0

خاطره اولین روز مدرسه

 
mamadbayat
mamadbayat
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 167
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

با سلام : من اولین روزی که به مدرسه رفتم (کلاس اول)چون مدرسه نزیک خونمون بود.یک ساعت زودتر رفتم ودر مدرسه نشستم تا در باز شود.وقیافم اینطوری بودپاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

دوشنبه 1 مهر 1392  7:34 AM
تشکرات از این پست
yasbagheri mey212 AliFanoodi nazaninfatemeh tahmores
mina_k_h
mina_k_h
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 12298
محل سکونت : زمین

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

امروز با دیدن دختر بچه هایی که یونیفرم سرمه ای رنگ به تن داشتن و دست مادرشون رو گرفتن و به طرف مدرسه راهی هستند برایم یادآور روز اول مدرسه بود. :)

یادمه که من برخلاف بقیه بچه ها از شب قبل کلی ذوق داشتم و همش از مامانم می پرسیدم مامان پس کی میریم مدرسه؟

صبحش هم خوشحال و خندون راهی مدرسه شدم. اسم معلم مون هم خانم ایقانی بود که یادمه وقتی همه بچه ها ر به صف کردند کلی خودشون رو کشتند تا اسم معلم مون رو یادمون بدهند. بعد پرسیدند کی یاد گرفت؟ یکی دستشو برد بالا. معلم و ناظم و مدیر هم کلی ایشون رو تشویق کردند و میکروفن رو دادن دستشون که فامیلی معلم رو تکرار کنه. ایشونم با اعتماد به نفس داد زد: خانم لیوانی :))

بله دیگه مدرسه از خنده منفجر شد.

غصه هایت را با «ق» بنویس

تا همچون قصه فراموش شوند...

 

دوشنبه 1 مهر 1392  10:17 AM
تشکرات از این پست
yasbagheri mey212 rasekhoon_weblog AliFanoodi nazaninfatemeh tahmores
mey212
mey212
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 552

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

با سلام  خدمت تمام کاربران خوب راسخونی و اما خاطره اولین روز مدرسه 

من یادم  اولین روزی که رفتم مدرسه  کلی ذوق می کردم ولی همین که رفتیم داخل هی دعا می کردم کاش تموم می شد اخه دوران ما مثل الان نبود که جشن بگیرند با سلام و صلوات ببرند بچه را مدرسه من یادم نه پدرم همراهم امد و نه مادرم تنهایی رفتم از روز اولم کلی خط و نشون برامون کشیدند همه منتظر بودیم بریم خانه ولی در کل الان که بهش فکر می کنم دوست داشتم ی بار دیگه می تونستم برم مدرسه دلم برا ان دوران خیلی تنگ شده. اینا نگفتم خاطره خوبی ندارم همون روز اول دستم اسیب دید تا ی هفته نرفتم مدرسهsad

دوشنبه 1 مهر 1392  10:41 AM
تشکرات از این پست
mina_k_h rasekhoon_weblog AliFanoodi nazaninfatemeh tahmores
shokraneh
shokraneh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 2414
محل سکونت : خیلی دور خیلی نزدیک

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه


نقل قول hoseinh1990

من نمیدونم چرا احساس میکنم چیزی یادم نمیاد از روز اول مدرسه


 

 

 

دقیقا من هم همین طور فقط  یادمه که همه دم در مدرسه جمع بودن

مراقبت دستمان که کلیک می کند و چشمانمان که  نظاره می کند باشیم

"کل اولئک کان عنه مسئولا"

و بدانیم و آگاه باشیم که خدا هم یک کاربر همیشه آنـــلایـــن است

 

*.*.*.*.*.*.*.*.*.**.*.*.*.*.*.*.*.*.*

shokraneh.rasekhoonblog.com

 

دوشنبه 1 مهر 1392  10:28 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh tahmores mey212 AliFanoodi
salahaddenaryaz
salahaddenaryaz
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 9

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

راستش این دومین باره که می نویسم بار اول رو که به کل حذف کرد هر چی رسته بودیم پنبه کرد 

یادمه که من قد خیلی ریز و نحیفی داشتم اولین روز مدرسه برعکس بیشتر بچه ها که با بابا ننه شون میومدن مدرسه من تنها راه افتادم مدرسه گفتن فلان جا این خط راست رو بگیر و برو مدرسه آخه بابامون نمی تونست با هام بیاد ننه مونم که مثل بیشتر مامانا مشغول نگه داری از چند تا بچه قد و نیم قد دیگه بود راستی من اولین بچه این خانواده هستم.

