صداقت و راستگويي
انحراف زبان از قلب ريشه گرفته، همانگونه كه درستي زبان از پاكي قلباست.
بسياري از مردم تصور ميكنند كه ميتوانند دروغ گويي خود را از ديگران پنهان سازند، ولي اين پنهانسازي بيشتر از دو يا سه مرتبه ادامه پيدا نميكند وبالاخره... در هر صورت بيشتر از اين نميتواند به اين پنهانكاري ادامه دهد.
دليل اين ناتواني در پنهان نمودن دروغ اين است كه دروغگو براي مشخص نشدن عيب و نقص خود هميشه دروغ ميگويد تا اينكه روزي حقيقت بر مردم آشكار ميشود و او كه به دروغگويي عادت كرده است، ديگر كسي سخني از او نخواهد پذيرفت.
محور راستگويي و دروغگويي زبان نيست بلكه مركز اين دو خصلت قلب است، يعني هرگاه قلب انسان پاك و صادق بود، زبان و دست و پا و ديگر اعضاي بدن نيز صداقت نشان ميدهند و هرگاه قلب دروغ گفت تمام اعضاي بدن اين دروغ را نشان خواهند داد.
آري، قلبي كه منحرف شد و به گناه و معصيت آلوده گشت، باعث دروغگويي انسان و رياكاري وي ميشود و چنين شخصي دوست دارد در مورد كاري كه انجام نداده ستايش شود، به وعده خود عمل نميكند، خيانت مينمايد و خلاصه دروغ و ايمان در جهت تضاد يكديگر ميباشند.
حضرت امام محمّد باقر عليه السلام ميفرمايند:
«دروغ موجب خرابي ايمان ميشود».
ايمان به راستگويي دستور ميدهد، به همين دليل دروغگويي ايمان انسان را از بين ميبرد.
دروغگو بر خلاف تصوري كه دارد، هميشه از عمل خود نتيجهاي غير از آنچه ميخواهد به دست ميآورد، زيرا دروغ ميگويد كه عزت يا مال و ثروتي به دست آورد ولي زماني نميگذرد كه دروغگويي او براي مردم آشكار ميشود، در نتيجه كسي گفته او را تأييد نميكند و سخنش بيارزش ميشود بلكه مهمتر از اين حتي سخنان صحيح و صادق او را هم تصديق و تأييد نميكنند و حتي به وعدههاي صحيحي هم كه قصد دارد به آنها وفا كند نيزاعتماد نميكنند.
حضرت علي عليه السلام ميفرمايند:
«شايسته است مرد مسلمان از برادري با شخص دروغگو دوري نمايد، زيرا چنين شخصي به اندازهاي دروغ ميگويد كه اگر روزي سخن صحيحي هم بگويد كسي از او نميپذيرد». (2)
چنين شخصي دروغهايي كه گفته است مانع پذيرش سخنان صادق و صحيح او ميشود، بنابراين انسان از دوست دروغگو خيري نخواهد ديد زيرا دروغهايش كه به جاي خود، سخنان راست و صحيحش هم مشكوك است، پس گفتارش مفيد نخواهد بود و كسي حرفش را قبول نميكند.
اينگونه نقل ميكنند: چوپاني دروغگو بود كه هميشه به دروغ فرياد ميزد: أيّها النّاس! گرگ آمد، وقتي مردم جمع ميشدند كه به او كمك كنند و گوسفندان را از حمله گرگ نجات دهند متوجه ميشدند كه چوپان دروغ گفته است و به آنها ميخندد!
از روي اتفاق روزي گرگي به گلّه اين چوپان حمله كرد، چوپان هم هر چه فرياد زد با اينكه فريادهاي او از روي حرارت دروني و صادقانه بود هيچ فايدهاي نداشت و مردم به فريادهاي او توجهي نكردند تا اينكه گرگ تعدادي از گوسفندهاي او را دريد.
