یکی بود یکی نبود..... و خدا مثل همیشه بود
از شکاف کعبه ، این دیوار چهارگوش آسمانی، نوزادی بیرون آمد تا خستگی را از تن عالم به در آورد.
خلاصه گذشت و....گذشت و....گذشت تا به امشب!
تا امشب که هنوز ماه نصف نشده و بعد از گذشت 14 قرن، صدای کف زدن فرشتگان بیاد
آنروز به گوشمان رسید، باز دلمان لک زده برای آمدن مردی شبیه آن پدر!
حالا یکی نیست.....یکی هست.....و باز خدا مثل همیشه هست!
و مردی منتظر فرمان خدا؛ تا اینبار او خستگی را از تن همه ی عالم به در آورد.
برای ظهورش دعا کنیم.۱
امشب، مردی گستره آفاق را روشن می کند که شجاعتش، شجاعت تمام شجاعان را بی رنگ می کند.
امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد.
امشب، کسی سکوت کعبه را خواهد شکست که روزی بر بلندای شانه های خورشید، با تبر معرفت، بت های زمانه را خواهد شکست.
امشب، کسی از پس دیوارهای باشکوه کعبه بیرون خواهد آمد که ذوالفقارش هراس در دل شجاعان عرب می اندازد.
امشب، حکومتی متولد خواهد شد که دین و ولایت محمدی و عدالت سرمدی، ارکان استوار آن خواهد بود.
امشب، ستاره ای خواهد درخشید که درخشش نجابتش، آغوش مهربان مظلومیت است.
امشب، شب آمدن صاحب ذوالفقار، حیدر کرار است، آمدنش مبارک!۲
جایی نشنیده ام
از دوست یا دشمن
که نام تو را برده باشند و ناامید شوند
این همه از پا افتاده که به مدد نام تو برمی خیزند.
این همه دست تهی که به یاد تو گرفته می شوند!
چه قدرت عجیبی دارد این ذکر ساده : یا علی
پی نوشت:۱- علی احمدی۲- فاطمه حیدری-حوزه