بله رفتیم مدرسه و یکی دو تا از هم محله ایهامون رو دیدیم و شروع کردیم بازی هنوز نه صفی و نه کلاسی نه معلمی  کلا فقط بچه ها بودن و بچه ها ماهم که داشتیم می دویدیم که یه دفعه از داخل بچه یه آقایی با یه کابل سیاه درشت و دراز اومد طرفم با عصبانیت فریاد زد دستت رو بگیر ببینم خیلی ترسیدم فکر می کردم می خواد بهم شیرینی بده منم دستم رو دراز کردم که شیرینی بگیرم! گرفتم ولی ازنوع بسیار بسیار تلخی که هنوزم مزه اش تو اعماق ذهنم مونده همین که دستم رو دراز کردم یه کابل جانانه کوبید توی دستم و با فریاد بسیار بلندی داد زد بگیر ببینم منم که شکه شده بودم نمیدونستم چیکار کنم درد اولی داشت منو می کشت که ناخداگاه دستم رو توی دست خودش احساس کردم که دست دیگمم دراز کرد و یه کابل دیگه خوابوند توی دست اونم دستایی که هرو تاشون باهم ده سانت نمی شدن چطور دلش اومد نمی دونم اون روز رو هیچ وقت یادم نمیره چون اولین روز مدرسه ام بود

بنده خدا شاید فکر می کرده کار خیلی خوبی میکنه البته اون نوع هم یه نوع تربیت بود ولی چی رو می خواست از داخل اون همه بچه به من یاد نمی دونم؟

سه شنبه 2 مهر 1392  9:35 AM
تشکرات از این پست
tahmores nazaninfatemeh fatemeh313 mey212
mshhms
mshhms
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 59
محل سکونت : تهران

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

من روز اول مدرسه شاد شاد بودم مامانم منو رسوند و بعد تو حیات مدرسه گفت کاری نداری منم گفتم نه و او رفت ومنم مشغول کنجکاوی و دیدن شدم اصلا ناراحت نبودم خیلی هم خوشحال بودم ولی یه دختره تو کلاسمون بود که همش گریه میکرد.من اصولا در تمامی دوران زندگی و در تجربه کردن چیزای جدید شاد هستم و پر از انرژی.

سه شنبه 2 مهر 1392  3:42 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh fatemeh313 AliFanoodi
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

با سلام و ممنون بابت ایجاد پست جالب و قشنگتون

خیلی از دوستان اولین روز مدرسه شون با گریه همراه بوده.شاید برای خیلی ها جالب و تعجب اور باشه این قضیه ولی راستش رو بخواین باید این نکته رو هم اضافه کرد که اون زمان ها مثل الان بچه ها رو هزار تا کلاس نمی فرستادن وقتی کوچیک بودن و یا اصلا مهدکودک و پیش دبستانی وجود نداشت اگه به این موارد توجه کنین شاید به خیلی از بچه های اون موقع حق بدین که گریه کنند

منم از این قاعده گریان بودن مستثنی نبودمwink .یادمه من به خاطر علاقه ای که به درس و تحصیل داشتم روز 26شهریور ماه رفتم مدرسه که روز جشن شکوفه ها بود .منم گریه کردم ولی مادرم از مدرسه بیرون نرفت اخه قرار بود بچه ها با مادراشون برگردن خونه چون یه حالت اشنایی داشت بیشتر و خیلی زود اون روز تمام شد و من با مادرم برگشتم خونه ،خندان و شادابlaugh

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

سه شنبه 2 مهر 1392  4:03 PM
تشکرات از این پست
fatemeh313 mey212 AliFanoodi
ali201355
ali201355
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 792
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

یادم نمیاد از خاطرات اولین روز مدرسه ولی مطمئنم گزیه نمی کردم

سه شنبه 2 مهر 1392  5:17 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh fatemeh313 mey212 AliFanoodi
omiddeymi1368
omiddeymi1368
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 6610
محل سکونت : خراسان جنوبی / بیرجند

پاسخ به:خاطره اولین روز مدرسه

برای من بهترین دوران تحصیل، سه سال راهنمایی بود(خیلی خیلی این دوره رو دوست دارم- از همه لحاظ: درس و امتحان و نمراتش، اردو و تفریح، کارای جانبی مدرسه و ...)، بعدش هم دوره ابتدایی. بقیه مقاطع که فقط با استرس همراه بود. ولی خدا رو شکر، راضیم...

 

اولین روز مدرسه دیرتر از بقیه رسیدم(اما هنوز دلیلشو نمیدونم!!!!!!!). بچه ها سر کلاس نشسته بودن. گریه ای هم در کار نبود! فک کنم خوشحال بودم!

واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشه‌اش كجاست ...

چهارشنبه 3 مهر 1392  12:06 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh fatemeh313 mey212 AliFanoodi
دسترسی سریع به انجمن ها