آخرالزّمان و حکومت جهانی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
اشاره:حجّت الاسلام والمسلمین نجم الدّین طبسی در سال 1334 ه .ش.در نجف اشرف به دنیا آمدند. دروس مقدّماتی حوزه را در همین شهر و نزد پدر بزرگوارشان حضرت آیت الله حاج شیخ محمّد طبسی آغاز کردند؛
امّا به دلیل شرایط نامناسبی که حکومت بعثی برای طلاّب حوزههای علمیّه فراهم آورده بود، ناچار به مهاجرت از نجف و اقامت در شهر مقدّس قم شدند. دروس سطح حوزه را در محضر اساتیدی، چون حضرات آیات ستوده، اشتهاردی و حرمپناهی گذراندند و در مقطع خارج حوزه نیز از محضر اساتیدی چون آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی و تبریزی بهره بردند.ایشان علاوه بر تدریس دروس حوزوی در مقطع سطح و خارج به تألیف و نگارش کتاب در زمینه مباحث مختلف فقهی، تاریخی و کلامی نیز اشتغال دارند که از جمله این کتابها میتوان به موارد «السّجن»، موارد «النفی والتّغریب»، «امام حسین(ع) در مکّه»، «عاشورا»، «چشم اندازی از حکومت امام مهدی(ع)» ، «تا ظهور»، و ... اشاره کرد. لازم به ذکر است که آیه الله طبسی از اساتید مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم می باشند و سه سال است که درس خارج مهدویت ایشان در مرکز تخصصی مهدویت برگزار می شود.
آنچه در پی خواهد آمد، حاصل گفتوگوی ما با ایشان است که امیدواریم مقبول طبع شما گرامیان واقع شود.
با تشکّر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید، منظور از دو واژه «آخرالزّمان» و «عصر ظهور» که در روایات آمده است، چیست؟ و به کدام برهه از زمان اشاره دارند؟
بسم الله الرّحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
برای روشن شدن پاسخ این سؤال باید ببینیم که در روایات از این دو واژه چگونه تعبیر شده است. با مروری سطحی در جلد چهارم «معجم الأحادیث الامام المهدی(ع)» دیدم که در روایات ائمه طاهرین(ع) درباره عصر ظهور چنین تعبیراتی آمده است: «دولـ[ القائم»، «ظهور الحق»، «إذا قام قائمنا»، «قام القائم»، «یخرج قائمنا» و «الّذی یطهّر الأرض من أعداء الله؛ کسی که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند». گویا بزرگترین افتخاری که ائمه معصومان(ع) به خود نسبت میدهند، برخاستن قائم از میان ایشان و برپایی دولت حق به دست آن حضرت است.
درباره «آخرالزّمان» هم به دو روایت از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) اشاره میکنم که در آنها به ویژگیهای این دوران اشاره شده است: امام صادق(ع) در روایت مفصّلی پس از اشاره به سیره حکومتی
امام علی(ع)، خطاب به برید بن معاویه که راوی این حدیث است، در توصیف زمان خود فرمودند: «به خدا قسم، دیگر هیچ حریم و حرمتی برای خدا نمانده؛ مگر اینکه به آن حریم تعدّی و تجاوز شده است.» «ولا عمل بکتاب الله و لا سنّه نبیّه فی هذا العالم؛ در این جهان نه به کتاب خداوند و نه به سنّت پیامبر او(ص) عمل نمیشود.». «ولا أقیم فی هذا الخلق حدّ منذ قبض الله امیرالمؤمنین، صلواتالله و سلامه علیه؛ از زمان شهادت امیرالمؤمنین، علی(ع) در میان این مردم حدّی بر پا نشده است.» پس از آن حضرت ادامه میدهد: «ولا عمل بشیء من الحق إلی یوم الناس هذا؛ و تا این زمان به چیزی از حق عمل نشده است.» میتوانیم بگوییم فتنههای آخرالزّمان، هتک حرمتها، عمل نکردنهای به قرآن، رواج انحرافات و دیگر ویژگیهایی که برای آخرالزّمان نقل میکنند، از وقتی که امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسیدند، شروع شد؛ امّا اوج این ویژگیها در دوران قبل از ظهور امام زمان(ع) نمایان میشود، آن هم به حدّی که به بیان برخی روایات، طلب و آرزوی منجی ورد زبان مردم میشود.