در حكايت ديگري آمده است: پسري بود كه هر وقت با دوستانش به شنا ميرفت، مقداري از دوستان خود فاصله ميگرفت و خود را به حالت غرق شدن در ميآورد و چنان فرياد ميزد كه دوستان بيايند و او را نجات دهند وليهنگامي كه دوستان و رفقا براي نجات او سراسيمه ميآمدند او خنده كنان شنا ميكرد، آنان را مسخره مينمود و... يك روز هم كه براي شنا رفته بودند واقعاً دچار گرداب شد، ولي هر چه فرياد زد دوستانش حتي نگاهي هم به او نكردند زيرا رفقاي او تصور ميكردند مانند دفعات قبل شوخي ميكند تا اينكه صداي او قطع شد و به هلاكت رسيد!
نكته جالب اين است كه دروغگو كم حافظه است و اين امر طبيعي است، زيرا آنچه كه در حافظه ميماند عمل انجام شده و واقعيّت است و بافتههاي زبان در فضا پراكنده خواهند شد و طبيعي است كه انسان دروغگو آنها را فراموش خواهد كرد به طوري كه وقتي از او توضيح بخواهند عمل انجام شده يا واقعيّتي را به خاطر نداشته و رسوا خواهد شد.
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ميفرمايند: «از جمله چيزهايي كه خداوند برعليه شخص دروغگو قرار داده، فراموشي است».
يعني خداوند هم به رسوايي دروغگو كمك ميكند.
حضرت عيسي بن مريم عليه السلام ميفرمايند:
«دروغ گفتن زياد، ارزش انسان را از بين ميبرد».
برخي از مردم دروغ غير جدّي و شوخي را كوچك ميشمارند، در صورتي كه دروغ به هر حال دروغ است، چه جدّي و چه شوخي شخصيّت انسان را درهم ميشكند و او را در ديد مردم سبك مينمايد.
حضرت علي عليه السلام ميفرمايند:
«هيچ انساني طعم ايمان را نخواهد چشيد، مگر آنكه دروغ را چه شوخي و چه جدّي، به كلّي ترك نمايد».
صداقت و راستي طعمي فراموش نشدني دارند، صفات پسنديدهاي مانند: علم، بردباري، اخلاص و مهرباني نيز چنين هستند.
دروغگو و كسي كه به وعده خود عمل نميكند، پس از گذشت مدّتي دردلش نوعي انحراف ايجاد ميشود و به مرور زمان اين انحراف در ظاهر و باطن او نمايان ميشود.
بنابراين تعجّبي ندارد كه در نظر اسلام دروغ گفتن از شراب خواري كه كليد هر شرّي است هم زشتتر باشد!
حضرت امام محمّد باقر عليه السلام ميفرمايند:
«خداوند متعال براي شرّ قفلهايي قرار داده كه كليد اين قفلها شراب ميباشد، امّا دروغ از شراب هم بدتر است».
به كارهايي مانند: زنا، لواط، تهمت زدن، دشنام دادن، خوردن گوشت مردار يا خون، غصب اموال مردم، سرقت، خيانت و... شرّ گفته ميشود و قفلهاي اين كارهاي ناپسند كه مانع از رسيدن به آنها ميگردد، عبارتند از: عقل، حيا، حق ّو... امّا شراب با از بين بردن عقل و حيا اين قفلها را ميگشايد و آن وقت است كه شرابخوار هر عملي را مرتكب خواهد شد!
يكي از مراتب دروغگويي، افترا بستن به خدا، بدعت گذاشتن در دين وادعاي ناحقّ در رسالت يا امامت و... است، پس بدين جهت دروغ از شراب هم بدتر است.
گاهي اختيار زبان از انسان خارج شده ناگهان دروغ ميگويد و بلافاصله پشيمان ميشود، اينگونه افراد دروغگو نيستند، دروغشان هم مانند افراد دروغگو نيست يعني موجب از بين رفتن آبرو، بياعتمادي مردم و كيفر اخروي نخواهد شد، به همين دليل زماني كه شخصي از امام صادق عليه السلام سؤال ميكند:آيا به كسي كه در مورد چيزي دروغي گفته، دروغگو ميگويند؟ حضرت ميفرمايند: «خير، زيرا هر انساني اينگونه دروغهاي اتفاقي را ميگويد. دروغگو كسي است كه به دروغگويي عادت كرده باشد».