در فرهنگ مهدوي، ارزشها عقاب و ثواب اخروي را بدنبال ميآورند. فرهنگ مهدوي مهر تأييدي بر تمامي ارزشهاي والاي الاهي، انساني و اسلامي است و پاي بند به آنها است. ارزشهايي هم چون؛ برابري، آزادي، عدالت، کرامت انساني، فساد ستيزي، احترام به حقوق ديگران و... اما مهمترين ارزشهايي که مشخصاً در اين فرهنگ به عنوان ارزشهاي خاصّ آن، مورد توجّه قرار ميگيرد عبارتند از:
1. نارضايتي از وضع موجود و اميد به وضع مطلوب
لزوم نارضايتي از وضع موجود و اميد به صلاح و تحقّق امر مطلوب يكي از ارزشهاي اين فرهنگ ميباشد. ترسيم آينده مطلوب، انسان را به نقصان و کاستيهاي شرايطي که در آن است، آگاه و او را به آينده روشني که در پيش رو دارد اميدوار ميکند.
«انتظار به طور کلي يک امر قلبي است. و اين امر قلبي وقتي حاصل ميشود که انسان در هيچ حالي از ظهور امام نا اميد نباشد و آن را بعيد نشمارد.» و لذا در هر حالي انسان بايد منتظر تحقق امر مطلوب بوده، و از وضع موجود بيزاري جويد.
نارضايتي از وضع موجود اميد به وضع مطلوب همواره به عنوان يک تکليف در فرهنگ مهدوي به پيروان توصيه شده است. اين امر ريشه بسياري از حرکتهاي اصلاحي در جوامع، بوده که به «ايجاد آمادگي» براي ظهور صورت ميپذيرد.
2. انتظار
از زيربناييترين ارزشهاي اين فرهنگ، ارزش انتظار است.
انتظار فرج يعني آماده بودن براي ظهور امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تشکيل دولت حقّه آل محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) و حکومت جهاني آخرين سفير الهي، انتظار فرج يعني مهيا ساختن روح و جسم خود براي روزي که با طلوع پيشواي غائب جهان، گشايش در کليه امور زندگي بشريت پديد ميآيد.
و چنين انتظاري، به خودي خود، داراي ارزشي ذاتي است هم چنان که در روايات نيز آمده است:
«كسي كه بميرد و منتظر اين امر باشد مانند كسي است كه در خيمه حضرت قائم(عليه السلام) باشد.»
رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) ثواب شهداي بدر و احد را براي او وعده ميدهد؛ امام صادق(عليه السلام) ميفرمايند: «من سرّ أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الأخلاق» «هر كس دوست دارد كه از ياران حضرت قائم(عليه السلام) باشد بايد منتظر باشد و در عين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو مشغول گردد.»
در حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) وارد شده كه: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج» ؛ «برترين اعمال امت من انتظار فرج است.» و ميفرمايد: «انتظار الفرج عباده» ؛ «انتظار فرج عبادت است». از سوي ديگر ارزش و مقام منتظر را برابر شهيد در راه خدا قرار داده و او را در زمره برترين انسانها محسوب كرده است. و در جايي ديگر ميفرمايند؛ «المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه في سبيل الله» «منتظر امر ما باشد، مثل کسي است که در خون خود در راه خدا غوطه ور شده باشد.»
در برابر اين تلقّّّي ديدگاه افرادي که گمان ميکنند؛ منتظر بودن را به معناي رکود، سستي عدم تحرّک و صبر تا قيام مهدي وجود دارد اين افراد از هرگونه تلاش و آمادگي باز ايستاده و منتظرند تا امام عصر(عليه السلام)، خود به اصلاح همه امور بپردازد، اين يک نگرش منفي است، و با معناي مورد توجه ما تفاوت كلي دارد.
درآموزههاي تشيع، منتظِر در انتظار آمدن منجي و منتظر در انتظار اذن الهي براي قيام در راه حقّ تعالي است. انتظار دوّم، انتظار عظيمتري است، که از عمق جان و روح انساني سرچشمه ميگيرد که به هدف خلقت واقف بوده و عظمت آن را درک مينمايد و هدف هرچقدر بزرگتر باشد، شور و اشتياق تحقّق آن و انتظار فرا رسيدنش بيشتر خواهد بود. به همين دليل است که آتش انتظار در روان پاک آن حضرت، سوزانندهتر و پرحرارتتر است.
کسي که براي سامان بخشيدن به همه نابسامانيها و تحقق همه آرمانهاي نافرجام سراسر دوران ذخيره گشته است....[ کسي که] در دوران زندگي طولاني خويش نظاره گر پر تحولترين و نابسامانترين دوران تاريخ انسان بوده است... و از اندوههاي بزرگي که سراسر جامعه بشري را فرا گرفته است، اندوهگين گشته است، و در ماتم بيخانماني و ناداني و گمراهي آنان سوخته است... او براستي منتظر است، منتظر راستين زندگي درست در جامعه انساني و تحقق عدالت و قسط قرآني.
تا به واسطه حضور با برکت او وعده الهي محقّق گردد.
3. معرفت امام عصر
ارزش والاي اين آموزه به خوبي در روايات نمايان است.
از رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل شده است كه:
هرکس از امّت من بميرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است و اگر او را بشناسد و با او دشمني كند مشرك است، و اگر او را نشناسد و با او دشمني نكند و از دشمنانش پيروي نكند جاهل است، ولي مشرك نيست.
در انديشه شيعي، تعيين و نصب امام به دليل حکمت و لطف خدا ضروري است، معرفت و شناخت امام، واجب ميباشد، اين معرفت نسبت به وجود مقدّس امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، اوصاف کماليه و جايگاه رفيع آن نزد خداوند مقدمه اطاعت و پيروي از آن حضرت است و به حكم عقل و شرع اين معرفت واجب است.
معرفت به امام(عليه السلام)، ارتباط مستقيم با نورانيت دل و ايمان قلبي افراد براي افزايش معرفت نسبت امام عصر، ابتدا بايد به صفاي دل و جلاي روح و قلب پرداخت و ظرفيت وجودي خويش را براي درک جايگاه و مقام آن بزرگوار افزايش داد. هرچقدر معرفت ايشان در وجود ما تثبيت گردد به همان ميزان جايگاه ارزشهاي ديگر اين فرهنگ در نهاد ما نمايان ميشود.
. محمد بني هاشم، معرفت امام عصر، چاپ دوم، بي جا، انتشارات نيک معارف،1377، ص274.
. علامه محمد باقر مجلسي، مهدي موعود ترجمه جلد سيزدهم بحار الانوار، ترجمه: علي دواني، چاپ18، دارالکتاب الاسلامي، ص914.
. حاج شيخ عباس قمي، كليات منتهي الآمال؛ زندگي و شرح احوال چهاردهمعصوم (س)، چاپ سوم، قم: بوستان كتاب، 1385،ص1327.
. يا عمار لايموت منکم ميت علي الحال الّتي انتم إلّا کان افضل عند الله عزّ و جلّ من کثير ممّن شهد بدراَ و احداَ فأبشروا؛ شيخ صدوق،کمال الدين و تمام النعمه، پيشين، ج2، باب 55، ح7، ص550.
. محمد باقر مجلسي،بحارالانوار، ج52،بيروت: دارالتراث العربي، ص140، ح50.
. كمالالدين، پيشين، ج2،باب 55، ح3، ص547.
. محمدباقرمجلسي ، بحارالانوار، ج 52، بيروت، مؤسسهالوفاء،1403 ق ، ص125، ح11.
. کمال الدين، پيشين، ج2، باب 55، ح6، ص548.
. کمال الدين، پيشين، ج2، باب 55، ح6، ص548.
. محمد حکيمي، عصر زندگي و چگونگي آينده انسان و اسلام پژوهي در انقلاب جهاني مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، قم: بوستان کتاب، 1374، صص263و264و265.
. اسراء(17)/81؛ إنّ الباطل کان زهوقاَ ـ و يقيناً باطل نابود شدني است.
. سليم بن قيس هلالي، اسرار آل رسول(صلي الله عليه وآله وسلم)، مترجم: ابراهيم ندافزاده و حمزه كريم خواني، قم:عطر ياس،1386، ص347.