سال که به اسفندش می رسه،جای خالیش پررنگتراز همیشه ست!
که نکنه بهار امسال هم بدون طلوع نگاه آقا،کسب ورود کنه
این هم دلنوشته ی آخر سالی که دلم گفت و دستم نوشت
بهارآمد وبهاررفت و بهارگذشت نیامدی و تو یک سال آزگار گذشت
موعودترین تبسم آسمان،سلام!
روزگاریست نبودنت را لابه لای ابرهای گرفته ی آسمان دلمان می باریم و دلتنگی ها را میان عطر خوش محمدی به دانه های تسبیح پناه می دهیم؛که ای کاش روزها مانند این دانه ها یکی یکی جلو بیفتندو وعده ی خدا برسد!
آقا!دست های رو به آسمان همیشه دلتنگ تو بودند،اما این روزها بیشتر!
که در نبودنت روزی نو می شود و ما و نوروز همچنان چشم به راه روزگاری نو!
راستی بهار در راه ست...
اما چرا هیچ قلبی برای آمدنت پادرمیانی نمی کند؟؟!!
بازار دم عیدی هم داغست...
اما از کجا می شود یک دست دعای اجابت شده خرید؟
و صداوسیما یادش رفت پیشاپیش آب و هوای روزهای آتی را برای مسافران نوروز گزارش دهد: اینکه مدت هاست یک جبهه هوای دلتنگی در آسمان دلمان خیمه زده است و هر لحظه وقوع طوفانی از باران در نقطه ی جغرافیایی چشم پیش بینی می شود.
صبر برایمان واژه ی بزرگیست آقا و از آن بزرگتر، انتظار!..... آدم را پیر میکند.
نوروز مهربان خدا!
ما طلعة الرشیده می خواهیم
ما منتظر عاقبت بخیری دنیاییم
برای همین این روزهای پایانی سال چشم در چشم ثانیه های بی قرار، خدا را خواهش که نه،التماس می کنیم ؛تا بیایی و بهار آسمانها و زمین یکی شود!
پیش پایتان هفتسین دل را هم گشودیم.هفت سینی که پُراست از سلام و سادگی، و سبزه هایش با نام تو قد کشیده اند.
هفت سینی که اگر دعاها مستجاب شود با سیمای سبز ظهورت اولین و ستاره ترین هشت سین سال می شود.
بهارتر از بهار! تو سرنوشت همه ی زمستان هایی.
چشم به راه کوچ زمستان انتظار می مانیم که بهار شروع نگاه توست!
پی نوشت:متن از نویسنده وبلاگ