مهدویت و آینده جهان در بیانات آیت الله جوادی آملی
آینده جهان بر محور نظم و مدار عدل
آیا جهان به سوی هرج و مرج پیش می رود یا به سمت نظم، هرج و مرج و فوضی قابل پیش بینی نیست زیرا چیزی كه اصلا چهارچوبی ندارد موضوع بحث قرار نمی گیرد. نظم یا بر محور حق و مدار عدل است و یا بر گردونه ظلم و قهر مانند استبداد، استثمار، استعمار، استعباد، استحمار و مانند آن كه هیچ كدام از این نظام های سلطه برای آگاهان از ساختار خلقت قابل قبول نخواهد بود، چون جهانی كه با حق شروع شد، با حق ختم می شود. نظم بر مدار حق و محور عدل كه مورد پذیرش و امیدواری بسیاری از صاحب نظران است مصادیق فراوانی دارد كه برخی از آن ها ظلمی است به لباس عدل و باطلی است به اسم حق، زیرا این گونه از واژه ها از لحاظ مفهوم هم معلوم اند و هم مطلوب، ولی از نظر حقیقت عینی هم مجهول اند و هم مهروب و مبغوض. نظام الحادی ماركسیسم جامعه را به سوی مرام باطل و ستمكده خود به زعم حق مداری و به گمان عدل محوری فرا خواند و فرو ماند، زیرا آینده، میوة درخت گذشته است . كسی كه آغاز خلقت انسان را مادی محض می پندازد انجام آن را نیز خود تشخیص می دهد چون چنین فردی نه به "هو الاول"معتقد است و نه به "هوالاخر". آینده جهان بامنجی عدل مدار الهی زنده و منظم می گردد
خلقت از منظر موحدان
از منظر موحدان الهی، ساختار خلقت جهان، انسان و پیوند این دو عنصر محوری بر حق است و باطل در هیچ ضلعی از اضلاح سه گانه این مثلث میمون راه ندارد، آیات فراوانی در قرآن حكیم بر این مطلب دلالت دارد كه نظام هستی حق محور است و باطل چونان كف روی آب است كه دیرپا نخواهد بود. كسی این حق مداری را تفسیر می كند كه آن را هندسه خلقت عالم و آدم قرار داد و كسی از این حق محوری حمایت می نماید كه آن را مصالح ساختمانی نظام كیهانی قرار داد و كسی این حق مداری را اجرا می نماید كه آن را ضامن اجرای پاداش پرهیزكاری و كیفر تبهكاری دانست. خدای سبحان كه از این مجموعه نگهداری می نماید در متن پیام نهایی خود جهان را با منجی عدل مدار خویش زنده می كند و آن را به وجود مبارك انسان كامل معصوم حضرت خاتم الاوصیاء والاولیاء مهدی موجود موعود(عج)برنامه ریزی كرد.
انتظار عدل جهانی و منجی موعود
كسی كه آینده را حق مدار و عدل محور می داند، لیكن حق مداری را در نظام دموكراسی محض و مردم سالاری صرف می داند بر فرض كه تمام یافته های آنان حق و تمام بافته های آن ها عدل باشد جریان مهدویت شخصی یا نوعی اصلا دربارة آنان مطرح نیست، زیرا منجی جامعه عقل جمعی است نه شخص تا گفته شود آن شخص، معین و موعود عینی است یا نوعی (مگر آنكه مهدویت نوعی طرزی تفسیر شود كه حكومت جمعی را هم شامل شود)، زیرا حكومت مردم بر مردم از سنخ حكومت مهدوی نیست، پس صرف انتظار عدل جهانی مستلزم پذیرش مهدی موعود هر چند موعود نوعی آن باشد نیست.
آینده حق محور و عدل مدار در گرو حكومت مهدی(عج)
كسی كه آینده را حق محور می داند و حق مداری را در نظام حكومت فرد ارزیابی می كند و اساس حكومت فردی وی را قانون الهی می داند كه با آفرینش هماهنگ است نه رأی شخصی، چنین معتقدی می تواند وجود مبارك مهدی موعود را فی الجمله بپذیرد هر چند در شخصی یا نوعی بودن آن باید تأمل نماید. اختلاف در منهج حكومت فردی و جمعی با گفت و گوی تمدن ها ارزیابی می شود. اختلاف در مهدویت شخصی و نوعی با گفتمان متعهدان به مكتب الهی و باور كنندگان پیام های طمأنینه بخش رهبران دینی مطرح می گردد. به هر تقدیر ارائه آرای متضارب در هر دو فلات ثمربخش است.
نقش عقل و نقل در اثبات مهدویت شخصی
اثبات مهدویت شخصی با عقل صرف میسور نیست، زیرا حكمت و كلام، خطوط كلی رهبری، اوصاف، شرایط و برنامه های آن را تبیین می نمایند و عهده دار اثبات سمت خاص برای شخص مخصوص نیستند چنانچه فقه نیز راجع به تعییین مرجع تقلید چنین است كه ضرورت اصل مرجع از یك سو و شرایط و اوصاف و ویژگی او از سوی دیگر كاملا در فقه ارائه می شود. اما مرجعیت فلان شخص را پژوهشگری خبرگان اولا و مراجعه تودة مردم به آنان ثانیا تعیین می كند.
پی نوشت:ماهنامه فرهنگی اجتماعی(آشنا)-شماره۱۷۳