بررسي اجمالي «منتخب الأثر في الامام الثّاني عشر»
ابراهيم شفيعي سروستاني
به جرئت ميتوان گفت در هيچ آيين و مكتبي به اندازة دين اسلام به موضوع آيندة جهان و آخرالزّمان اهميّت داده نشده و در هيچ فرهنگ و آييني به مانند مكتب حياتبخش اسلام، زواياي مختلف اين موضوع تبيين و تشريح نشده است. دهها آية شريف «قرآن»، صدها روايت نقل شده از پيامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) و كتابهاي فراواني كه از قرون اوّلين اسلام تاكنون در اين زمينه تأليف شده، شاهدي بر اين مدّعاست. البتّه بايد توجّه داشت كه همة آنچه در كتابهاي اعتقادي و متون روايي ما دربارة جهان آينده و آيندة جهان آمده است، از نظر اعتبار و اهمّيت در يك پايه نيستند، بلكه برخي آنها اساسي و بنياديتر بوده و از اعتبار و اهميّت بيشتري برخوردار است.
به بيان ديگر، ميتوان آموزههاي مهدوي و آخرالزّماني اسلام را به اصلي و فرعي و زيربنايي و روبنايي تقسيم كرد. آموزههاي اصلي و زيربنايي، آموزههايي هستند كه اساس تفكّر آيندهگراي اسلام را تشكيل ميدهند؛ از ادلّه و مباني مستحكمي برخوردارند و به هيچوجه نميتوان از آنها چشمپوشي كرد. در مقابل، آموزههاي فرعي و روبنايي، شامل آن دسته از تعاليم آخرالزّماني اسلام ميشود كه يا به دليل سستي ادلّه و مستندات يا به دليل كمي تأثير و اهمّيت آنها در اين منظومة معرفتي، كمتر به آنها توجّه ميشود.
شناخت آموزههاي پايهاي و بنيادين نگرش آخرالزّماني اسلام و تمييز آنها از تعاليم فرعي و تبعي از چند جهت براي ما مفيد و ضروري است:
الف. اولويت بخشيدن به تعاليم پايهاي و بنيادين در آموزش، تبليغ و ترويج فرهنگ مهدويّت و آخرالزّمان؛
ب. اهميّت دادن بيشتر به اين قبيل آموزهها در پژوهشها و تحقيقات كلامي، تاريخي و روايي و تلاش براي تبيين هرچه دقيقتر و كاملتر مباني و مستندات آنها؛
ج. تكيه بر اين گونه تعاليم در موارد تعارض و اختلاف آموزههاي آخرالزّماني اسلام با باورها و اعتقادات ديگر ملل و مذاهب.
پس از اين مقدّمه، آموزههاي اساسي و بنيادين تفكّر مهدوي و آخرالزّماني اسلام را به اجمال بررسي ميكنيم.
گفتني است، ملاك ما در اين بررسي، كتاب ارزشمند «منتخب الأثر في الإمام الثّاني عشر(ع)» اثر حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني بوده است.
در مجلّدات سه گانة اين كتاب، با بهرهگيري از 390 كتاب از منابع تفسيري، روايي، كلامي و تاريخي شيعه و اهل سنّت، بيش از 1200 روايت نقل شده از پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) دربارة تولّد، غيبت و ظهور امام مهدي(ع) در يازده باب دستهبندي و در فصول متعدّد ارائه شده است.
نكتة با اهمّيت در مورد كتاب ياد شده اين است كه در آغاز هر فصل و در بررسي هر موضوع، به تعداد رواياتي كه در منابع شيعه و اهل سنّت دربارة آن موضوع وارد شده، نيز اشاره شده است.