امام صادق(ع) در ادامه روایت میفرمایند: «امّا سوگند به خدا، دور روزگار به پایان نمیرسد تا اینکه خدا مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش برگرداند.» «و یقیّم دینه الّذی ارتضاه لنفسه و نبیّه؛1 و دینی را که برای خودش و پیامبرش میپسندد برپا سازد.»
در روایتی دیگر، امام باقر(ع) میفرمایند: «دولت حق بر پا نمیشود؛ مگر در شرایطی که ترس همه را فرا گرفته و همه کس و همه جا دچار فتنه و بلایا و زلزله و طاعون و دیگر بیماریها شده باشند.»
«جنگ کشورهای عربی را فرا گرفته و در میان مردم اختلاف نظرها شدّت یافته است. «و تشتیت فی دینهم و تغییر فیحالهم؛ چنان مردم از حیث عقیدتی پراکنده شدهاند و حالات آن دگرگون شده است.»، «حتّی یتمنّی المتمنّی الموت صباحاً و مساءً؛ چنان اوضاع عمومی سخت میشود که آرزوی مردم در هر صبح و شام مرگ میشود.»
در ادامه روایت درباره علّت این موضوع چنین میخوانیم: «من عظم ما یری من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا؛ از شدّت فشارها و ناراحتیها و اینکه میبینند مردم همانند سگ به هم میپرند و یکدیگر را تکّه پاره میکنند.»
در ادامه روایت، حضرت، ظهور حضرت مهدی(ع) را چنین توصیف میکنند: «فخروجه إذا خرج یکون عند الیأس و القنوط من أن یروا فرجا؛2 هنگامی که همه مردم ناامید شدهاند و دیگر هیچ امیدی برای فرج باقی نمانده است، آن حضرت ظهور میکنند.» خلاصه در این دوران افراد نه امنیّت و آسایش دارند و نه هیچ خیر و پناهگاهی مییابند و وقتی چنین شد، حضرت ظهور میکنند.
یعنی حضرتعالی آخرالزّمان را همان دوران ظهور میدانید؟
اوج آخرالزّمان را، بله! اوج آن همان دوران نزدیک به ظهور است؛ ولی اصل آن همان طور که در روایت امام صادق(ع) دیدیم، از زمان شهادت حضرت امیر(ع) شروع شد.
پس چرا از حضرت رسول(ص) به عنوان پیامبر آخرالزّمان یاد میشود؟
این دو مطلب با هم منافات ندارند؛ از آنجا که پس از ایشان پیامبری نیست، آن حضرت پیامبر آخرالزّمان خوانده میشوند و همانطور که گفتیم آخرالزّمان هم محدود به دوران نزدیک ظهور نمیشود.
دوران ظهور حضرت چه ویژگی هایی دارد؟
دوران ظهور، دورانی است که حاکم آن امام معصوم(ع) است و بر کلّ جهان حکومت میکند و این حاکمیّت سراپا عدل و عدالت است و قابل مقایسه با هیچ حکومت و حاکمیّتی نیست و آرزو و نوید همیشگی همه معصومان(ع) تحقّق این چنین حکومتی بوده است.
در چنین دورانی آیا ما تنها شاهد تحوّل در عرصه حکومت هستیم یا باقی عرصهها هم دچار تحوّل میشوند؟
تحقّق حکومت امام زمان(ع) تحوّل عمیقی را در جهان، جامعه و انسانها بهوجود میآورد. این روزها شاهدیم که دولتهای استکباری برای دستیابی به منافع و مطامع پست مادّیشان از آن سوی دنیا بلند شده و به منطقه خاورمیانه آمدهاند، این همه جنایات مرتکب میشوند و با این حال، اصلاً ذرّهای ناراحت و متأثّر نمیشوند؛ بلکه اسم این عمل شنیع را پیروزی میگذارند؛ امّا با ظهور امام زمان(ع) انسانها چنان متحوّل میشوند که خودخواهی در آنها کشته میشود و به جای کشتن همنوعان خود، به خدمت کردن به ایشان افتخار میکنند.
