پاسخ به:ღღღღ اتاق جک ღღღღ
وكيل مدافع يه قاتل به موكلش ميگه متاسفانه من از هر راهي خواستم تورو تبرئه كنم نتونستم ...متهم ميگه هنوز يه راهي مونده بيا و مردانگي كن بگو مقتول رو تو كشتي اونوقت من تبرئه ميشم !
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه
شخصي مي ميره ، قحطي جوك مياد !
زن و شوهري بر سر يك چاه آرزو واايستادن . مردم خم شد آرزويي كرد و يه سكه به داخل چاه انداخت . زن هم تصميم گرفت آرزويي كند ولي زياد خم شد و افتاد توي چاه! مرد چند لحظه اي بهت زده شد و بعد لبخندي زد و گفت اين چاه واقعا كار مي كنه !
دختري به نامزدش ميگه اونقدر دوست دارم كه مي خوام در كنار تو بميرم . پسره ميگه توروخدا برو پيش ننت بمير واسه ما دردسر درست نكن !
شخصي گاوش ميميره چند تا از دوستاش براي سر كار گذاشتن ميان بهش تسليت مي گن . يارو ميگه خيلي ممنون اصلا فكر نمي كردم گاو من اينقدر فاميل داشته باشه!
گربه دهنش به گوشت نميرسه ميگه عيب نداره به جاش سويا مي خورم !
شخصي به دكتر زنگ ميزنه و ميگه حال پدرم خيلي وخيمه . دكتر ميگه من پرونده پزشكي پدرتو خوندم او در سلامتي كامل است و فقط خيال مي كنه مريضه. چندروز بعد دكتر زنگ ميزنه و ميگه حال پدرت چطوره ؟ يارو ميگه خيال مي كنه كه مرده !
از شخصي مي پرسن شنيدم توي شهر شما به ديوانه مي گويند آقا . يارو ميگه بله آقا !
سه تا زن مي رن كلانتري داد و بيداد مي كنن افسر كلانتري مي بينه همه با هم حرف مي زنن هر كاري مي كنه ساكت نمي شن برمي گرده ميگه اول اوني كه سنش بيشتره حرف بزنه ، همشون ساكت مي شن !
شخصي دخترش عروسي مي كنه فاميلاي داماد شعر درست مي كنن مي گن : نون و پنير و نعنا /مادر عروس شد تنها . يارو عصباني مي شه ميگه : نون و پنير و پونه / پس من چغندرم تو خونه ؟!
مادري مي خواسته براي پسرش زن بگيره به زنهاي فاميل ميگه شما يه دختر خانم زبر و زرنگ ، فرزو چابك ، سرحال و مطمئن براي پسرم سراغ ندارين ؟ عمه پسره ميگه طوري حرف مي زني كه انگار دنبال پيك موتوري مي گردي !
شخصي ميره ته چاه مي شينه شروع مي كنه به فكر كردن . ازش مي پرسن داري چيكار مي كني ؟ ميگه دارم عميق فكر مي كنم !
شخصي رو مي فرستن دنبال نخود سياه ، ميره پيداش مي كنه !
شخصي تو يه قرعه كشي برنده جايزه 500هزار دلاري ميشه ازش مي پرسن چطور شماره 28 را انتخاب كردي و برنده شدي ؟ ميگه عدد 6 و 8 را تو خواب ديدم . مي گن 8 و 6 چه ربطي به 28 داره ؟ ميگه مگه شيش هشت تا 28 تا نميشه ؟!
شخصي يه سفينه مي سازه بره خورشيد بهش مي گن تا اونجا برسي ذوب ميشي . ميگه اگه طبق برنامه بريم ، شب مي رسيم خورشيد !