1. وجود آيندهاي روشن و اميدبخش براي جهان
برخلاف برخي مكاتب فلسفي و اديان و مذاهب ساختگي كه معتقدند جهان و جهانيان سرانجام در اوج تاريكي، گمراهي، ستم و نابرابري در اثر رويدادها و بلايايي طبيعي يا سلاحها و تجهيزات ويرانگر دستساختة بشر، نابود ميشوند، مكتب اسلام، آيندة جهان را بسيار روشن، اميدبخش سرشار از نور و سرور ميداند و معتقد است كه دنيا سرانجام، عاقبت به خير خواهد شد و برخلاف ميل همة ستمگران و سركشان تاريخ، جهانيان در پايان تاريخ، طعم خوش عدالت، آزادي و رستگاري را خواهند چشيد.1
در آيات متعدّدي از قرآن كريم، به اين موضوع تصريح شده است كه از آن جمله ميتوان به اين آيه اشاره كرد:
«خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همانگونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند، جانشين [خود] قرار داد و آن ديني را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدّل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند وچيزي را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد، آنانند كه نافرمانند.»2
افزون بر آيات قرآن، بيش از هزار روايت از پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده كه در همة آنها به وجود آيندهاي روشن و اميد بخش براي جهان تصريح شده است.3
در يكي از اين روايات كه از پيامبر اعظم(ص) نقل شده است، ميخوانيم:
«اگر از [عمر] دنيا تنها يك روز باقي مانده باشد، خداوند صاحب عزّت و جلال، مردي را بر ميانگيزد كه جهان را پر از عدل كند، چنان كه از ستم پر شده بود.»4
2. نقش محوري عدالت در جهان آينده
در روايات و متون اسلامي براي جامعة موعود اسلامي و حكومتي كه در فرجام تاريخ در سرتاسر جهان حاكم خواهد شد، ويژگيهاي متعدّدي برشمرده شده است، ولي بيترديد، در ميان همة اين ويژگيها، عدالت جايگاهي بيبديل و منحصر به فرد دارد و محور همة تحوّلهاي جهان پس از ظهور به شمار ميآيد.
بر اساس آموزههاي اسلامي، در آرمانشهري كه وعدة تحقّق آن به همة جهانيان داده شده است، همة مظاهر ستم و بيعدالتي از بين خواهد رفت و عدالت بر همة مناسبات فردي و اجتماعي انسانها حكمفرما خواهد شد.
بر اساس بررسي مؤلّف محترم كتاب منتخب الأثر، در منابع و مصادر شيعه و اهل سنّت بيش از 160 حديث نقل شده كه در آنها از عدالتگستري و ظلمستيزي به عنوان مهمترين محور تحوّلات عصر ظهور و بزرگترين آرمان جامعة موعود ياد شده است. 5
در روايتي كه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده، در اين زمينه چنين آمده است:
«شما را به مهدي بشارت ميدهم. او در زماني كه مردم گرفتار اختلاف، درگيري و آشوبها هستند، در امّت من برانگيخته ميشود و جهان را از عدالت و برابري پر ميسازد. همچنانكه از ستم پر شده بود.»6
گفتني است، عدالتي كه وعدة تحقّق آن در زمان ظهور امام مهدي(ع) داده شده، از نظر دامنه، گستره و ژرفا بيهمتاست و به همين دليل حكومتهاي بشري از ايجاد نظام عادلانهاي مشابه آنچه در عصر موعود محقّق خواهد شد، عاجزند.7
3. منجي موعود، مردي از خاندان محمّد(ص)
به اعتقاد همة مسلمانان در آخرالزّمان و در زماني كه همة جهان از ستم و بيداد آكنده شده است، مردي از اهل بيت پيامبر اكرم(ص)، از فرزندان حضرت فاطمه زهرا(س) و از نسل امام حسين(ع) كه از او با لقب «مهدي» موعود ياد ميشود، برميخيزد و جهان را از عدل و داد سرشار ميسازد. در اين اعتقاد، جهان تنها به دست اين موعود الهي به نجات و رستگاري ميرسد و تا او نيايد جهان هرگز روي امنيّت، آرامش، عدالت و معنويّت واقعي را نخواهد ديد.
در مجموعههاي روايي شيعه و اهل سنّت، افزون بر 400 روايت نقل شده كه در همة آنها تصريح شده، مهدي موعود(ع) از خاندان پيامبراكرم(ص) و از نسل ايشان است.8
همچنين در بيش از 200 روايت تأكيد شده كه آن حضرت از نوادگان فاطمه زهرا(س) است.9 در متجاوز از 200 روايت نيز تصريح شده كه منجي آخرالزّمان از نسل امام حسين(ع) است.10
در يكي از رواياتي كه در اين زمينه از پيامبر اعظم(ص) نقل شده است، چنين ميخوانيم:
«قيامت برپا نخواهد شد تا مردي از خاندان من به حكومت برسد، نام او همانند نام من است. او زمين را از عدل و داد پر ميكند، چنانكه از ستم و بيداد، پر شده بود.»11
4. جهاني بودن رسالت منجي
مسلمانان برخلاف بسياري از اديان و مذاهب معتقدند كه منجي موعود آنها نه براي نجات قوم و نژادي خاص، بلكه براي نجات همة بشريت با هر دين، رنگ و نژادي كه دارند، ميآيد و عدالت، امنيّت، معنويّت و رفاه و آرامش را براي همگان به ارمغان ميآورد.