امام باقر(ع) در این زمینه میفرماید: «إذا قام قائمنا وضعالله یده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛3 وقتی حضرت قائم(ع) ظهور کنند، دستشان را بر سر مردم میگذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال مییابد. طبیعی است وقتی کسی عقلش کامل شد و آرزوها و اخلاقیاتش تغییر کرد، به قول پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشّحناء والبغضاء؛4 دیگر کینهتوزی از بین مردم رخت برمیبندد.» آیا تحوّلی از این بالاتر میتوان تصور کرد؟ امام زمان(ع) چنان تحوّلی در افراد به وجود میآورند که وقتی اعلام میکنند، هر کس پول و جواهرات میخواهد، بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمیشود که او هم بعداً از کرده خود پشیمان میشود.5 علّت چنین حرکتی غنای مردم نیست؛ بلکه استغنایی است که در آنها پدیدار شده و تغییراتی است که در روحیات آنها به وجود آمده است. آن کسی که بلند میشود و ابراز نیاز میکند؛ چنان در دامنش پول و جواهرات میریزند که نتواند جابهجا شود. او هم وقتی میبیند که فقط خودش بلند شده، پشیمان میشود و میخواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمیکنند.
چنین تحوّل عمیق و ریشهداری مختصّ انسانها نیست؛ بلکه حتّی تجلّی آن را در حیوانات هم میتوان مشاهده کرد. بنا بر بعضی روایات حیوانات درنده و غیر درنده با هم صلح میکنند6 و چوپانها خیالشان از گرگها راحت است، تازه خود گلّه هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روی گندمها و دانههای درشت نمیگذارند.7 حاکمیّت جهانی حضرت چنین تحوّلی جهانی را به دنبال دارد.
عمده این تغییرها را در کدام عرصهها میتوان دید؟
در تمام عرصههایی که شما به نظرتان میرسد، قطعاً شاهد تغییر خواهیم بود. طبق روایاتی که از امام صادق(ع) نقل شده: «إذا خرج القائم یقوم بأمر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید؛8 معنای این سخن این نیست که نعوذ بالله ایشان دینی غیر از اسلام و کتابی غیر از قرآن میآورند؛ بلکه تحریفات در عرضه و تفسیر این دو، آنقدر زیاد شده که وقتی حضرت میخواهند اصل مطلب و صحیح آنها را بیان کنند، برای مردم همانند امر جدیدی نمود پیدا میکند. روش ایشان چیزی جز بیان قرآن و مفاهیم آن و احیای سنّت رسولالله(ص) نیست با این تفاوت که بر اساس اسلام اصیل وناب محمّدی(ص) در همه عرصهها، تغییر و تحوّل به وجود میآورند؛ به عنوان مثال، براساس آنچه در روایات آمده است، تمام علومی که انبیاء برای بشریت از آدم تا خاتم(ص) آوردهاند، دو حرف است حال آنکه در زمان حضرت مهدی(ع) علم بیست و هفت حرف خواهد شد؛9 یعنی حدود سیزده برابر. با این تحوّل عظیم علمی دیگر تکلیف همه چیز معلوم است که چه خواهد شد. فرهنگ، صنایع، اقتصاد، کشاورزی و خلاصه همه چیز دچار تحوّلی اساسی میشود. طبق بعضی روایات، در زمان ظهور حتّی یک وجب زمین بایر و لم یزرع روی زمین باقی نمیماند10 و بیابانهای مکّه و مدینه با اشاره حضرت به نخلستان مبدّل میشوند یا انارهایی که از باغها در آن دوران به عمل میآیند، به گونهای هستند که میتوانند چند نفر را سیر کنند11 یا سلاحهایی که حضرت از آنها استفاده میکنند، هر چند به ظاهر آهنین هستند؛ (من حدید) ولی در واقع چیزی غیر از آن12 و در سطح بالاتری است و اصلاً قابل قیاس با تسلیحات کنونی جهان نیست.
