عاطفی شدید در دوره بزرگسالی هدایت نماید.
براین اساس، در روایات هر آن اندازه بر رها كردن كودكان به حال خود برای بازی و سرگرمی در كودكی تاكید شده در دوره نوجوانی بر مواظبت و مدیریت احساسات و عواطف او تاكید شده است.
در برخی از روایات از مربیان و اولیای كودكان خواسته شده تا در دوره نوجوانی او را وزیر(وزیر به معنی معاون و كمك كار) خویش قرار دهند؛
یعنی در هركاری او را به كار گرفته و همانند وزیر خویش به او اعتماد كرده و اینگونه اعتماد به نفس او را افزایش دهند تا زمینه استقلال در وی فراهم آید.
وزارت نوجوان به این معناست كه او را نمیبایست به حال خویش رها كرد و همانند دوره كودكی با او روبه رو شد؛
چرا كه اینگونه رهاكردن و سرگرم شدن موجب میشود تا نتواند مسیر درست رشد را بپیماید. بنابراین باید به نوجوان كارهایی را محول كرد تا زیر نظر مستقیم مربی كار كند و زمینه استقلال عمل را به دست آورد.
خداوند در آیه 6 سوره نساء بر این روش تاكید میكند تا شخصیت كودك در گذر از آزمون و خطا به كمال برسد و آشنا و مانوس با كار شود و اجازه یابد تا پس از مانوس شدن با كار خود، مستقلا به كاری ادامه دهد.
وظایف اولیاء در دوره نوجوانی
چهار وظیفه اصلی در این دوره بر اولیاء و مربیان نوجوانان ازسوی اسلام گذاشته شده است كه عبارتنداز:
بدعائهم الی طاعه الله؛ و تعلیمهم الفرائض، و نهیهم عن القبایح، وحنهم علی افعال الخیر؛ دعوت به اطاعت خدا، آموزش واجبات، نهی از منكرات و تشویق بر كارهای خیر و نیك. (بحارالانوار ج17، ص68)
دراین روایت به خوبی شرایط و نیازهای كودكان معرفی و راههای درمان نیز تعیین و مشخص شده است. یكی از مشكلات دوره نوجوانی كه در این روایت بیان شده، گرایش نوجوانان به زشتیها و بدیهاست؛
زیرا شرایط به گونهای است كه غرایز در او رشد كرده و از نظر جسمی و جنسی، آمادگی دارد تا كارهای زشتی را انجام دهد.
هجوم احساسات و عواطف در این دوره به گونهای است كه عقل از رشد، عقب افتاده است و در جایگاهی نیست كه بتواند فشارهای مضاعف جسمی را تحمل و مدیریت كند.
از این رو عقل درونی، آن گونه قوی و بیدار نیست تا او را هدایت كند و قدرت تشخیص حق از باطل و خوب و بد متاثر از رشد قوای جسمی از وی سلب شده است. این جاست كه عقل بیرونی یعنی اولیاء و مربیان نوجوان میبایست به عقل درونی او عمل كنند و او را به سوی خیر و بازداشتن از كار بد و زشت تشویق و ترغیب نمایند.
باتوجه به افزایش ابزارهایی كه عواطف و احساسات كودك را به بازی میگیرد و عشق و علاقه نوجوان در این دوره به یادگیری و شور آزمون گرایی موجب میشود تا تن به خطر بسپارد و هرچیزی را بیازماید.
همین حالت درونی و روانی كودك است كه مورد سوءاستفاده قرارمی گیرد و به سادگی در دام رسانههای مخرب و دشمنان انسانیت و گرگان انسان نما میافتد.
شرایط امروزی دنیا، درصد رفتارهای پرخطر را در نوجوانان افزایش داده است. آسان شدن ارتباط در هر شكل و شیوه ای، به نوجوان این امكان را میبخشد تا هرگونه كه خواست عمل كند و نسبت به هر چیزی اطلاعات كافی داشته باشد.
تلفن همراه با ابزارهای ارسال تصاویر و اینترنت و دامهای بزرگ در جهان مجازی و وبگردی افزون بر این كه نوجوانان را از حضور در جمع واقعی و دنیای حقیقی باز میدارد و گوشه گیر میكند و به جهان مجازی و خلوت میكشاند، به همان اندازه او را در خطر انحراف قرار میدهد.
پیامبرگرامی درباره دورههای رشد كودكان میفرماید:
«فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال بنده و هفت سال وزیر است. اگر تا سن بیست و یك سالگی، خوی و خصلتهایش را پسندیدی كه خوب وگرنه او را به حال خویش رها كن، زیرا تو در پیشگاه خداوند معذوری. (محمدبن حسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، موسسه آل بیت، ص1993)»
این كه در روایات وارد شده كه كودك را در نوجوانی وزیر خود قرار دهید، به این معناست كه او را همواره در كنار خود نگه دارید و با به كارگیری او در كارهای خود، افزون براین كه به او آموزش زندگی میدهید،
اجازه ندهید تا دیگران از خلوت و قدرت احساسات و عواطف انسانی او سوء استفاده كرده و او را به مسیرهای ناكجا آبادی سوق دهند كه آخرش جز تباهی نیست.
اگر با نوجوانان با معیارهای پیامبری(ص) برخورد كنیم، هرگز آنان به گمراهی نخواهند افتاد مگر این كه مشكل از جایی دیگر باشد كه بیرون از اراده و اختیار مربیان و اولیای آنهاست.
منبع:پژوهه