شريف ترين و والاترين مسجد، پس از مسجدالحرام، مسجد پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) در مدينه منوّره است. پيامبر درباره نماز خواندن در اين مسجد فرمود:
«صَلاةٌ فِي مَسْجِدِي تَعْدِلُ أَلْفَ صَلاة فِيمَا سِوَاهُ مِنَ الْمَسَاجِدِ إِلاّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ».
«يك نماز در مسجد من برابر با هزار نماز در ديگر مساجد است، مگر مسجدالحرام».
زمانى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) وارد يثرب شد، همه طوايف و افراد سرشناس اين شهر مايل بودند تا حضرت به منزل ايشان وارد شود و هريك از آنان دوست داشتند ميزبان وى باشند; اما آن حضرت فرمود: درجايى توقف خواهد كرد كه شترش زانو بزند. شتر در زمينى كه اكنون مسجد است، زانو زد. نزديك ترين خانه به محل زانوزدن شتر، خانه ابوايّوب انصارى بود كه دو اتاق يكى بر بالاى ديگرى داشت و حضرت در آنجا اقامت گزيد.
رسول الله ابتدا در طبقه همكف و ابوايوب و همسرش در اتاق بالا بودند; اما پس از مدتى، ابوايوب با اظهار كراهت از اين كه بالاى سر پيامبر باشد، از آن حضرت خواست تا جايشان را عوض كنند; اما رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ابراز كرد كه زندگى در اتاق پايين براى او كه ميهمان دارد، راحت تر است.
محله اى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آن اقامت گزيد، در قياس با طول و عرض منطقه ـ ميان حره شرقى و غربى و احد و قبا ـ نقطه ميانى به حساب مى آمد و اين يكى از دلايل اصلى انتخاب اين نقطه براى مسجد بوده است.
زمينى كه در همان نزديكى جهت مسجد در نظر گرفته شد، بخشى از آن، داراى درخت هاى غَرْقد و نخل بود، بخشى هم قبرستان بود كه هنوز آثار قبور در آن وجود داشت و قسمتى هم از آن دو كودك يتيم به نام هاى سهل و سهيل بود كه حضرت از ولىّ آنان خريد. پس از آن درخت ها را كنده، قبور را صاف كردند و زمين را براى بناى مسجد آماده ساختند.
چندى پس از ورود رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، سنگ بناى مسجد نهاده شد و همه اصحاب از زن و مرد با اشتياق شروع به ساختن مسجد كردند. خود رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نيز با تمام توان در ساختن مسجد شركت كرد.
مسجدى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بنا كرد، از جهات زيادى با آنچه امروز در جاى آن ساخته شده، تفاوت دارد; زيرا در زمينى محدودتر و با بنايى ساده تر و خلوص بيشتر بنا شده بود. طول مسجد هفتاد ذراع، عرض شصت ذراع ـ هر ذراع حدود نيم متر ـ و ارتفاع آن 1.75 متر بود، به طورى كه سر برخى افراد به سقف مى رسيد. نخستين بناى آن از شاخ و برگ و تنه درخت نخل و پس از سال چهارم هجرى از خشت و گِل بود. اين مسجد در گذر زمان، بارها توسعه يافته تا اينكه به شكل كنونى درآمده است.
ساختن مسجد سبب شد تا جمعيت زيادى از مهاجران و حتى ساكنان محلات ديگر، در اطراف مسجد خانه هايى بنا كنند. به دنبال اين امر بود كه شهر در اطراف مسجد شكل گرفت.
مسجد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در نخستين بناى خود، مساحتى شامل هفتاد ذراع در شصت ذراع بوده كه در حدود 1050 متر مربع مى شود. مسجد نخست، با ديوارهاى خشتى و گِلى و پايه هايى از تنه درختان خرما بنا گرديد. سقف مسجد هم با شاخه هاى درخت خرما پوشانده شد; به طورى كه در هنگام باران، آب بر سر و صورت نمازگزاران مى ريخت و زمين در زير پيشانى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و اصحاب، گِلى بود. در آغاز، قبله مسجد به سمت شمال و جهت بيت المقدس بود. پس از تغيير قبله، بخش مسقّف مسجد به جهت جنوبى منتقل شده وصفّه به شمال مسجد انتقال يافت.