در خصوص امنیّت، الآن هر چند سازمانها و تشکیلات بینالمللی مدعی نظم و امنیّت جهانی بسیارند ولیکن جایی که حقیقتا افراد بتوانند به آنها پناه ببرند و دادخواهی کنند وجود ندارد و این همان چیزی است که در روایات از آن با تعبیر «لایجد ملجاء»13 یاد شده است. همین موضوع امنیّت در زمان ظهور به قدری تغییر میکند که از سویی حتّی اگر به اندازه مقدار غذایی که لای دندان میماند14 حقّ کسی پایمال شده باشد، آن را باز میستانند و از سویی دیگر خانمها چه پیرزن باشند چه دختران جوان از یک سمت دنیا به سمت دیگر برای به جا آوردن حج مسافرت میکنند و احدی متعرّض آنها نمیشود.15
اگر روایات پیش و پس از ظهور را کنار هم بچینیم نکات جالبی به دست میآوریم:
پیش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان میرود و آرزو میکند که کاش جای آنها بود16 و بعد از ظهور شخص بر سر قبر برادرش میرود و به او میگوید: کاش تو هم بودی و از این برکاتی که ما بهرهمند شدهایم، متنعّم میشدی17. یا پیش از ظهور خونریزی مفصّلی در منا به وجود میآید18 و پس از ظهور مردم آنقدر به حج اقبال میکنند که حضرت از آنها که طواف مستحبّی میکنند، میخواهند که مطاف را برای آنها که حج واجب دارند رها کنند19. مساجد پیش از ظهور زیبا و با شکوه اما خالی از مؤمنان و معنویّتند؛20 ولی پس از ظهور یکی از مساجدی که ساخته میشود پانصد در دارد که حکایت از بزرگی و وسعت آن میکند21 و آنها که میخواهند در نماز جمعه کوفه که به امامت حضرت برپا میشود، شرکت کنند، صبح زود هم که حرکت میکنند، باز موفّق به پیدا کردن جا نمیشوند.22
قبل از ظهور مرگهای ناگهانی (موت فجا\)، بیماریهای متنوّع و همهگیر نظیر طاعون و وبا گسترش قابل توجّهی دارند23 و مرگ و میر زیاد چنان شایع میشود که درصد قابل توجّهی از مردم میمیرند؛24 ولی بعد از ظهور امام زمان(ع) افراد چنان عمر میکنند که حتّی هزار فرزند بلاواسطه خود را میبینند25 که از آن علاوه بر کثرت اولاد، حدّ اعلای صحّت، سلامتی، نعمت و خدمات را میتوان برداشت کرد. به طور خلاصه میتوان گفت که این تحوّل در همه ابعاد و عرصههاست.
با توجّه به اینکه دوران پیش از ظهور سیاهی محض است و پس از آن روشنایی مطلق، گذار از آخرالزّمان به عصر ظهور چگونه رخ میدهد و چطور این دو دوره کاملاً متفاوت به هم متّصل میشوند؟
با گسترش یافتن و شیوع فشارها و مشکلات، خود به خود توجّه مردم به حکومتی که منجی موعود برپا خواهد ساخت بیشتر میشود و این فشارها مقدّمهای است برای این دگرگونیها و البتّه اصل این تحوّل یک به یک انجام میشود: «یصلح الله له أمره فی لیله واحده».26
از جمله صفاتی که برای حضرت در دعای ندبه بیان شده «هادم ابنیه الشّرک و النّفاق» است. آیا میتوان از این بناهای شرک و نفاق که توسط حضرت در هم شکسته میشوند، مصادیقی را نام برد؟
در جوابتان بهتر است روایتی از امام صادق(ع) را بخوانم که در دل خود مطالب زیادی دارد. حضرت میفرمایند: «یصنع کما صنع رسول الله؛ حضرت مهدی(ع) همان کاری را که پیامبر اکرم(ص) کرد، انجام میدهند.» «یهدم ما کان قبله؛ همه بناهای پیش از خود را درهم میشکند.» «کما هدم رسولالله أمر الجاهلیه؛ همانند پیامبر اکرم(ص) که بناها، اعتقادات، باورها و همه بافتههای جاهلیّت را فرو ریختند، حضرت مهدی(ع) نیز همه آثار دوران جاهلیّت بشر را متلاشی میکنند؛ «و یستأنف الاسلام جدیدا؛27 اسلام را از نو بنا میکنند.»
