پاسخ به:ღღღღ اتاق جک ღღღღ
شخصي رو مي خواستن اعدام كنن بهش مي گن تو رو اعدام مي كنيم تا درس عبرتي باشه واسه بقيه . يارو ميگه نميشه بقيه رو اعدام كنين تا درس عبرتي باشه واسه من ؟!
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه
شخصي يه ميخ ميره تو پاش ، درش مياره مي بينه داره خون مياد ميخ رو ميزاره سر جاش !
يارو سلماني موقع اصلاح شخصي مرتب سر و صورت طرف را زخم و زيلي مي كرد و روي آن پنبه مي گذاشت . طرف كه از ناشيگري سلموني به تنگ اومده بود به سلموني گفت تا همين جا كافيه نصف سرو صورتمو پنبه كاشتي نصف ديگه شو مي خوام خودم گندم بكارم !
از يه جوجه تيغي مي پرسن چه آرزويي داري ؟ ميگه آرزو دارم يه نفر منو محكم بغل كنه !
معلمي از شاگردش پرسيد از پنبه چه استفاده هايي مي شود ؟ شاگرد گفت نمي دانم . معلم گفت همين كت عيدتان را از چه چيزي درست كرده اند ؟ شاگرد گفت از كت پدر بزرگم !
شخصي تو مسابقه دو ميداني المپيك اول ميشه ازش مي پرسن شما چه جوري 100 متر رو 5 ثانيه رفتي ؟ ميگه آقا ورزشگاه شما چقدر سوسك داره !
دوتا آدم ضايع با هم ازدواج مي كنن بچه شون ميشه تابلو!
شخصي با نامزدش ميره كافي شاپ گارسون مياد ميگه چي ميل دارين ؟ دختره ميگه دو تا كافه گلاسه لطفا . يارو با عجله ميگه دو تا هم واسه من بيارين !
پدري داشته پسرشو نصيحت مي كرده ميگه الان چند سالته ؟ پسر ميگه 15 سال يارو ميگه خاك تو سرت هم سن و سالاي تو الان 30 سال دارن !
سلامتی اون پسری که وقتی نصف شب
توکوچه تاریک دید یه دختر داره از روبه روش میاد
مردونگیشو یادش نرفت سرشو انداخت پایین
و چنان گفت: پخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
که دختره 3 متر رفت هوا بعد درجا سکته کرد!!!!
والا به خدا چه معنی داره دختر تا نصف شب تو کوچه باشه...
واسه كسي خاك گلدون باش، كه اگه به آسمون رسيد، بدونه ريشهاش كجاست ...
همیشه تو اون روزنامه هایی که توش سبزی میپیچن
داستان های جنایی جالبی نوشته که همیشه هم نصفست!!!
شخصي براي استخدام در شغل فروشندگي ميره به يه فروشگاه بزرگ مي پرسن تجربه فروشندگي داري ؟ گفت نه مگه سابقه و تجربه مي خواد ؟ گفتن معلومه همه شغل ها به تجربه نياز دارن . يارو گفت عجيبه من قبلا نجات غريق بودم و شنا هم بلد نبودم !
شخصي ميره مهموني مي بينه يه نفر داره رقص هليكوپتري ميزنه ، يهو جو مي گيرتش يارو رو با آرپي جي ميزنه !
يه مگس داشته به نامزدش ابراز علاقه مي كرده ميگه عزيزم باور كن تورو از سطل آشغال بيشتر دوست دارم !
وكيل مدافعي به موكل خود گفت متاسفانه من نمي تونم براي تبرئه ات كاري بكنم . متهم به قتل گفت هنوز يه راه مونده بياو مردانگي كن قبول كن كه مقتول رو كشتي اون وقت من تبرئه مي شم !