مسجد با همين بنا براى هفت سال محل برگزارى نماز جماعت، نماز جمعه وخطبه هاى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود. گرچه برخى نوشته اند كه در سال چهارم هجرى، ديواره هاى آن از خشت و گِل بنا شد. در سال هفتم هجرت، با گسترش اسلام و افزايش شمار مسلمانان، ضرورت توسعه مساحت مسجد مطرح شد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بر طول و عرض مسجد افزود و مساحت آن به 2475 متر مربع رسيد. در اين توسعه، شكل مسجد به صورت مربع درآمد. قبله مسجد نيز از سال دوم هجرى از شمال به سمت جنوب تغيير كرد و از آن پس، نه به سوى بيت المقدس، كه قبله يهود بود، بلكه به سوى مكه نماز خوانده مى شد.
در حال حاضر نرده هاى فلزى طلايى رنگ كه در جنوب مسجد ـ سمت قبله ـ قرار دارد و از شرق تا غرب مسجد است، حد جنوبى مسجد زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است; چنان كه ستون هاى نصب شده توسط سلطان عبدالمجيد عثمانى در انتهاى رواق نخست مسجد كه مشرف بر حياط اول است، حد شمالى مسجد النبى مى باشد. اين ستون ها، در برابر باب النساء قرار دارد.
حدّ شرقى مسجد در سمت مدفن پيامبر(صلى الله عليه وآله) پنجمين ستون در سمت چپ منبر و به قدر چهارذرع، داخل در محلى است كه شبكه هاى فلزى دور آن كشيده شده و مدفن پيامبر(صلى الله عليه وآله) است. در واقع، بخش كوچكى از زمين مسجدِ اصلى، در سمت شرق، داخل در محدوده حجره شريفه قرار گرفته است.
اما حدّ غربى مسجد، پنجمين ستون راست منبر در سمت غرب است كه در حال حاضر، روى ستون هاى آن قسمت نوشته شده است: «حدّ مسجد النبى(صلى الله عليه وآله)». در شمال نيز حد آن ابتداى حياط نخست مسجد مى باشد. در مجموع مقدار ده ستون در ده ستون حد مسجد النبى است. ستون هاى مزبور سه رنگ است. در قسمت اصلى رنگ ستونها، محدوده روضه را از ديدگاه اهل سنت نشان مى دهد. نوعى ديگر از ستون ها كه متفاوت با دسته نخست است، حد مسجد را تا سال هفتم معين مى كند. و تا ده ستون حد مسجد تا سال دهم هجرت را مشخص مى سازد.
يكى از بناهايى كه همزمان با ساختن مسجد احداث شد، دو حجره ـ يا به تعبير امروزين، خانه ـ در ديواره شرقى مسجد بود. اين دو حجره براى سكونت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و همسرانش سوده و عايشه ساخته شده بود. بعدها بر تعداد اين حجرات افزودند. اصحاب ديگر نيز هركدام كه توانايى داشتند، حجره اى در كنار مسجد ساختند. آنها درهايى به مسجد داشتند و در وقت نماز از همان در وارد مى شدند. اما در سال سوم دستور داده شد تا اين درها بسته شود، مگر درِ خانه امام على(عليه السلام). در جاى ديگر در باره حجره ها سخن خواهيم گفت.
توسعه مسجد در سال هفدهم هجرى
با گسترش فتوحات، جمعيت مسلمان افزايش مى يافت و در اين ميان، مدينه به عنوان مركز خلافت، جمعيت بيشترى را به خود جذب مى كرد. خليفه دوم (خلافت از 13 تا 23 هـ .) تصميم گرفت تا خانه هاى اطراف را بخرد و آنها را ضميمه مسجد سازد.
مسجد اندكى در سمت قبله; يعنى جنوب و نيز از جهت غرب و شمال گسترش يافت. در اين ميان، قرار بود خانه عباس عموى پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز خراب شود، كه كار به منازعه لفظى كشيده شد. خليفه تن به حكميّت يكى از اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) داد و حَكَم حُكْم كرد كه خليفه نبايد براى مسجد، به زور، زمينى را از صاحبش بگيرد. پس از خاتمه نزاع، عباس خود خانه اش را نه در عوض پول، بلكه به عنوان هديه تقديم كرد. در افزايش جديد، در سمت قبله، حدود 5 متر، در سمت غرب 10 متر و در سمت شمال 15 متر به مسجد افزوده شد.
