غضنفر و شاگردش , اصغرمیرن وسط بیابون یه تعمیر گاه ماشین میزنن؛
یه عربه داشته با الاغش از اونجا رد میشده ولی پا های الاغه قفل کرده بوده و راه نمیرفته .عربه الاغ رو میبره پیش غضنفر
غضنفر (با صدای لاتی و گرفته): اصغر, الاغشون رو ببر تو چال
اصغر الاغ رو میزاره توچال و یه ضربه میزنه نقطه حساس اون. الاغه با زدن اون ضربه محکم شروع میکنه به دویدن
عربه با دیدن این صحنه میگه: حالا من چیطوری به الاغم برسم
غضنفر(با صدای لاتی و گرفته):اصغر خودشم ببر تو چال
اصغر هم همین کارو میکنه و یه ضربه دیگه به نقطه حساس طرف میزنه و با این ضربه مرد عرب شروع به دویدن میکنه
بعد از مدتی غضنفر با همون حالت از اصغر میپرسه: اصغر پولشو گرفتی؟؟؟؟
اصغر: نه ! یادم رفت!
غضنفر : اصغر برو تو چال![cool cool](http://rasekhoon.net/ckeditor/plugins/smiley/images/shades_smile.gif)