گسترش رعب، وحشت، آدمکشی چیزهایی نیستند که برای کسی قابل تحمّل باشند؛ ولی همه اینها زیر سر مشرکان است که در رأس آنها یهود قرار دارد و جالب این است که آقا امیرالمؤمنین(ع) قرنها قبل، نسبت به این مطلب در مسجد کوفه هشدار داده بودند. آن حضرت به مردم رو کرده و فرمودند: «والله لتسألن ماتؤمرون؛ یا هر آنچه را به شما میگوییم اطاعت و اجرا کنید: «او لترکبن أعناقکم الیهود والنصاری؛28؛ یا منتظر حاکمیّت یهود و نصارا بر خود باشید.» یا در جای دیگر فرمودند: «لیستأمرون علیکم الیهود والنّصاری...؛29 چنان یهود و نصارا بر شما حاکم میشوند که عرصه را بر شما تنگ کرده و شما را از شهرهایتان بیرون خواهند کرد.»
مشرکان در دوره حاکمیّتشان، یک سری بافتهها، عقاید و فرهنگ را بر مردم تحمیل میکنند که از جمله عوارض آن، گسترش فساد، بیبند و باری، بیعفّتی و هدف قرار گرفتن اعتقادات مردم است. در کنار حاکمیّت یهود، حکومتهایی دیده میشود که تشکیل شده از مشرکان، منافقان و همه آنهایی که ظاهراً همراه مردمند؛ ولی در حقیقت بقای خود را وامدار همدستی و همراهی مشرکان هستند.
قبل از ظهور امام زمان(ع) دنیا گرفتار مشرکان؛ یعنی یهود و نصاراست که مصداق بارزش در جهان امروز همان آمریکا و مولود نامشروعش اسرائیل است که حکومتهای دست نشاندهای که به جز رضایت آنها به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنند، همراهشان هستند. حضرت در همان ابتدای امر با تمام قوا با ایشان رودررو شده و جنگ خونینی با ایشان به پا میکنند. در این جنگ تمام عیار، حتّی سنگها و درختها به یاری حضرت و سپاهیانش آمده و ایشان را خطاب میکنند که یک یهودی یا دشمن خدا پشت من پنهان شده، بیایید او را بگیرید و بکشید.30
برخی روایات هم به جنگ حضرت با حکومتهای عربی و دست نشاندههای آنها اشاره میکنند که «علی العرب شدید»31 «لا والله ما بینه و بینهم إلّا السّیف»32 البتّه نکتهای را که میبایست در اینجا یادآور شوم، این است که جنگهای خونین و شدید حضرت تنها با حکومتهای مشرک و سردمداران شرک و نفاق است؛ والّا اصل حکومت ایشان حکومت سفاک و خونریزی نیست که بین عوام مردم شایع کردهاند.
حضرت با شیطان درگیر میشود33 که «إلی یوم وقت المعلوم»34 مهلت خواسته است؛ البتّه اینکه منظور همان ابلیس است یا شیطان بزرگ بماند تا زمانی که خود حضرت ظهور کنند.
با استقرار حکومت حضرت چه کسانی از این نعمت بهرهمند میشوند؟
اوّلاً طبق برخی روایات، همه در دوران امام زمان(ع) موحّد میشوند و دیگر هیچ حدّ و مرزی باقی نمیماند که فلانی مثلاً یهودی یا نصرانی است: «له أسلم من فی السموات والأرض35؛ همه در دوران حکومت امام زمان(عج) مسلمان میشوند.»
نکته دوم اینکه با توجّه به بعضی دیگر از روایات که میفرماید: «وضعالله یده علی رؤس العباد؛36 نه رئوس مؤمنان یا شیعیان، حضرت دست مبارکشان را بر سر تمام بندگان میگذارند و عقول همه بندگان کامل میشود و نه عقل جمعیّتی خاص.»
نکته سوم اینکه سرور ناشی از ظهور امام زمان(ع) حتّی شامل حال اهل برزخ و مردگان هم میشود؛37 یعنی علاوه بر شیعیان و کلّ انسانهای زنده، مردگان هم از فرج بهرهمند میشوند: «دخلتهم الفرحه»38.
