فمينيسم اسلامى پديده اى نو در كشورهاى اسلامى ، به ويژه ايران است ، عمر آن در كشور ما به كم تر از دو دهه مى رسد. برخى فمينيسم اسلامى را روش ها و رفتارهايى در زمينه اجراى مساوات و عدالت در خارج از كشور، مى توان از نيره توحيدى ، افسانه نجم آبادى ، پروين پايدار ناهيد يگانه و هاله افشار ياد كرد.
عده يى نيز در داخل كشور، در پاسخ به اين سؤ ال اساسى كه تضاد ميان باورهاى دينى و آموزه هاى جهان غرب در مساءله زن را چگونه مى توان پاسخ داد؟، به فمينيسم اسلامى كشانده شدند. بنابراين فمينيسم اسلامى ، محصول مشترك برخى روشنفكران دينى داخل كشور و نيز مخالفان نظام اسلامى در خارج از كشور است .
فمينيسم اسلامى در داخل خارج ، غالبا مباحث خود را بر نسبيت فرهنگى استوار مى كنند. بدين معنا كه هر جامعه اى براى مسايل خود، پاسخ بومى دارد، كه بايد در قالب فضاى فرهنگى خود، مورد قضاوت قرار گيرد. آن ها هم چون بسيارى از گروه هاى زن گرا، مرد سالارى را مساءله اساسى زنان در خانواده و اجتماع مى دانند و به سمت آرمان هاى تساوى طلبانه پيش مى روند و تفاوتهاى زن و مرد مسلمان در احكام و قوانين را مورد انتقاد قرار مى دهند. تلاش آن ها بر ارايه بر داشت هاى جديد از آيات قرآن (390) و قرائتى از دين است كه به الگوهاى شناخته شده جهانى نزديك باشد.
در مساءله خانواده، اينان ضمن انتقاد به نگرش سنتى به خانواده، در مقابل برخى فمينيست هاى غربى ، به اهميت جايگاه و نقش زن در خانه اشاره مى كنند و در عين حال ، خواهان برابرى نقش ها، مشاركت مرد در فعاليت هاى خانگى و نفى مديريت مرد در خانواده اند.
آنان از فمينيستهاى غربى انتقاد كرده اند كه مصالح جامعه ، و خانواده را در پاى اعتقاد به فردگرايى افراطى ، قربانى مى كنند. بر همين اساس ، هم جنس گرايى به نظر آن ها، گرايشى انحرافى به حساب مى آيد. از جمله افرادى كه مى توان ديدگاههاى او را در قالب فمينيسم اسلامى در داخل كشور مطرح كرد، آقاى محسن سعيد زاده است . مثلا در مقاله اى تحت عنوان : اگر شما به جاى من بوديد، مى نويسد:
درست بر خلاف همه روشنفكران ايرانى ، طالبان ، يعنى حاكمان روحانى بخشى از سرزمين همسايه ، افغانستان را تاءييد مى كنم . محكوم كردن طالبان افغانى ، حاصل يك بى توجهى و گاه جهل به مبانى موجود، در مجموعه دين شناخته شده فعلى است طالبان زاييده متونى اند كه اكنون در دست ماست ... داستان دوچرخه سوارى و ممانعت برخى كه از مركب سوارى زنان سخن گفته است .
استناد همان رواياتى بود كه از مركب سوارى زنان سخن گفته است . مجموعه احاديث موجود در حوزه هاى علميه ايران ، حاوى همان مبانى فكرى و ديدگاههايى است كه طالبان به اجر در آورده اند. خشونت و زهر اين مجموعه درباره زنان ، ملموس تر از هر موضوع ديگرى است . (391)
و سپس 26 حديث عليه زنان را به صورت كامل بيان كرده است (از جمله زنان موجوداتى هم رديف اسب . خانه اند، يا بايد آن ها را كتك زد، اگر زير مشت و لگد شوهر بميرند، شوهر قصاص نمى شود و...)
اگر فمينيست هاى غربى زبان حاكم بر گفتار و نوشتار را مردانه دانسته و از آن ستم به زن را نتيجه گيرى مى كنند، افسانه نجم آبادى از فمينيست هاى اسلامى در مقاله اى تحت عنوان : دگرگونى زن و مرد در زبان مشروطيت از همين زاويه به تضييع حقوق زن نگريسته و از يك اعلاميه آن عصر جملات زير را جمع آورى مى كند:
برخيزند مثل مردان ، پيش از آن كه مثل زنان بميرند، اى پیامبران پدرهاى غيور، ديگر جان هاى خودتان را براى كدام رخت خواب زنانه گذاشته ايد؟ و...
و نتيجه مى گيرد كه نه تنها آن جا كه نويسنده ، پسران و پدران را مخاطب مستقيم قرار مى دهد، كه در تمامى متن ما و شما متن ، مردان اند و متصرف زن ها و... (392)
البته فمينيست هاى اسلامى ، هم از سوى منابعى كه مطالب فوق را ارايه كرده اند، جاى نقد دارد و هم اصل انديشه . منابع ياد شده ، فمينيسم اسلامى را با نگاه كاملا منفى و با پيش داورى ارزشى معرفى كرده اند (كه البته در متن ، تا حد امكان ، جوهره نظريه اين گروه بدون پيش داورى آمده است )، و هم شاخصه هاى را براى تفكرات آن ها بر شمرده اند كه به جاى بحث دارد.
در اصل انديشه هم ، آيا مفهوم فمينيسم اسلامى صواب است يا خير؟ (394) آيا هر كس از حقوق زن از نگاه دينى دفاع كرد، فمينيسم اسلامى است ؟ و... ولى چون در اين نوشتار، هدف معرفى ديدگاه بود، فى الحال از نقد و بررسى خوددارى شده است .
مساءله زن ، اسلام و فمينيسم (در دفاع از حقوق زنان )
دكتر محمد منصور نژاد
منبع: غدیر