حضرت علي(علیه السلام) از آغازين ايام حيات، در محضر رسول خدا((صلی الله علیه وآله وسلم)) بود و از درياي علم ايشان خوشه برميچيد. به تصريح آن امام همام، نبي خاتم((صلی الله علیه وآله وسلم)در لحظات آخرين زندگي پرخير خويش، هزار دروازة علم را براي ايشان گشودند كه از هريك از آنها هزار در ديگر گشوده شد.1 بنابر شرايطي كه حضرت علي(ع) در آن ميزيستند بيش از ديگر اهل بيت(ع) به تصوير و ترسيم آينده، گاه نزديك و گاه دور پرداختند. از مشهورترين پيشگوييهاي ايشان كه به سرعت، راستي آن بر مخاطبان عيان شد، ماجراي جنگ نهروان با خوارج بود كه فرمودند: «از شما كمتر از ده تن كشته خواهد شد و از ايشان كمتر از ده تن زنده خواهند ماند».2 اين عبارت پيش از آغاز نبرد بيان شد و اندكي پس از خاتمة نبرد، شمارش شهداي سپاه و فراريان خوارج، حاضران را متحير نمود. گاه نيز در روايات علوي صحبت از آيندة نه چندان دور است؛ براي نمونه از اين دست ميتوان به پيشگويي اميرمؤمنان(ع) دربارة حملة مغول به سرزمينهاي اسلامي ياد كرد3 كه با استناد به همين روايت و با درايت و حزم خواجه نصيرالدين طوسي، جامعة شيعيان كمترين آسيب را در اين فتنه متحمل شد.
يكي از پيشگوييهايي كه در لابهلاي بيانات اميرمؤمنان، امام علي(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهي دربارة آن ميتوان يافت، مسئلة فتنههاي آخرالزماني است. دربارة موضوع فتنههاي آخرالزمان، روايات متعددي از معصومان(ع) نقل شده كه در اينجا تنها به مرور روايات علوي اكتفا ميكنيم و انشاءالله در فرصتي ديگر، بايد به تفصيل دربارة آن سخن گفته شود.
معناي فتنه
فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا كردهاند5. اين واژه معمولاً دربارة آن دسته از امتحاناتي به كار برده ميشود كه با تلخي و سختي همراه است6.
در قرآن كريم، اين واژه علاوه بر اين معنا،7 براي بستن راه و بازگرداندن از مسير حق،8 شرك و كفر،9 افتادن در معاصي و نفاق،10 اشتباه گرفتن و تشخيص ندادن حق از باطل،11 گمراهي،12 كشتار و اسارت،13 تفرقه و اختلاف ميان مردم14 و... به كار رفته است.
گونهشناسي فتنههاي آخرالزمان
حضرت علي(ع)، ضمن چند روايت گونههاي متعددي از فتنههاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همانطور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خواندهاند:
ـ چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خونريزي مباح ميشود؛ در دومي خونريزي و غارت اموال؛ در سومي خونريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.15
ـ خداوند در اين امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنة عمومي، سپس فتنة خواص، پس از آن فتنة سياه تاريك كه مردم در آن بسان چارپايان ميشوند، سپس هدنه(صلح ميان مسلمانان و كفار در پي جنگ و كشتار) و درنهايت دعوت كنندگان ضلالت و گمراهي ميآيند. در آن روز اگر براي خداوند جانشيني ماند درخدمتش باش.16 و در جايي ديگر حضرتش حيوانساني مردم را ناشي از فتنة كور، پيچيده و گنگ پنجم خواندهاند.17
ـ همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پيروي از هواي نفس و آرزوي طولاني. اما پيروي از هواي نفس، از حق باز ميدارد و آرزوي دراز، آخرت را در طاق نسيان مينهد. همانا دنيا، پشتكنان ميرود و آخرت، كوچ كرده و به سوي ما ميآيد، و هر كدام را فرزنداني است. پس شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد؛ چه، امروز كار هست و محاسبه نيست و فردا محاسبه هست و كار نيست. همانا فتنهها و آشوبها از هواپرستي آغاز ميشود. در آنها، [به وسيلة] فرمانهاي خود پرداخته با خدا مخالفت ميشود و مرداني در عهدهدار شدن آنها، به جاي مرداني ديگر مينشينند.