آیا میتوان تعریف جامعی از حکومت حضرت ارائه کرد؛ به طوری که مشخّص شود، ابعاد، الگوها، قوانین و سیرهای که قرار است، ایشان برقرار کنند، چیست؟
میدانید که ما ده قانون یا ده دین نداریم. در نگاه ما دین و قانون حق جز یکی و اسلام نیست: «إنّ الدّین عند الله الإسلام»39. افتخار و هنر حضرت مهدی(ع) پیاده کردن همان چیزی است که رسولالله(ص) به بشر ارائه کردهاند؛ زیرا به فرموده قرآن «لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه».40 به عبارت دیگر نه تنها سیره ایشان که سیره حضرت علی(ع) همان سیره رسول خدا(ص) بود و همگی افتخارشان این است که قدم جای قدم پیامبر(ص) میگذارند. البتّه نتیجه تأسّی و عمل به این سیره بنا بر آیه «ولو أنّ أهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض»41 وفور و نزول برکات از آسمان و زمین است و طبیعی است، در چنین حالتی دیگر زمین با اهل خود قهر نیست و رود و دریاچهای خشک نمیشود و بسیاری مسائل از این قبیل وجود نخواهد داشت.
آیا برای تحقّق چنین حکومتی زمینهسازی هم میتوان کرد؟
پاسخ این سؤال به بحث انتظار برمیگردد که مرحوم مجلسی در جلد 52 بحارالانوار بیش از هشتاد روایت در این باره آوردهاند که در بعضی از آنها از انتظار با تعبیری همچون «أحبّ الاعمال»42 یا «أفضل أعمال أمتّی»43 یاد شده و شخص منتظر را در برخی دیگر به کسی تشبیه کردهاند که در خیمه رسول الله (ص) باشد.44 مسلّماً کسی که در خیمه رسول الله(ص) باشد برای تهاجم به دشمن و ویران کردن ابنیه شرک و نفاق در حالت آماده باش به سر میبرد یا وقتی حدّاقل ثواب انتظار را معادل ثواب هزار شهید بدر و احد بیان میکنند، معنایش این است که هر منتظر باید رنج و زحمتی معادل رنج و زحمت هزار شهید بدر و احد را تحمّل کند. به هر حال مردم باید با این موضوع و این فرهنگ و خود امام(ع) و دشمنان ایشان آشنا شوند و برای مردم روشن شود که دشمنان آن حضرت به دنبال چه میگردند و چه هدفی را دنبال میکنند.
به نظر حقیر بهترین وسیله برای آگاه کردن مردم، پیاده کردن فرهنگ مهدویّت و بر حذر داشتن آنها از فرهنگ ضدّ آن است. بهترین حالت آن هم وقتی است که حکومت به پا میشود. با برپایی حکومت و دستیابی به امکانات بیشتر، مسئولیّت هم بیشتر میشود. میبایست با استفاده از صدا و سیما و دیگر رسانههای گروهی ابعاد مختلف موضوع را برای مردم تبیین کرد و به معنای واقعی، برای برپایی حکومت امام زمان(ع) مقدّمهچینی نمود؛ البتّه در اینجا مجال پاسخ به آنها که با استناد به حدیث ضعیف السّندی اصل تشکیل حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال میبرند، نیست و به همین قدر بسنده میکنم که به نظر بنده الآن اوجب واجبات و اهمّ مسائل تشکیل و حفظ حکومت اسلامی است.
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز انقلاب در ایران عملکرد اصل نظام را در این راستا چگونه میبینید؟
هر چند که انتظار بیش از این بوده؛ ولی بینی و بین الله کوتاهی نکردهاند.
یک تذکّر و درخواست هم از آقایان دارم، اینکه بیایید فرهنگ مهدویّت را مثل کتابهای مدارس که به تناسب سطوح مختلف سنّی نوشته شده، بازنویسی کنیم و برای هر مقطعی کتاب و اسلاید، سیدی، فیلم و برنامههای مختلف و مناسب داشته باشیم که در این راستا میطلبد، هم فضا و هم ابزار را به خوبی بشناسیم و هم مناسبترین نحوه استفاده از ابزار را در شرایط کنونی اعمال کنیم. در ورود به این میدان هم انشاءالله موفّق خواهیم بود.
تاکنون در بین طلبهها و عامّه مردم چقدر در زمینه فرهنگ انتظار کار شده است؟
راستش را بخواهید ما در برابر ساحت مقدّس امام زمان(ع) سراپا تقصیریم. آبرو و اعتبار ما طلبهها به همین عمّامههایمان است. این عمّامهها هم اعتبارش به همان اصل و پشتوانهاش است. همانند پول که کاغذی عادّی است و با پشتوانهای که در بانک مرکزی دارد، معتبر میشود. این احترامی که مردم به ما میگذارند، دستمان را میبوسند، وجوهات را برای صرف در امور مذهبی پیش ما میآورند و خلاصه یک جور دیگر نگاهمان میکنند، همه به دلیل آن بزرگوار است و متأسّفانه ما در واقع یک هزارم حقّی را که آن حضرت بر گردن ما دارند، ادا نکردهایم.
از ساحت مقدّس امام زمان(عج) پوزش میطلبیم که سر باز خوبی برای ایشان نبوده و نیستیم؛ ولی امیدواریم به خوبی و بزرگی و بزرگواری خودشان ما را عفو کرده و نظر لطفشان را از ما برنگردانند.
در پایان اگر مطلبی ناگفته مانده بفرمایید.
امیدواریم خداوند، عزّوجلّ، این توفیق را به ما بدهد که حکومت موعود جهانی را درک کنیم که انشاءالله، به زودی شاهدش خواهیم بود. امیدواریم که خیلیها این ایّام را درک کنند و جزو یاران و سربازان حضرت باشند و باشیم و انشاءالله از اجر شهادت در جبهه ایشان که دو برابر اجر دیگر شهداست، بهرهمند شویم.
در پایان این گفتوگو از شما و مجلّه وزین موعود تشکّر و تقدیر میکنم که سعی بلیغ دارید و مجدّانه در راه نشر فرهنگ مهدویّت و آشنایی با این بزرگوار تلاش میکنید و امیدواریم که خود آقا در دنیا و آخرت پاداش شما را عنایت فرمایند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، تشکّر میکنیم.
پینوشتها :
1 .محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج3، ص538-536.
2 .محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص231.
3 .همان، ج52، ص328.
4 .سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص152 به نقل از: نجم الدّین طبسی، چشماندازی به حکومت مهدی(ع)، ص184.
5 .جامع احادیث الشیعه، ج1، ص34.
6 .محمّدبن الحسن الحرالعاملی، اثبات الهداه، ج3، ص542، ح521.
7 .عقدالدرر، ص159.
8 .الملاحم والفتن، ص97 به نقل از: چشماندازی به حکومت مهدی(ع)، ص189.
9 .بحارالانوار، ج52، ص326.
10 .شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج1، ص331.
11.الملاحم والفتن، ص152.
12.ر.ک: چشماندازی به حکومت حضرت مهدی(ع)، ص118.
13.المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص514؛ عقدالدرر، ص150.
14.عقدالدرر، ص36؛ ملاحم، ص68.
15.شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص626؛ بحارالانوار، ج52، ص316.
16.عقدارلدرر، ص236 به نقل از همان.
17.الاذاعه، ص119، به نقل ازهمان.
18.بحارالانوار، ج52، ص374.
19.همان، ج52، ص190.
20.همان، ج52، ص375.
21.همان، ج52، ص330 و 337.
22.همان، ج52، ص269.
23.بیان الائمه(ع)، ج8، ص102.
24.بحارالانوار، ج52، ص337.
25.عقدالدرر، صص 99-90؛ کشف الاستار: ص137.
26.بحارالانوار، ج52، ص352.
27.الغارات، ج2، ص333.
28.در منابع عین عبارت یافت نشد.
29.مسنداحمد، ج2، ص398.
30.بحارالانوار، ج52، ص349.
31.همان، ج52، ص355.
32.همان، ج60، ص254؛ اثبات الهداه، ج3، ص551.
33.حجر (15)، آیه 38.
34.آل عمران(3)، آیه 83.
35.ر.ک: پاورقی 3.
36.بحارالانوار، ج52، ص328.
37.کامل الزیارات، ص30.
38.آل عمران(3)، آیه 19.
39.احزاب (33)، آیه 21.
40.اعراف (7)، آیه 95.
41.بحارالانوار، ج52، ص123.
42.منتخب الاثر، ح570.
43.بحارالانوار، ج52، ص146.
44.همان، ج52، ص126.