0

فعلاً برو سواری بیاموز

 
adhami67
adhami67
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 59
محل سکونت : مازندران

فعلاً برو سواری بیاموز

فعلا برو

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»!
لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز»

«مَن اَحَبَّ اَن یَعلَمَ اَقُبِلَت صَلاتُهُ اَم لَم تُقبَل؟ فَلیَنظُرُ: هَل مَنِعَت صَلاتُهُ عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَرِ؟ فَبِقَدرِ ما مَنَعَتهُ قُبَلَت مِنهُ!»؛

 «هر کس دوست دارد، بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز می دارد یا نه؟ پس به هر اندازه که نمازش او را از گناه باز بدارد، به همان مقدار نمازش قبول واقع شده است» (ترجمه المیزان، ج 16، ص 211)

سه شنبه 26 شهریور 1392  9:12 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها