0

تولّد دوباره‏ ى يك ملّت

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

تولّد دوباره‏ ى يك ملّت

تولّد دوباره‏ ى يك ملّت

انقلاب مبارك اسلامي ايران، آذرخشي در شبستان سرد و ديجور قرن، و چراغي فرا راه انسان معاصر در متن گمراهي‏ها و پلشتي‏ها بود . انقلاب ما، دستاورد و آرزوي همه‏ي انبيا و اوليا از آدم تا خاتم بود .

 

انقلاب ما، انفجار نوري بود كه بر ((طور)) انديشه‏ها تجلي كرد و ((موسي خواهان‏)) را در سراسر اين كره‏ي خاكي، بيدار ساخت، و بارقه‏اش در دل دشمن، ترس و وحشت، و در دل دوست، شور و اميد آفريد و خفته‏ها را بيدار و هوشيار ساخت .

انقلاب ما، رعدي برخاسته از طوفان طف بود كه غرش تندر كوهساران را در پي داشت .

انقلاب ما، مظهر عشق و حماسه، ثار و ايثار، و در يك كلام، تولد دوباره‏ي يك ملت‏بود .

2 - انقلاب، ثمره‏ي بذري است كه باغباني آگاه، آن را به دل زمين مي‏سپارد و در انتظار جوانه‏اش مي‏نشيند و با زحمات طاقت فرساي خود از ابتدا تا به ثمر نشستن‏اش را زير نظر مي‏گيرد و آن را از آفت‏ها و آسيب‏ها در امان نگاه مي‏دارد . تصويري كه قرآن در آيه‏ي پاياني سوره‏ي فتح از رسول، (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم)، و ياران‏اش ارائه مي‏دهد، چنين است:

كزرع اخرج شطاه فآزره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار . . . (1) ;

همچون كشته‏اي كه جوانه‏اش را بيرون ريخته، قد كشيده، به غلظت و خشونت، به استقلال و بر پاي ايستادن رسيده است . اين كشته با اين رشد و استقلال، كشاورزان خود را دل شاد كرده و غيظ را در دل دشمن نشانده است 3 - تشيع، حقيقت اسلام و رود سيال و جاري تاريخ اسلام است (2) . تاريخ اسلام، بي‏تشيع، درخت آفت زده‏اي را مي‏ماند كه قرن‏ها است‏خشكيده است .

اين رود جاري و درخت تناور، در دستان پرتوان رسول (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم)، و اهل بيت گرامي‏اش، تولد يافت و روييد، و اگر نبودند امامان شيعه، اين وارثان فرهنگ وحي ودست پروردگان و اصحاب آنان، از آن هيچ نشاني نبود .

انقلاب اسلامي ايران، ريشه در تاريخ تشيع، و تشيع، ريشه در حقيقت اسلام و رسول و علي و فاطمه و سجاد و صادق و عسكري و مهدي (عليهم‏السلام) دارد .

به گفته‏ي دكتر علي وردي (استاد جامعه شناس دانشگاه بغداد)، تشيع، آتشفشان خاموش كوهسار است كه گاه و بي‏گاه، دود و بخار و لرزه و تكان اندكي پديد مي‏آورد و همين تاثير اندك، ريشه‏ي تمام انقلابات دنياي اسلام است . (3)

4 - شيعه، با اعتقاد به امامت گره خورده است، و با اين طرح، راه خويش را در تاريخ آغاز كرده، و در اين راه، رنج‏ها برده است، تا آن جا كه به اعتراف برخي، آن قدر كه در اين راه شمشير كشيده شده و جان فشاني شده است، در هيچ برهه‏اي از زمان و در مورد هيچ يك از ديگر آموزه‏هاي دين، شمشير زده نشده و جان فشاني نشده است .

اين اعتقاد و اهتمام، از آن جا برخاسته كه آدمي، اهدافي بيش‏تر و بزرگ‏تر از آزادي و امنيت و رفاه و فراتر از محدوده‏ي دنيا دارد .

خدا، براي انساني كه در هستي طرح شده و با كل نظام رابطه دارد، حاكمي انتخاب كرده و در دست‏رس گذاشته است، و او را با ملاك عصمت، يعني آگاهي و آزادي، همراه ساخته است تا در هر دوره، آنان كه مي‏خواهند، به پا خيزند و زمينه‏هايش را فراهم سازند .

امامت، طرح آناني است كه در زندان دنيا نمانده‏اند و انسان را در جايگاه خودش طرح كرده‏اند . امام، جلودار كساني است كه جلوتر از زمان را مي‏خواهند . امام، بر اساس واقعيت‏هايي حكومت و رهبري مي‏كند كه هنوز علوم انساني آن را كشف نكرده‏اند و جلوتر از علم و جلوتر از زمان و آگاهي انسان است . از آن جا كه چنين امامي، ضرورت دارد، پس وجود دارد و چنين امامي را تو بايد كشف كني و چنان امامتي را تو بايد زمينه ساز باشي . (4)

اين بينش و اعتقاد و اين ((ولايت مداري‏)) - كه از ناب‏ترين و مترقي‏ترين نظريات سياسي و ديني است - مستلزم آثار فراوان و نتايج درخشاني است كه از جمله‏ي آن‏ها حركت‏هاي انقلابي و اصلاح طلبانه است .

مسئله‏ي امامت در شيعه، همواره، تهديدي نسبت‏به قدرت دولت‏هاي غير مذهبي بوده است . در شيعه، از لحاظ تئوري، حكومت مشروع، متعلق به امامان است . (5) ويليام وات، محقق دانشگاه ادين بورگ، در كتاب اصول گرايي اسلام و مدرنيسم، مي‏گويد:

اعتقاد به امامت و مسئله‏ي انتظار، از جمله ويژگي‏هاي تشيع‏اند كه در انديشه‏ي سياسي شيعه، نقش مهمي ايفا مي‏كنند . (6)

5 - مهدويت، امتداد امامت و تجلي آخرين حلقه از سلسله حلقات آن است . مهدويت ذخيره‏ي آخرين هستي، ثمره‏ي همه‏ي رسالت‏ها، منبع همه‏ي كمالات، سرچشمه‏ي همه‏ي خيرات و جلوه‏گاه همه‏ي نيكي‏ها و زيبايي‏ها است .

مهدويت، قلب تپنده‏ي حيات شيعه در تمامي قرون و اعصار است; مهدويت، باوري عميق است كه ريشه در ساخت و بافت انسان دارد; مهدويت، نويد پاياني سبز براي زمان است; مهدويت، چشم‏اندازي است زيبا به جهان آينده و آينده‏ي جهان و رويكردي جدي و نويدبخش به آينده‏ي انسان و انسان آينده; مهدويت، حقيقت‏سترگي است كه جهان با وجود آن، بر مدار عشق مي‏چرخد، و خورشيد، به يمن درخشش نورش، زمين و آسمان را نور باران مي‏سازد; مهدويت، آخرين پناه و خاكريز انسان معاصر است; مهدويت، اعتقاد به يك منجي و مصلح و يك حكومت جهاني و باور مشترك همه‏ي اديان و نداي قلبي همه‏ي مستضعفان در سرتاسر اين كره‏ي خاكي است; مهدويت، رمز پيروزي و استمرار انقلاب اسلامي ايران است; مهدويت، اميد و حيات و زيبايي و عشق و شور و نشاط و در يك كلمه، همه چيز ما است .

يابن الحسن روحي فداك! متي ترانا و نراك!

6 - فقها، حصون اسلام (7) و حجت و پناه مردم در عصر غيبت‏اند . (8) فقها، نايبان و راهبران مردم در عصر حيرت اند . صفحات تاريخ هزار ساله‏ي شيعه در عصر غيبت، وامدار علما و فقها - اين نايبان عام امام (عليه‏السلام) - است كه با ثار و ايثار و حماسه و عرفان خود، حيات فكري و سياسي شيعه را رقم زدند .

نگاهي به كارنامه‏ي هزار ساله‏ي علما و مرجعيت‏شيعه، اين دژهاي تسخيرناپذير و سنگربانان حريم تشيع، اين رهبانان شب و شيران روز و ناخدايان كشتي شيعه در تندباد حوادث روزگار و مبارزات فكري و سياسي آنان، از كليني و شيخ مفيد و شيخ طوسي گرفته تا شهيدين و نراقيين، تا شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي، تا ميرزاي ناييني و امام خميني، رحمة‏الله‏عليهم‏اجمعين، گوياي ((العلماء ورثة الانبياء)) و برگي زرين در تاريخ حيات مسلمانان بل تمامي بشريت، از آغاز تا امروز است .

تاريخ درخشان علما و مرجعيت‏شيعه، امتداد تاريخ انبيا و اوليا است .

7 - امام راحل، نايب امام زمان (عج) و روح خدا بود در كالبد فسرده‏ي زمان و هديت‏بزرگ الهي در قرن غفلت .

او، يادگار همه‏ي انبياي سلف و علماي گذشته بود . با هيبت موسوي و دم عيسوي خود، از ايراني كه مهد فرهنگ بيگانه و پايگاه بيداد شده بود و مي‏رفت تا هويت فرهنگي و تمامي هستي خود را، يك جا، با بيگانه به معامله بگذارد، اژدهايي در برابر تمامي قدرت‏هاي استكباري آفريد، اژدهايي كه مسير تاريخ در قرن غفلت را به گونه‏اي ديگر رقم زد و تمامي ساختارهاي دنيا را به هم ريخت .

8 - انقلاب اسلامي ايران، بزرگ‏ترين رخداد اجتماعي قرن بيستم است . پديده‏اي با اين گستردگي و عمق، نه تنها نهادها و نظام‏هاي يك ملت و يك قوم را در هم ريخته و سرنوشت تاريخي آنان را در مسير تغييرات بنياديني قرار داده، بلكه دامنه‏ي آن، بسي فراتر از يك كشور رفته و تمامي انديشه‏ها، سياست‏ها، نهضت‏ها، احزاب سياسي جهان را به چالشي نو فرا خوانده است . اين تاثيرها، از آسيا و خاورميانه گرفته تا قلب اروپا و آمريكا را در بر مي‏گيرد .

بهتر آن باشد كه سر دلبران

گفته آيد در حديث ديگران

هنري كسينجر، وزير امور خارجه‏ي اسبق آمريكا:

پيروزي ايران در جنگ، عقايد راديكال اسلامي را، از جنوب شرقي آسيا تا سواحل اقيانوس اطلس، گسترش خواهد داد . (9)

شيمون پرز، نخست وزير سابق اسراييل:

انقلاب ايران، يك انقلاب بسيار افراطي و خصمانه در قبال اسراييل است . تجربه‏ي آية‏الله [امام] خميني براي ما، يك تجربه‏ي بسيار تلخ در قرن بيستم به شمار مي‏رود . (10)

موشه دايان، وزير خارجه‏ي اسبق اسرائيل:

اثرات تحولات انقلاب اسلامي بر روابط ساير كشورها قابل ملاحظه است . (11)

مارگارت تاچر، نخست وزير سابق انگليس:

ما، غربيان، در دهه‏ي 1980 از وسائل نظامي و ابزار جنگي شوروي و اقمارش واهمه نداريم; زيرا، اگر بلوك شرق و اعضاي پيمان ورشو، مجهز به سلاح‏هاي نظامي باشند و به ادوات مخرب و ويرانگر مسلح باشند، ما نيز به سلاح‏هاي مدرن مسلح و مجهزيم، لكن از حضور فرهنگ اسلامي انقلاب ايران مي‏ترسيم . (12)

ريچارد نيكسون، از رؤساي جمهور اسبق آمريكا:

وقتي حكومت‏شاه در سال 1979م [1375ش] سقوط كرد، يك خلا قدرت تازه به وجود آمد . انقلاب ايران، در واقع، انقلابي بود عليه ارزش‏هاي غربي . اين انقلاب، همان قدر كه از سرمايه داري تنفر داشت، از كمونيسم نيز متنفر بود . هر دو را به مانند دو روي سكه‏ي مادي گرايي مي‏ديد . پس از انقلاب، مردم ايران، همان چيزي را به دست آوردند كه انقلاب قول داده بود . جاي انكار نيست كه انقلاب اسلامي يك انقلاب واقعي انديشه‏ها را ارائه داد و آنان آن را با عشق و ايمان پذيرفتند .

آن چه كه انقلاب اسلامي به اثبات رسانده و به دنيا بيان كرده، اين است كه اسلام، شايستگي حاكميت‏بر جامعه را دارد; زيرا كه دين آسماني است . از اين رو، در كشورهاي اسلامي - عربي، تاثير گذاشته است و انقلاب‏هايي كه هم اكنون در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته‏اند، جز ثمر درخت انقلاب اسلامي چيز ديگري نيست . انقلاب، ثمرهاي ديگري نيز دارد كه اثرات آن را در كشورهايي چون تونس، الجزاير، مصر، آذربايجان، كشورهاي استقلال يافته‏ي شوروي سابق و ساير نقاط دنيا مي‏بينيم . اين انقلاب‏ها، نهرهايي هستند كه از سرچشمه جوشان انقلاب اسلامي ايران، در نقاط مختلف جهان، شاخه شاخه شده‏اند . انقلاب اسلامي ايران، تكرار و تجديد نهضت امام حسين [عليه‏السلام] است . (13)

روزنامه‏ي البعث چاپ دمشق:

جهان عرب و تمامي جهان، تحت تاثير رويدادهاي ايران قرار گرفته‏اند كه در آن تاريخ با

 

0

 

دوست من خدا

یک شنبه 10 شهریور 1392  12:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها