کتاب الغیبة که یکی از منابع بسیار مهم و دست اول حدیثی در باب احادیث مربوط به غیبت امام زمان ارواحنا فداه است تألیف ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی کاتب، معروف به ابن ابی زینب (م ۳۶۰ق) می باشد. او که در حفظ و نقل حدیث تبحّر داشت و با منابع اصلی حدیثی و راویان مهم شیعه و سنی در ارتباط بود، این کتاب را برای مقابله با اندیشه های انحرافی و پاسخ به شبهات مخالفان اهل بیت پیامبر علیهم السلام دربارۀ تفکر مهدویت نوشته است…. روایات هر باب به صورت مرسل یا مستند نقل کرده که به بیش از یکصد حدیث می رسد. این کتاب یکی از منابع معتبر دانشمندان حدیث و عقاید به شمار می رود. این دانشمندان در آثاری مثل الارشاد (شیخ مفید)، بحار الانوار (علامه مجلسی) و الغیبة (شیخ طوسی) از مطالب و احادیث این کتاب بهره های فراوانی برده اند. مؤلف محترم این اثر گرانقدر ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی مشهور به ابن ابی زینب مجموعه مطالب کتاب خود را بر اساس بیش از پانصد روایت معتبر در سیصد و پنج صفحه و بیست و شش باب به شرح ذیل تدوین نموده است.
باب اول:لزوم حفظ اسرار آل محمد(ع) از دیگران؛
باب دوم: در تفسیر آیه واعتصموا بحل الله جمیعاً؛
باب سوم: تعیین امام و وصی در اختیار خداوند است؛
باب چهارم: ائمه اطهار(ع) دوازده نفرند؛
باب پنجم: مدعی امامت حکم قیام قبل از قائم؛
باب ششم: چند حدیث درباره جانشینان پیامبر اکرم(ص)؛
باب هفتم: حکم کسی که در یکی از ائمه اطهار(ع) شک کند؛
باب هشتم: خداوند زمین را بدون حجت نمی گذارد؛
باب نهم: اگر در روی زمین فقط دو نفر باقی بمانند یکی از آنها امام است؛
باب دهم: غیبت امام زمان(عج)؛
باب یازدهم: انتظار فرج و لزوم صبر در دوره غیبت؛
باب دوازدهم: گرفتاریهای شیعه در دوره غیبت؛
باب سیزدهم: در بیان صفات و سیرت و شمائل حضرت امام زمان(عج)؛
باب چهاردهم: علائم قبل از قیام؛
باب پانزدهم: توصیف شداید و گرفتاری پیش از ظهور؛
باب شانزدهم: حرمت تعیین وقت ظهور و به زبان آوردن نام مبارک امام زمان (عج)؛
باب هفدهم: توصیف وضع مردمی که امام زمان (عج) بعد از ظهور با آنها روبرو خواهند شد؛
باب هیجدهم: در خروج سفیانی قبل از قیام مهدی(عج)؛
باب نوزدهم: پرچم پیامبر اکرم(ص) با امام زمان (عج) خواهد بود؛
باب بیستم: توصیف ویژگیهای لشکریان امام زمان(عج)؛
باب بیست و یکم: توصیف وضع شیعیان در هنگام ظهور؛
باب بیست و دوم: قائم (ع) تحولات در اسلام ایجاد خواهند کرد؛
باب بیست و سوم: سن امام(ع) در موقع انتقال امامت به ایشان؛
باب بیست و چهارم: شرح حال اسماعیل پسر امام صادق(ع)؛
باب بیست و پنجم: فوائد شناخت امام(ع)؛
باب بیست و ششم: مدت حکومت امام زمان(عج).
لازم به تذکر است که علاوه بر مقدمه عالمانه مؤلف که در ضمن آن کتاب و انگیزه تألیف آن مورد اشاره قرار گرفته است، مقدمه مفصلی هم توسط علی اکبر غفاری مصحح کتاب حاضر در صفحات اول کتاب ارائه شده است که در ضمن آن مطالبی درباره شیوه تصحیح و تحقیق کتاب و زندگینامه مؤلف و تألیفات و اساتید او و منابع مورد استفاده در تصحیح و تحقیق و… به چشم می خورد.کتاب «الغیبة»، نوشته ابن بی زینب محمد بن ابراهیم نعمانی است و تا کنون بارها ترجمه و منتشر شده است.
اثبات امامت فقط با یک کتاب!!
کتاب غیبت نعمانی از کتابهای قدیمی است که نزد همه علمای شیعه موثق بوده و از کتابهای گرانقدر به شمار میرود. در جلالت این کتاب همین کافی است که شیخ مفید در کتاب ارشاد خود در آخر باب سوّم در ذکر امام قائم(عج) فرمودند: هر کس اخبار غیبت امام عصر(عج) را میخواهد به کتاب غیبت نعمانی رجوع کند که در این باب کتاب جامعی است.
این کتاب دارای بیست و شش باب است و در هر باب به ذکر احادیث و روایات از اهل بیت (علیهمالسلام) درباره حضرت حجت(عج) پرداخته است. همچنین به بررسی آیات قرآنی در این باره و احادیث نبوی(صلی الله علیه و آله) اهتمام فراوان دارد. مقدمه کتاب به قلم توانای مصنف کتاب شیخ نعمانی است که درباره غیبت امام زمان(عج) به نکات ارزندهای اشاره دارد. به گفته برخی از علمای گرانقدر شیعه فقط همین کتاب غیبت نعمانی در اثبات امامت و غیبت امام زمان (عج) کافی است.
غیبت نعمانی تألیف محمدبن ابراهیم بن جعفر ابوعبدالله کاتب نعمانی معروف به ابن ابی زینب است. نعمانی از مشایخ عظیم القدر امامیه و معاصر شیخ کلینی صاحب کتاب اصول کافی است. همچنین نویسنده کتاب، معاصر ابن عقده و محمدبن احمد صفوانی و مسعودی صاحب کتاب مروّج الذهب است که زمان غیبت صغری را ادراک نموده است. شیخ نجاشی در کتاب رجال، نعمانی را از جمله اصحاب عظیم القدر امامیه معرفی نموده و ایشان را با القابی چون شریف المنزله، صحیح العقیده و کثیر الحدیث ستوده اند که در بغداد متولد شد و از آنجا به سوی شام رفت و در همان جا از دنیا رفت.
یکی از کهن ترین کتاب هایی که در موضوع غیبت امام عصر(ع) به دست ما رسیده است کتابُ الغیبة عالم و محدّث بزرگوار «ابوعبدالله محمّدبن ابراهیم نُعمانی» معروف به «ابن ابی زینب» است.
در نیمة اوّل سدة چهارم قمری، آن گاه که غیبت حضرت مهدی(ع) به درازا کشید، به ویژه پس از درگذشت آخرین نائب از نائبان چهارگانه ـ ابوالحسن سیمری ـ و پایان دورة غیبت صغری و فرا رسیدن غیبت کبری، آشفتگی فکری و تزلزل اعتقادی فراوانی در تفکر شیعی پدید آمد؛ بسیاری دچار شک و سرگردانی، و تردید و پریشانی شده و برخی به اعتراف و حتّی به انکار برخاسته و تعدادی هم راه ارتداد در پیش گرفتند. از همین رو «نعمانی» جهت استحکام بخشیدن به بنیان ها و باوری های شیعی و هم چنین برای پاسخ گویی به نیازهای اعتقادی شیعیان در امر امامت و راز غیبت و در یک کلام هدایت مردم به سوی حق و حقیقت، کتاب جاودانة خود الغیبة(= غیبت) را تألیف کرد.
انگیزة نگارش کتاب
نعمانی، انگیزة تألیف کتاب خود را در مقدّمه چنین آورده است:
من امروز گروه هایی را می بینم که به مذهب شیعه منسوبند و به پیامبر(ص) و خاندان او(ع) وابسته اند؛ به اصل امامت اعتقاد دارند و به آن چنگ زده اند…، اما متأسفانه دچار تفرقه و چند دستگی در مذهب شده اند… پاره ای دربارة امام غلوّ کرده، برخی بسیار کوتاه آمده ، و جز اندکی بقیّه در مورد امام زمان خود و ولی امر و حجّت پروردگارشان به شک افتاده و دو دل شده اند، در حالی که خداوند او را به علم خود برگزیده است.۱
من در روایاتِ منقول از امامان راستین(ع) به این [سخن] برخوردم که آنان امر کرده اند به کسی که خداوند بهره ای از دانش به وی عطا کرده و به اسراری که دیگران نمی دانند، آگاهش ساخته، تا آنچه را بر برادران دینی او مُشْتَبه گشته، برایشان روشن کرده و در سرگردانی ها و حیرت ها، آنان را به راهِ راست و درست هدایت کند و از وادی تردید به سوی روشنایی و یقین بیرون کشد… پس خواستم به وسیلة ذکر روایاتی از پیشوایان دین به خداوند تقرّب جسته باشم…۲٫
نُعمانی در ادامه ذکر کرده است:
من در این کتاب آنچه را که خداوند توفیق جمع آوری آن را عنایت کرده…
ـ راجع به غیبت و مسائل مربوط به آن ـ مطابق آنچه که نزد من موجود بود ـ گردآوری کرده ام، زیرا همة آنچه که در این باره برای من روایت شده در دسترسم نبوده و حافظه ام نیز همة آن ها را از بَر ندارد. آنچه مردم در خصوص غیبت روایت کرده اند بسی بیشتر و گسترده تر از مقداری است که برای من روایت شده و روایات من نسبت به آن ها خیلی ناچیز تر و کمتر است۳٫
· نعمانی کیست؟
ابوعبدالله محمّدبن ابراهیم نعمانی، معروف به ابن ابی زینب (۳۶۰ ق)، از مشایخ حدیث امامیّه در قرن چهارم، متکلّم، مفسّر و محدّث شیعی است. تاریخ توّلد او دقیقاً معلوم نیست، چنانچه سال وفات و مکان دفن او چندان روشن نمی باشد. او از شاگردان و اصحاب خاصّ «کُلینی» صاحب اصول کافی بوده و از آنجایی که این کتاب را نوشته به «کاتب» شهرت یافته است. نسخة او به «نسخة کافی نعمانی» مشهور شده است. از نعمانی چهار کتاب نام برده شده که ظاهراً تنها همین کتاب الغیبه از وی باقی مانده و دیگر آثار وی با گذشت زمان از میان رفته اند.
نعمانی در اوائل غیبت صغری متولد شده و چنانچه از خود کتاب برمی آید هنگام نگارش کتاب، هشتاد و چند سال از عمر شریف حضرت حجّت(ع) می گذشته است.۴
در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دربارة وی آمده است:
… زادگاه او را شهر نعمانیة مصر یا یمن یا حجاز دانسته اند، امّا آنچه درست می نماید این است که نعمانی از شهر نعمانیة عراق ـ میان واسط و بغداد ـ بوده است.
از زندگی وی همین معلوم است که در سال ۳۱۲ ق. به شیراز آمده و در آن شهر از ابوالقاسم موسی بن محمّد اشعری قمّی، حدیث آموخته و در قم احتمالاً از «علی بن حسین بن بابویه» حدیث شنیده است. پس از آن به بغداد سفر کرده و در آنجا از عالمان و محدّثان و فقیهان بنامی چون «محمّدبن همام اسکافی» و «ابن عقدة کوفی» و «محمد بن یعقوب کلینی» حدیث فرا گرفته است. وی پس از چندی از بغداد آهنگ سفر به شام کرده، در سال های پایانی روزگارش به حلَب ـ که شهری شیعه نشین بوده ـ رفته و تا پایان زندگانی در آنجا مانده است. وی در همان جا به نشر حدیث و معارفِ شیعی پرداخته و در شام در گذشته است.
نعمانی بیش از همه از ابن عقدة کوفی و کلینی بهره گرفته است. از تعداد احادیثی که وی از ابن عقده در کتاب غیبت خویش نقل کرده و نیز جملات احترام آمیزی که در مورد وی آورده، پیداست که از این استاد تأثیر بسیار پذیرفته است. وی از شاگردان بسیار نزدیک و مورد اعتماد کلینی به شمار می آید.
نخستین کسی که ـ هر چند به اختصار ـ از نعمانی یاد کرده و موقعیّت وی را باز گفته «نجاشی» است که در کتاب رجالِ خویش وی را ستوده و او را از بزرگان شیعه، عظیم القدر، شریف المنزله، صحیحُ العقیده و کثیرالحدیث دانسته است. هم چنین «مجلسی» نیز او را از فقیهان بزرگ شمرده و فاضل، کامل و پرهیزگار خوانده است.۵
اهمیّت غیبت نعمانی از منظر بزرگان
این کتاب از آغاز نگارش در طیّ ده قرن گذشته مورد توجه عالمان و محدّثان و علاقمندان به این موضوع مهم واقع شده و تمام کسانی که در این حوزه اثری تألیف کرده اند ناگزیر از آن بهره برده اند، که در این جا به دیدگاه چند تن از برجستگان و بزرگان پیرامون اهمیّت و اعتبار این کتاب اشاره می شود:
۱٫ شیخ مفید در کتاب ارشاد خود بر آن صحّه نهاده، می نویسد:
روایت ما دربارة غیبت بسیار است و محدّثان شیعه آن ها را تدوین کرده و در کتاب ها و تألیفات خود به تفصیل نقل کرده اند و از جملة آنان، محمّد بن ابراهیم نعمانی است که در کتاب غیبت خود آن نصوص و احادیث بسیار را گرد آورده است.۶
۲٫ سیّدبن طاووس: سیّد نیز در رسالة کشف المحجّة که وصیت نامة وی به فرزندش است، خطاب به فرزندش ـ محمّد ـ این گونه آورده است:
محمّد، فرزندم! اگر به کتاب هایی مانند کتاب غیبت که شیعیانی مانند شیخ صدوق و نعمانی نوشته اند مراجعه کنی، می بینی که همه یا بیشتر آنان، پیش از تولّد آن حضرت خبر داده اند که او غیبت خواهد کرد.۷
همچنین شیخ مفید و شیخ طوسی نیز در کتاب های غیبت خویش فراوان از کتاب نعمانی روایت کرده و به روایت آن احتجاج کرده اند.۸
۳٫ محدّث نوری: از متأخّران و معاصران نیز محدّث نوری در مقدمة نجم الثاقب خود دربارة اعتبار این کتاب آورده است:
کتاب غیبت نعمانی از نفایس کتب مدوّنه در باب غیبت است.۹
۴٫ مرحوم استادعلی اکبر غفّاری ـ مصّحح کتاب ـ که زحمات فراوانی در احیای این ذخیرة ذی قیمت متحمّل شده اند ـ و داستان آن در ادامة مقاله خواهد آمد ـ در معرفی این اثر ارزشمند نوشته اند:
این کتاب یکی از خالص ترین میراث های علمی ما و در موضوع خود یکی از بهترین کتاب های تألیف شده است و در نزد دانشمندان و نامداران مذهب ما، یکی از ستون های پابرجا و محکم و از ذخائر است و یادگار جاودانی مذهب ما محسوب می شود.
موضوع این کتاب ـ یعنی امامت ـ از مهم ترین موضوعات اعتقادی نزد ما بوده، بلکه باید آن را سنگ زیر بنایی دانست که کلیة ستون های اعتقادی ما بدان متّکی است. من هرگز کتابی به پایة آن ندیدم. نعمانی پیش از دیگران شروع به تألیف کرد و گوی سبقت را از دیگران ربود. در هر عصری، علماء، روایت این کتاب و تدریس آن را مورد توجه قرار داده اند و آن را از «اصول معتبره» شمرده اند، بدون آن که کوچک ترین طَعنی و یا غَمزی نسبت به نگارندة آن روا دارند، جملگی بر اعتبار و درستی کتاب اتّفاق کرده اند… من نمی توانم سخنی بگویم که از ادای حقّ بزرگ این تألیف پر ارج برآیم و نمی دانم با چه عبارتی اهمیّت و ارزش آن را بازگو کنم. این کتاب در موضوع خود بی نظیر است و از هنگام تألیف مورد استفادة دانشمندان اسلامی قرار گرفته است.۱۰
کتاب نعمانی دارای ۲۶ باب و در مجموع ۴۷۸ روایت است و چنانچه پیش تر اشاره رفت جزء نخستین کتاب هایی است که در موضوع غیبت به دست ما رسیده است.
این کتاب موضوعات مهم و بنیادیی را مانند: «معرفت امام غایب، سبب غیبت، وجوب حفظ اسرار آل محمد(ص) الهی بودن مسئلة امامت، تکالیف شیعه در عصر غیبت، تعداد امامان معصوم، ردّ بر مدّعیان مناصب امامت و ولایت، مقولات صبر، انتظار فرج، علائم ظهور، صفات امام منتظر و خصوصیات لشکریان آن حضرت و … در خود جای داده است.
غیبت نعمانی یک کتاب روایی محض است. در این کتاب از جدل های کلامی، ایراد و اشکال های دامنه دار، و شُکوک و شبهات بیهوده خبری نیست. نعمانی در زیر عنوان های مطرح شده در کتاب تنها به نقل روایات بدون هیچ تفسیر و تحلیلی می پردازد و از این جهت با کتاب های غیبت بعد از خود، مثل غیبت مفید و غیبت شیخ طوسی تفاوت بنیادی دارد. غیبت های مفید و طوسی، کلامی و برهانی بوده، یعنی اولّ موضوعات را مطرح و آن گاه برای اثبات آن ها، استدلال می کند. و اخبار و احادیث تنها برای تایید و تسدید مطلب و قوّت بخشیدن به موضوع آورده می شود. مثلاً شیخ طوسی در غیبت خود ابتدا با دلایل و اقامة برهان هایی، وجود امام عصر(ع) را اثبات کرده، سپس به شبهات فرقه هایی مانند اسماعیلیّه، زیدیّه، کیسانیّه… پاسخی در خورد می دهد و اساس عقاید آن ها را متزلزل و باطل می کند و در هر مورد روایات مناسبی را از باب نمونه نقل می کند.
مصحح کتاب؛ مرحوم علی اکبر غفّاری
نام غیبت نعمانی، با نام «استاد غفّاری» پیوند خورده است. نمی توان از نعمانی و کتابش سخن گفت امّا از مصحّح مخلص و بی ادّعای او حرفی به میان نیاورد و ذکر خیری نکرد. استاد غفّاری، احیاگر بی ادّعای میراث شیعی و حدیث پژوه سترگ و کتاب شناس بزرگ و استاد بی بدیل تصحیح متون روایی، تفسیر، تاریخی… برای اهل کتاب و مطالعه عموماً، و برای علاقمندان به معارف اسلامی و آموزه های شیعی خصوصاً، چهره ای نامی آشنا و شناخته شده است. کدام کتابخانه است که قفسه هایی را به آثاری از استاد اختصاص نداده باشد؟ باری استاد غفّاری نیازی به تمجید این قلم ندارد و اگر اشارتی می رود از باب ادای اندکی از حق استاد به دوش اهل کتاب است. در عظمت کار استاد همین بس که او با تلاشی مؤمنانه و تکاپویی سخت کوشانه در طیّ نیم قرن صدها جلد کتاب از آثار و ذخایر ذی قیمت اسلامی و شیعی را تصحیح نمود و تعلیق زد و ترجمه کرد و سامان بخشید و برای آن ها فهرست نگاشت و مصادر روایات و عبارات را شناسایی کرد و به چاپ رسانید و در یک عبارت احیا کرد. روحش شاد و تربتش از باران غفران الهی سیراب باد. استاد غفّاری خاطره ای زیبا از تصحیح کتاب غیبت نعمانی نقل می کند که شنیدن آن خالی از لطف نیست. او می نویسد:
چاپ و تنقیح غیبت نعمانی بسیار مشکل بود، زیرا نسخه های مختلف را نمی توانستم پیدا کنم، خطّ کاتب هم بسیار سخت بود، با زحمت فراوان، نسخه هایی را فراهم کردم. وقتی کار به پایان رسید، خبردار شدم یک فرد [بی مسئولیت] همان نسخة خطّی پر از غلط اوّلی را افست کرده و آن را منتشر کرده است. ناگزیر شدم پانزده سال دیگر صبر کنم تا دو مرتبه [زمینه] و اقتضاء پیدا شود، لذا بعد از پانزده سال آن را منتشر ساختم۱۱٫
سخن را با آرزوی ظهور سرشار از سرور آخرین ذخیرة الهی، و با امید آن که کتاب غیبت برای همیشه بسته شود و در فردا و فرداها از «ظهور و حضور» بگوییم و بنویسیم؛ با طلب رحمت و مغفرت برای مولّف و مصحّح، با دعایی از نعمانی به پایان می بریم:
از خدا می خواهم که به وجه کریم و مرتبة بلند خود بر محمّد(ص) و خاندانش درود فرستد و ما را در دنیا و آخرت در سخن درست خود پا بر جا نگاه دارد و زندگی و مرگ و رستاخیزمان را بر نعمت دین حق و دوستی اهل حق استوار بدارد… و ما را از یاواران دین خود در رکاب ولیّ خویش قرار داده، میان ما و آنان، به اندازة چشم برهم زدنی، فاصله و جدایی نیفکند که او بخشنده و کریم است.۱۲
دریافت فایل exeمخصوص رایانه با جستجو
پی نوشت ها:
۱٫ نعمانی، ابن ابی زینب، غیبت، به تصحیح استاد غفّاری، ترجمة محمد جواد غفّاری، نشر صدوق، صص ۳۰ ـ ۲۹٫
۲٫ همان، ص ۳۵ ـ ۳۴٫
۳٫ همان، ص ۴۴ ـ ۴۳٫
۴٫ همان، ص ۳۶٫
۵٫ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۲، صص ۶۶۱ ـ ۶۶۰٫
۶٫ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه رسول محلاتی، ج ۲، ص ۴۸۴، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۷٫ سیّد بن طاووس، کشف المحجّه (فانوس)، ترجمه اسدالله مبشّری، ص ۸۱، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۸٫ نعمانی، همان، صص ۹ ـ۸ به نقل از مقدّمه مصحّح.
۹٫ محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۱۰، انتشارات مسجد مقدّس جمکران.
۱۰٫ نعمانی، غیبت، صص ۸ ـ ۷، پیشگفتار مصحّح.
۱۱٫ نشریة کیهان فرهنگی، خردادماه ۶۵، هم چنین نعمانی، همان، مقدمه، صص ۷ ـ ۶٫
۱۲٫ نعمانی، همان، صص ۵۱ ـ ۵۰٫