مجموع مساحت افزوده شده 1100 متر مربع بود و مجموع مساحت آن به 3575 متر مربع مى رسيد. با افزايش اين مساحت، درهاى جديدى نيز براى مسجد گشوده شد.
در اين افزايشِ مساحت، جاى ستون هاى قبلى را ستون هاى جديدى از نخل گرفت و بناى مسجد نيز نسبت به بناى سابق استحكام بيشترى يافت و البته مصالح بكار رفته، همان خشت و برگ نخل بود. كف مسجد را نيز با ريگ هاى وادى عقيق فرش كردند.
توسعه مسجد در سال 29 هجرى
عثمان وسعت مسجد را نسبت به زمان خليفه دوم زيادتر كرد، به طورى كه به 4071 متر مربع رسيد. اين افزايش نيز در پى درخواست مردم بود كه مجبور بودند براى نماز جمعه خارج از مسجد بنشينند. در برابر، شمارى از مردم كه خانه هايشان در اين افزايش تخريب مى شد، با توسعه مسجد مخالف بودند. دليل ديگر مخالفت مردم آن بود كه احساس مى كردند عثمان با روحيه اى كه دارد، مسجد را از حالت سادگى نخست درمى آورد و از سنگ هاى تراشيده در بناى آن استفاده مى كند.
بنا بر آنچه نقل شده، عثمان وضعيت عمومى مسجد را تغيير داد، 496 متر به مسجد افزود، در بناى جديد از سنگهاى حجّارى شده و منقّش استفاده كرد، سقف را با چوب ساج ترميم كرد. به علاوه، در قسمت جلوى مسجد; يعنى محل ايستادن امام، مقصوره، يا غرفه كوچكى ساخت كه امام در آنجا مى ايستاد. هدف وى آن بود تا مانند عمر بن خطاب مورد حمله قرار نگيرد، بلكه در جايى محفوظ به نماز بايستد.
از اين مطالب چنين برمى آيد كه خليفه سوم براى نخستين بار مسجد را از سادگى نخستين آن به در آورد و آن را با سنگ هاى حجّارى شده و منقّش زينت داد. افزايش مساحت مسجد در زمان خليفه دوم و خليفه سوم تنها اندكى در سمت جنوب و بيشتر در سمت شمال و غربِ مسجد بود. در قسمت شرقى، حجره هاى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود و لذا در آن قسمت افزايشى صورت نگرفت.
توسعه مسجد در عهد وليد بن عبدالملك
مسجد نبوى تا سال 88 هجرى تغييرى نيافت. در زمان خلافت وليد بن عبدالملك و آنگاه كه عمر بن عبدالعزيز از طرف وى حكومت مدينه را داشت، توسعه نسبتاً زيادى در مساحت مسجد و بناى آن داده شد. اين توسعه به دستور وليد شامل شرق مسجد نيز شد كه حجره هاى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در آنجا قرار داشت. بر اساس دستور وى، قرار شد تا گرد مرقد پيامبر ديوارى بكشند و از آن ناحيه نيز بر مسجد افزوده شود. مردم مدينه كه اين حجرات را خاطره حضور رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و زندگى ساده آن حضرت ميان خود مى ديدند، از شنيدن خبر تخريب، شروع به شيون و زارى كردند.
خانه حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام) در اختيار فاطمه صغرى دختر امام حسين(عليه السلام) و همسر حسن بن حسن بن على بود. بنا به برخى روايات، هدف اصلى وليد در توسعه مسجد، به ويژه در سمت شرق، گرفتن اين خانه از دست حسن بن حسن و دور كردن او از مسجد و در واقع كارى سياسى بوده است. فاطمه صغرى با تصرف خانه خود مخالفت كرد، اما وليد به زور آن را تصرف نمود. به همين دليل تا سالها مردم از نماز خواندن در آن حدود پرهيز مى كردند و آن را غصبى مى دانستند.
توسعه جديد در سمت شرق، غرب و شمال صورت گرفت. در سمت شمال 100 متر، در قسمت شمال غرب به سمت شرق 67.5 متر و در ناحيه جنوب غرب به شرق 83.75 متر افزوده شد و بدين ترتيب، مساحت مسجد به بيش از 6400 متر مربع رسيد.
