ادله عقلى
جداى از ادله نقلى ، له دلايل عقلى زير نيز مى توان از پوشش زنان در مقابل غير محارم و ديگران دفاع نمود:
1) از كاركردهاى حجاب ، مصون ماندن بانوان است ، تا چنانچه اشاره شد، از تعرض جسمى ، زبانى و روحى به وسيله مردان ، مصون بمانند. اين ثمره در صورتى است كه زنى اين كه مورد نگاه ديگران قرار گيرد، نفرت دارد و قصدش كار و تلاش و تحصيل و... است . اما ممكن است زنانى نيز يافت شوند كه فكر كنند بايد به خودشان بپردازند، بايد زيبايى هاى خود را عرصه كنند، تا ديگران را به خود مشغول كنند و فكر كنند كه اگر داد و ستدى بين زن و مرد در اين ميدان بر قرار مى شود، گرچه زن زيبايى اش را عرضه مى كند،
اما از سوى مردان نيز توجه نمودن : پاى آن ها متوقف شدن ، به او فكر كردن و... را نيز به عنوان دست آورد دارد كه در يك معامله ، چيزى مى دهد و چيزى مى گيرد.
در پاسخ به چنين نگرشى گفته مى شود: اولا: در مقابل آنچه كه زن مى دهد، يعنى زيبايى اش كه مظهر و نماد همه زيبايى ها است ، با آنچه كه به دست مى آورد، و اين زن است كه شى ء به ارزشى را با قيمت نادرى مى فروشد و اين نكته حكايتگر آن است كه چنين جهت جهل ممكن است تكه طلايى را با يك شكلات تعويض كند)؛
ثانيا: حتى اگر معامله او، كه عرضه مى كند، با آن كس كه او را مى بيند، معامله سودمندى باشد، زنى كه زيبايهايش را مكشوف مى كند، به راحتى افراد كثيرى از زيبايى هاى او بهره مى برند، كه او از توجه آن ها خبر ندارد تا ارضا شود.ده ها و صدها چشم و نگاه از جنس حراج كرده او، روزانه بهره مى برند، بدون آن كه او خبر نداشته باشد و اين جاست كه مجددا اين زن است كه در اين ساده نگارى ، بازنده است .
به چنين افرادى بايد گفت كه ممكن است يك ميوه فروش ، گوجه خرابش را بيرون از مغازه ، در معرض ديد ديگران قرار دهد، اما هيچ گاه يك طلافروش نه تنها جنس را بيرون مغازه نمى گذارد، بلكه آن ها را در ويترين محافظت مى كند و عتيقه جات قديمى تر را، حتى در ويترين نيز نمى گذارد. ارزش زيبايى زن ، حتى با طلا نيز قابل معاوضه و مقايسه نيست و چگونه زن كه صاحب اين اشياء نفيسى ديگران قرار داده و رهاى شان مى كند؟
حاصل اين بخش از سخن آن است كه زن با پوشش نامناسب (لباس نازك چسبان ، پر زرق و برق و...)، هم ممكن است از جهت فيزيكى مورد تهديد قرار روى گوهر زيبايى ، حياء و عفافش معامله كرده و دلش را به نگاه هاى آلوده و الفاظ دروغين اين و آن خوش كرده و روحش مريض و جسم و جانش مورد بهره بردارى و سوء استفاده ديگران باشد براى زن مساءله باشد (اين حكم اگر به صورت موجبه كليه قابل خدشه باشد و حجاب از اين جهت مصونيت بخش است .
2) اگر مرد مى تواند براى زن مساءله ساز باشد (اين حكم اگر به صورت موجبه بعضى از مردان براى زنان را پذيرفت )، همچنين عكس اين مدعا نيز مى تواند محقق شده و صحت داشته باشد.
