من و خواهرم
توی خانه جنگ است
جنگ من با خواهر
پشت بالشتش باز
او گرفته سنگر
خرسی ما با اوست
من تک و تنهایم
می خورد گاهی تیر
توی دست و پایم
من تفنگم جاروست
او تفنگش کفگیر
گوله های جوراب
می شود بمب و تیر
ما به هم ساعت ها
تیر می اندازیم
هردو مان در این جنگ
عاقبت می بازیم