بشر در انتظار است! در انتظار چه چیزی؟! در انتظار یک تغییر! در انتظار یک حادثه و رویداد! چرا بشر در انتظار است؟! چرا بشر انتظار یک واقعه را می کشد؟! کدام واقعه بشریت را این چنین منتظر خود کرده است؟!
بشر در انتظار چیست؟!
این همان سوال بسیار با اهمیتی است که خردمندان آگاه از موجودیت انسان و صاحب نظران اقوام و ملل، از آغاز تاریخ بشری تاکنون همواره برای خود و دیگر انسان های عاقل و اندیشمند مطرح کرده اند! امّا انگیزه ی این سوالات مهم در عواملی خلاصه می شود که می توان آن ها را بدین صورت مطرح نمود!
انگیزه ی پرسش!
اولین انگیزه برای طرح چنین پرسشی عدم رضایت از وضع موجود است. این عدم رضایت دامن گیر اغلب مردم جوامع است که از مشاهده ی پایمال شدن حقوق انسان ها و تجاوز و بی عدالتی هایی که گریبان گیر اکثریت آنان است و ایشان را به سختی می فشارد، ناشی می شود. احساس ناگوار در نابسامانی های زندگی بشری او را به فرداهایی متمایل می سازد که از ناملایمات رهایی یابد. پس او در انتظار فرداهایی روشن و به دور از ناگواری هاست.
عمر من شد در پی فردای من وای از این فردای ناپیدای من
انگیزه ی دوم انتظار بشر عدم رضایت تکاملی اوست. بسیاری از تکامل یافتگان بشری در هر زمانی که زندگی کنند و در هر موقعیتی از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را می جویند و به وضع موجود قناعت نمی کنند! پس ایشان نیز به دنبال فردایی روشن هستند که انتظارش را می کشند.
بشریت همواره در انتظار فردا و فرداهایی روشن تر از امروز است فرداهایی بدور از ناملایمات و ناگواری ها، فرداهایی برای پیشرفت و تکامل بهتر، و فرداهایی که رنگ خدا داشته باشد. پس همه ی بشریت به نوعی امید و انتظار دارند
انتظار مقدس!
گروه دیگر به علت عدم رضایت مقدس، انتظار می کشند. ایشان انگیزه ای عالی تر از دو گروه دیگر دارند. زیرا انسان دارای استعدادها و قوا و سرمایه های وافر و خیره کننده است، هیچ وضع و موقعیتی او را نمی تواند اشباع کند. اگر چه عالی ترین فرهنگ ها و تمدن ها و جوامع را برای خود تهیه کرده باشد. زیرا عظمت وجود خود را در حدی می بیند که هیچ چیزی نمی تواند او را احاطه و اشباع کند. از طرف دیگر هیچ گونه پیشرفت و گسترش علمی و سلطه ای در این کیهان بزرگ نتوانسته است او را به موقعیتی که خود برای خود ساخته است، قانع کند.
این عدم قناعت ریشه در گرایش انسان به ماورای طبیعت و فطرت او دارد.
انسان با این عامل عدم رضایت مقدس همواره در انتظار روزهای خدایی و الهی به سر می برد.
روزنه ی امید!
بنابراین با هر انگیزه ای که باشد بشریت همواره در انتظار فردا و فرداهایی روشن تر از امروز است فرداهایی بدور از ناملایمات و ناگواری ها، فرداهایی برای پیشرفت و تکامل بهتر، و فرداهایی که رنگ خدا داشته باشد. پس همه ی بشریت به نوعی امید و انتظار دارند. به طور کلی افراد بشر با امید به حقیقتی زندگی می کنند که ساخته ی او و طبیعت نمی باشد بلکه ما فوق او و طبیعت است!
انگیزه ی دوم انتظار بشر عدم رضایت تکاملی اوست. بسیاری از تکامل یافتگان بشری در هر زمانی که زندگی کنند و در هر موقعیتی از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را می جویند و به وضع موجود قناعت نمی کنند! پس ایشان نیز به دنبال فردایی روشن هستند که انتظارش را می کشند
براین اساس بشر با هر انگیزه ای از پرسش که باشد به دنبال روزنه ی امید به آینده ادامه ی حیات می دهد. این آینده ی امید بخش و آرمانی در افق او ترسیم می گردد و او را به سوی فردایی روشن تر از امروز می کشاند. پس بشریت منتظر است. منتظر یک فردای روشن به دور از همه ی بی عدالتی ها و بی تکاملی ها و نقص ها و در یک کلام بی خدایی ها!
تجلّی امید بشریت!
چه کسی می تواند این امید و آرمان بشریت را تحقق بخشد؟ و بشریت باید منتظر چه کسی و یا چه چیزی باشد؟! بی شک انسان ها در انتظار کسی هستند که آن فردای روشن و پر امید را برایشان به ارمغان آورد. مصلح آخرالزّمانی بشریت کسی است که بی عدالتی ها و ناگواری ها را سامان می بخشد و نیز همه ی عوامل نقص و موانع تکامل را بر طرف می سازد و راه های تکامل و خود شکوفایی را نشان می دهد و فراهم می سازد تا همه رشد یابند. او کسی است که عدم رضایت مقدس بشریت را نیز پاسخ می گوید و خود را بقیّة الله می نامد. از این رو حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می تواند همان تجلّی تامّ و کامل امید بشریت به فردای روشن تاریخ باشد که با هر انگیزه ای انتظار را تجربه می کند!
ن.راد