برخى مساحت مسجد را پس از افزايش اين دوره، تا 7500 متر مربع نوشته اند. مسجد داراى يك صحن ميانى در وسط و رواق هايى در اطراف بود كه با ستون هاى زيادى سرِ پا نگاه داشته مى شد.
از آنجا كه وليد علاقه بسيارى به بناى ساختمان هاى زيبا داشت، دستور داد تا افزون بر بناى مستحكم مسجد، تزيينات فراوانى در آن صورت گيرد. به گزارش طبرى، وى براى بناى مسجد از قيصر روم استمداد كرد و او نيز افزون بر كمك مالى فراوان، شامل صد هزار مثقال طلا، يك صد كارگر ماهر براى وليد فرستاد. با كمك اين افراد بود كه وليد مسجد را به شكل زيبايى ساخت.
در بناى جديد، افزون بر مستحكم ساختن ديوارها، سقف را نيز تا 12 متر بالا بردند و دو سقف با فاصله بنا كردند تا در صورت آمدن باران و نفوذ آن از سقف اول، سقف دوم مانع از رسيدن آب به مسجد باشد. همچنين چهار مئذنه براى مسجد ساخته شد كه يكى از آنها به دليل مُشْرف بودن بر خانه مروان حكم، اندكى بعد تخريب گرديد.
در اين زمان، تزيين مسجد به اين صورت انجام گرفت: ستونهاى سنگى تراش خورده با روكش هاى فلزى، ديوارهاى بلند و مزيّن به نقوش گچ كارى، كاشى كارى ديوارها، برپايى مقصوره ها، نقاشى سقف و تزيين آن با چوب ساج، جايگزينى بنايى مستحكم و سنگى به جاى خانه هاى گِلى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و... خلاصه اينكه اين مسجد تبديل به ساختمانى شد كه تا آن زمان در جزيرة العرب نظير نداشت. از جمله تزييناتى كه براى نخستين بار صورت مى گرفت، نقش آيات قرآنى بر روى كاشى ها و ديوار مسجد بود كه براى اين كار آيات سوره والشمس انتخاب شده بود.
طرح تازه اى كه در بناى جديد اعمال گرديد، يكى ساختن محراب در محلى بود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در آنجا به نماز مى ايستاد. ديگرى مناره اى بود كه بر چهار زاويه مسجد ساخته شد. كارساختمان مسجد از سال 88 هجرى آغاز و در سال 91 هجرى پايان يافت.
گفتنى است كه وليد نه تنها مسجدالنبى(صلى الله عليه وآله) را بازسازى كرد، بلكه دستور داد تمامى نقاطى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنها نماز خوانده بود و آن را مسجد ساخته بودند، بازسازى شود. اخبار اين بازسازى ها در تاريخ مساجدِ تاريخىِ مدينه نوشته شده است.
توسعه مسجد در زمان مهدى عباسى
بنى عباس در سال 132 هجرى بر مسند خلافت نشستند. گفته شده كه سفّاح و منصور، اولين و دومين خليفه عباسى، قصد توسعه مسجد را داشتند، اما فرصت اين كار را نيافتند. بهويژه منصور، از مردم مدينه كه به رهبرى نفس زكيّه از نوادگان امام حسن(عليه السلام) در شورشى سخت بر ضدّ او شركت كرده بودند، دل خوشى نداشت.
«مهدى» فرزند منصور، در مسجدالحرام و مسجدالنبى، بناهاى جديدى ساخت كه پيش از اين درباره مسجدالحرام از آن سخن گفتيم. وى در سال 158 سفرى به مدينه داشت و تصميم گرفت تا مسجد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را بازسازى كند و بر مساحت آن بيفزايد. اقدام عملى او در اين باره، از سال 161 يا 162 هجرى آغاز گرديد.
مجموعه مساحتى كه مهدى به مسجد افزود، شامل 2450 متر مى شد. همچنين، او شمار ستون هاى مسجد را بيشتر كرده و بر تعداد درهاى آن افزود. در اين زمان مسجد بيست در داشت: چهار درِ شمالى، هشت درِ غربى و هشت درِ شرقى. در اين بازسازى شمار زيادى از خانه هاى اطراف مسجد كه هر كدام به نام صحابه ساكن در آنها شهرت داشت، تخريب و به مسجد افزوده شد; از جمله آنها خانه عبدالله بن مسعود، شُرَحْبيل بن حَسنة و مِسْور بن مَخْرمه بود.