زيرا جامعه فاسد، آسيب پذير است و از عوامل فساد اجتماع ، بسترهاى مناسب است و از جمله نكات وسايلى كه مى تواند به آلوده شدن جامعه كمك كند، حضور زنان بى حياء آلوده ، با آرايش هاى غليظ و مستهجن ، با حركت هاى سبك و راه رفتن هاى زبان دار است ، كه به تعبير اين بحث ، از پوشش مناسب ، برخوردار نبوده و بحث حجاب براى شان مساءله نيست و به صورت بدحجاب ، (146) در جامعه ظاهر مى شوند. از اين زاويه ، مى توان براى مصون بودن جامعه ، از پوشش را مدلل نمود و كارهاى حجاب نيز هم فردى و هم اجتماعى ، هم براى زن است و هم براى مرد و هم براى هر دو در محيط خانواده ، و البته جوهره حكم نيز به تفاوت به زن و مرد در هويت جنسى و زيبايى زن باز مى گردد.
آيا جامعه صرفا مساءله شخصى است ؟
اين جاست كه اشكال آنانى كه مى گويند: حجاب ، مساءله اى شخصى است و دولت و جامعه نبايد در آن دخالت كنند، جاى تاءمل بيش تر دارد. در پاسخ به اين اشكال مى توان گفت كه مساءله حجاب زن ، اگر در ارتباط با خودش باشد (در منزل ، با محارم ، در تنهايى و...)، دخالت در آن شرعا بى وجه و عقلا، نامعقول است و ورود دولت در اين حدود نيز به نظام متوالى ترى منجر مى شود.
اما از آن جا كه مساءله حجاب در ارتباط با ديگران موضوعيت داشته و تاءثير و تاءثر و تبعات جدى بر آن بار است ، بى توجه بودن قانون مداران و جامعه نسبت به آن ، معقول نيست . البته با رعايت اين نكته كه به جوهر حكم و عرف جامعه توجه كنند و قواعد زايد از فلسفه حجاب و دست و پا گير وضع نكنند. در عين حال ، آموزش آحاد جامعه و بيان فلسفه حكم نيز كاملا موضوعيت دارد و اگر زنان و دختران حكمى را به نفع خود ببينند از آن استقبال خواهند نمود.
حجاب براى زنان مؤ منه جوان
بحث اين بخش ، همه بر حول محور اين مدعا است كه ، اولا: هويت جنسى زن و مرد تفاوت دارد؛ثانيا: در مواردى ، عقل و نقل حكم مى كند كه زنان و مردان احكام متفاوتى داشته باشند؛ ثالثا: از حوزه هاى تفاوت بين زن و مرد، مساءله زيبايى است كه زنان زيباترند؛ و رابعا: به نظر مى رسد كه مهم ترين فلسفه پوشش زن در ارتباط با ديگران ، مساءله زيبايى و جذابيت زن باشد. اضافه مى گردد كه اسلام با جنس زن و موى آنان مشكل ندارد، بلكه جوهر حكم حجاب آن است كه : زنان مؤ منه جوان كه زيبايند، خود را از ديگران حفاظت كنند
. و بر اين مدعا، استثنائات جدى در مساءله پوشش براى دختران نابالغ ، پيرزنان ، زنان باديه نشين و كارگران روستايى نگاه حين خواستگارى ، نگاه به زنان اهل كتاب و... (147) را مى توان به عنوان مؤ يد، مورد توجه قرار داد. اگر صرف مو موضوعيت داشت ، ديگر نگاه به بخشى از موى پيرزنان نمى بايست استثنا مى شد، بلكه پوشش آن مويى مورد تاكيد است كه عامل زيبايى است كه معمولا موى دختران و زنان جوان ، جذاب و دلربا است . (148) پس عامل حكم متفاوت در مساءله پوشش بين زن و مرد، به هويت جنسى متفاوت زن و مرد باز گشته و اين حكم را عقلا نيز مى توان مدلل نمود.
مساءله زن ، اسلام و فمينيسم (در دفاع از حقوق زنان )
دكتر محمد منصور نژاد
منبع: غدیر