بر اساس بررسي مؤلّف كتاب منتخب الأثر در بيش از 150 حديث بر اين موضوع تصريح شده است،12 كه از آن جمله ميتوان به روايت زير كه از پيامبر اعظم(ص) نقل شده است، اشاره كرد:
«اگر از [عمر] دنيا يك ساعت بيشتر باقي نمانده باشد، خداوند اين ساعت را آن قدر طولاني ميكند تا مردي از خاندان من كه همنام و همكنية من است، تمام زمين را از قسط و عدل آكنده سازد، چنان كه پيش از آن از ستم و بيعدالتي پر شده بود. پيروي از او بر همة آفريدگان واجب است.»13
5. استمرار سلسلة حجّتهاي الهي تا روز قيامت
شيعيان معتقدند كه سلسلة حجّتهاي الهي از آفرينش حضرت آدم(ع) تا روز رستاخيز ادامه دارد و اگر يك روز حجّت خدا از جهان رخت بر بندد، همة جهان و جهانيان نابود ميشوند. از اينرو ضروري است آخرين حجّت حق، از سلسلة پيشوايان دوازدهگانهاي كه پس از پيامبر اكرم(ص) به امّت رسيدند، زنده و پابرجا باشد تا همة عالم از بركات وجود او بهرهمند شوند.
براساس همين اعتقاد، شيعيان دوازده امامي، امام مهدي(ع) را به عنوان يگانه «موعود موجود» ميشناسند و با وجود غيبت ظاهري آن حضرت، ايشان را شاهد و ناظر همة رويدادهاي جهان و حامي و پشتيبان پيروان خود در شرايط دشوار عصر غيبت ميدانند.
بر اساس پژوهشي كه در كتاب ارزشمند منتخب الاثر انجام شده است، در مجموعههاي روايي شيعه و اهل سنّت بيش از سيصد روايت وجود دارد كه در آنها بر وجود سلسلة امامان دوازدگانه پس از نبي اكرم(ص) و ضرورت استمرار اين سلسله تا روز قيامت تصريح شده است.14
در يكي از روايات كه در اين كتاب آمده است، پيامبر اعظم(ص) خطاب به اميرمؤمنان، علي(ع) ميفرمايد:
«امامان پس از من دوازده نفرند كه نخستين آنها، اي علي، تو هستي و آخرين آنها، آن قائمي است كه خداوند عزّوجلّ مشرقها و مغربهاي زمين را به دست او ميگشايد.»15
گفتني است، در روايات معصومين(ع) در مورد چرايي ضرورت استمرار سلسلة حجّتهاي الهي تا روز قيامت نكات فراواني مطرح شده است، كه در اينجا مجال طرح آنها وجود ندارد.16
ماهنامه موعود شماره 119
پينوشتها:
1. براي مطالعة بيشتر در اين زمينه ر.ك: لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الأثر في الإمام الثاني عشر(ع)، چ اوّل: قم، مكتب المؤلّف، 1422ق.، ج2، صص 20 ـ 51؛ ابراهيم شفيعي سروستاني، معرفت امام زمان(ع) و تكليف منتظران، چ دوم: تهران، موعود عصر(ع)، 1388، صص 223 ـ 240.
2. سورة نور (24)، آية 55.
3. ر.ك: منتخب الأثر، ج 2، صص 52 ـ 124.
4. همان، ص 53، ح 353.
5. ر.ك: همان، صص 222 ـ 235 و صص 331 ـ 332.
6. همان، ج 2، ص 66، ح 368.
7. براي مطالعة بيشتر در اين زمينه ر. ك: معرفت امام زمان(ع) و تكليف منتظران، صص 460 ـ 483.
8. ر.ك: منتخب الأثر، ج2، صص 125 ـ 130.
9. ر.ك: همان، صص 146ـ 152.
10. ر.ك: همان، صص 158 ـ 161.
11. همان، ص 126، ج 484.
12. ر.ك: همان، ج 2، صص 222 ـ 235 و ج 3، صص 155ـ157.
13. همان، ص 233، ح 597.
14. ر.ك: منتخب الأثر، ج1، صص 19ـ254.
15. همان، ص106، ح155.
همان، صص19ـ20.
16. براي مطالعة بيشتر در اين زمينه ر.ك: معرفت امام زمان(ع) و تكليف منتظران، صص 207ـ220.