برخى از منابع اشاره دارند كه مأمون نيز در سال 202 تغييراتى در مسجد ايجاد كرد. پس از اين توسعه ها، تا قرن هفتم گزارشى از توسعه فضاى مسجدالنبى در دست نداريم و به احتمال اقدام مهمى در توسعه مسجد صورت نگرفته است. با اين حال، در سال هاى مختلف، تعميراتى در مسجد انجام شد كه طبعا بدون آنها امكان سرپا بودن مسجد وجود نداشت.
تلاش عثمانى ها
مرحله بعدى بازسازىِ مسجد، در روزگار عثمانى ها و در قرن دهم هجرى صورت گرفت. سلطان سليمان عثمانى در سال 938 در بازسازى مسجدالنبى كوشش هايى كرد; اما اقدام اساسى در سال 1265 قمرى به دست سلطان عبدالحميد اول (م 1277) آغاز گرديد و در طى سيزده سال مسجد به شكلى استوار و در عين حال زيبا بازسازى شد. اين بازسازى، قوى ترين و محكم ترين ساختمانى بود كه مسجد به خود ديد. پس از آن در روزگار سلاطين بعد از وى نيز، مرتب كار مرمت واصلاح در مسجد ادامه داشته است كه گزارش آن را مورخان هر دوره نوشته اند.
توسعه مسجد در سلطنت عبدالعزيز سعودى
تا سال 1370 قمرى كه از سوى ملك عبدالعزيز تلاش جديدى براى بازسازى مسجد آغاز شد، اقدامى براى تعميرات اساسى در مسجد به عمل نيامده بود. در اين سال، عبدالعزيز كار را آغاز كرد و زيرنظر عده اى از مهندسان طرحهايى را براى توسعه مسجد آماده ساخت. در سال 1373 قمرى كار به طور رسمى شروع شد. مجموع مساحت مسجد پس از اين بازسازى به 16327 متر مربع رسيد.
اين افزايش در قسمت هاى شمالى، غربى و شرقى صورت گرفت. علاوه بر 6025 مترى كه ضميمه مسجد شد، حدود 16931 متر نيز به عنوان ميدان ها و خيابانهاى اطراف مسجد، از خانه هاى اطراف تخريب گرديد. ناظرى مسجد را پس از اين بازسازى چنين توصيف كرده است:
«در اين بناى باشكوه و ظريف كه به صورت سه شبستان شمالى، شرقى و غربى احداث گرديد، 222 ستون زيبا با سرستونهاى فلزى توأم با سنگ هاى حجّارى شده و منقّش به آن افزودند. براى استوارى چنين بنايى 74 ستون مربع شكل در امتداد ديوارهاى شرقى و غربى، هر يك به طول 128 متر و ديوار شمالى به طول 91 متر احداث گرديد كه به وسيله 44 پنجره بزرگ و مزيّن به سنگ هاى تراشيده شده و سرستون هاى هلالى، شبستان هاى مذكور را شكوه خاصى بخشيد. تا پيش از توسعه نهايى مسجد در زمان فهد، افزون بر بنا، سايبان هاى مفصلى در اطراف مسجد نصب گرديد كه حافظ نمازگزاران از آفتاب باشد. اين سايبان ها در تصاوير موجود از مسجد تا پيش از توسعه جديد، مشخص است.»
توسعه مسجد در سلطنت فهد بن عبدالعزيز
آخرين مرحله توسعه مسجد، توسط ملك فهد آغاز شد. وى از سال 1402 هجرى قمرى سلطنت خود را آغاز كرد و تلاش زيادى براى توسعه مسجدالحرام و مسجدالنبى و نيز برخى از مساجد متبرك مانند قبا، قبلتين، ميقات و جمعه به كار برد. اين حركت براى بازسازى مساجد هنوز ادامه دارد; به طورى كه در سال هاى جديد، مسجد مباهله نيز بازسازى شده و در مكه مسجد الاجابه، مسجد الجن، مسجد شجره و مسجد الرايه در حال تجديد بناست يا تجديد شده است.
سنگ بناى توسعه مسجدالنبى پس از دو ـ سه سال نقشه بردارى و نقشه كشى، از روز نهم ماه صفر سال 1405 هجرى (نوامبر 1984) آغاز گرديد. مجرى طرح مؤسسه بِنْ لادن، بزرگترين مؤسسه عمرانى سعودى بود. كار عمران به طور رسمى از محرم سال 1406 آغاز شد. كارهاى زيرسازى آن در سال 1410 پايان پذيرفت و پس از آن براى معمارى خود مسجد دست به كار شدند.
محدوده اى كه قرار بود بناهاى جديد در آن افزوده شود، شامل شرق، غرب و شمال مسجد بود، اما از طرف جنوب جز ميدانى سنگفرش شده تا امتداد بازارچه اى كه به صورت خطى زيبا مقابل ديوار جنوبى مسجد بنا شده، ساختمانى نيفزودند.
بنا براين بود مسجد جديد تا آن اندازه وسعت يابد كه 167000 نماز گزار بتوانند در آن اقامه نماز كنند. تا پيش از آن توسعه، مساحت مسجد 16327 متر بود و در توسعه جديد بنا شد 82000 متر مربع كه جاى 137000 نمازگزار را داشت، بر مساحت پيشين افزوده شود. از اين آمار مى فهميم كه مساحت افزوده، چند برابر مساحت پيشين مسجد است. افزون بر مساحت كف مسجد، پشت بام نيز براى نماز آماده گرديد، به طورى كه در آن جا نيز90000نفر مى توانستند اقامه نمازكنند وبه اين ترتيب تعداد گنجايش نمازگزار در مسجد در طبقه پايين و بالا به 257000 نفر رسيد. افزون بر پله هاى سنگى، چندين مورد پله برقى ساخته شد كه مى توان به راحتى توسط آنها به پشت بام مسجد رفت.
زمين هايى نيز كه قرار بود در اطراف مسجد آزاد باشد، به 235000 متر مربع رسيد. اين زمين با مساحت 135000 متر مربع، گنجايش 250000 نمازگزار را دارد.
در همين فضاى اطراف، مكان هاى متعددى براى وضو ساخته شده و نورافكن هاى فراوانى براى تأمين روشنايى آن بر فراز ستون هاى سنگى نصب گرديده است. به علاوه، در دو صحن پيشين مسجد نيز، چترهاى خودكارى گذاشته شده كه براى جلوگيرى از آفتاب، باز و بسته مى شود.
افزون بر مناره هاى پيشين، در توسعه جديد، شش مناره بر مسجد افزوده شد كه ارتفاع هر يك از آنها تا 104 متر مى رسد. بدين ترتيب مسجد در حال حاضر ده مناره دارد.
درتمامى بناى جديد، كوشش شده است تاافزون برابتكارهاى جديد معمارى، مسجد به گونه اى باشد كه با معمارى پيشين كه ميراث دوره مملوكى و عثمانى است، هماهنگ باشد. در اين بنا، نام «الله» و «محمد»، در همه جا تكرار شده و برخلاف دوره عثمانى كه از نام خلفا هم براى تزيين استفاده مى شد، در معمارى جديد استفاده نشده است.
در بناى جديد، تمام مساحتى كه در سه طرف افزوده شده، مسقف بوده و براى دو حياط پيشين نيز دوازده سقف متحرك يا به عبارتى چادرهايى قرار داده شده است تا از نور خورشيد و يا باران جلوگيرى كند. بر ستون اين چادرها، نورافكن هايى نصب شده كه براى روشن كردن مسجد از آن ها استفاده مى شود.
ارتفاع تمامى سقف ها 14 متر مى باشد. اين سقفها روى شمار زيادى ستون قرار گرفته كه در داخل آنها، وسائل تهويه بوده و از سطح پايين آنها، هواى خنك به داخل مسجد تزريق مى شود.
تهويه مسجد از دو راه صورت مى گيرد; يكى تجهيزاتى كه در زيرزمين مسجد با عمق 4.5 متر و به مساحت 79000 متر مربع است. دوم ايجاد منطقه اى در هفت كيلومترى مسجدالنبى با نام محطة التبريد كه به صورت كانال زيرزمينى، آب خنك و برق را به مسجد انتقال مى دهد.
به علاوه، هتل هاى بسيار بزرگ كه بتواند حجم زيادى از زائر را در خود جاى دهد و نيز بازارها و بازارچه هاى فراوان در زير هتل ها و نيز به صورت مستقل، مانند آنچه كه سمت قبله مسجد در فاصله ديوار بقيع با مسجد غمامه است، به جهت رفاه حال زائران ساخته شده است.