اگر حقّ خالص در ميان بود، اختلاف به چشم نميخورد، و اگر باطل محض در ميان بود، بر هيچ خردمندي پوشيده نميماند، ليكن مشتي از حق و مشتي از باطل گرفته شده و با هم آميخته گرديده است. اينجاست كه شيطان بر دوستداران خود چيره ميگردد، و كساني رهايي مييابند كه از طرف خداوند عاقبت نيكي براي آنها رقم خورده باشد.
همانا من از رسول خدا(ص) شنيدم كه ميفرمود: چگونه خواهيد بود زماني كه فتنهاي شما را در برگيرد كه در آن كودكان بيش از آن به نظر رسند كه هستند [سن و سالشان بيشتر به نظر ميرسد]، و جوانان به پيري رسند. مردم به كژراهه ميروند و آن (انحراف) را مانند سنّت خويش ميگزينند و هرگاه بخشي از آن به روش درست تبديل گردد، گفته ميشود سنّت دگرگون شده است. اين در نظر مردم كاري زشت آيد و در پي آن، بلايا شدّت يابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بكوبد، چنانكه آتش، هيزم را ميكوبد و آسياب طعمة خود را. آنها دين ميآموزند اما نه براي خدا، و دانش ميجويند امّا نه براي عمل؛ و به وسيلة كار آخرت، دنيا را ميطلبند.18
مصاديق فتنهها
تعداد و گونههاي فتنههاي آخرالزمان آن چنان زياد است كه به طور عادي اولين تصوري كه براي هر شنونده اي از شنيدن اين واژه به وجود ميآيد، همين موضوع است. همانطور كه ديديم در ميان اين سيل فتنهها چهار يا پنج مورد بيش از ديگر موارد، انسانها را مبتلا ميسازد. در بعضي از روايات علوي(ع) ميتوان مصاديق و تسهيل كنندههايي را براي وقوع در فتنه يافت:
حضرت امير(ع) از رسول خدا(ص) نقل كرده كه فرمودند:
براي امتم بيش از هر چيز از گمراهي پس از معرفت، فتنههاي گمراه كننده و شهوت، شكم و فرج بيمناكم.19
از همه مهمتر اينكه فتنة فراگيري در ميان تمام مسلمانان رخ ميدهد كه تا زمان ظهور ادامه مييابد:
از پيامبر اكرم(ص) شنيدم كه فرمود: جبرئيل به نزدم آمد و گفت: يا محمد، به زودي در امّتت فتنه بهپا خواهد شد. پرسيدم: چگونه از آن ميتوان خارج شد؟ گفت: در كتاب خدا، خبر پيشينيان و آنها كه پس از شما ميآيند و حكم (آنچه) مابين شما (رخ ميدهد) آمده است. [آن] فاصل ميان حق و باطل است و هزل نيست. هر ستمكاري كه بدان عمل نكند خداوند او را درهم ميشكند و هر كس جز در آن به دنبال هدايت باشد خداوند گمراهش خواهد ساخت. ريسمان محكم الهي، ذكر حكيم و صراط مستقيم است.20
قسم به آنكه جان علي در دست اوست اين امت به هفتادوسه فرقه تقسيم ميشوند كه همة آنها در آتشند به جز اين فرقه: «و ممّن خلقنا أمّةٌ يهدون بالحقّ و به يعدلون؛ و از ميان كساني كه آفريدهايم، گروهي هستند كعبه حقّ هدايت ميكنند و به حق داوري مينمايند».21 اينهايند كه نجات مييابند.22
در ديگر روايات، حضرت امير(ع)، دستة نجاتيابنده را خود، شيعيانشان23 و تمام پيروانشان24 معرفي نمودهاند:
رسول خدا(ص) به من فرمود: «شبي كه مرا به آسمانها بردند، قصرهايي ديدم كه از ياقوت سرخ، زبرجد سبز، درّ و مرجان و طلاي خالص بود، كاهگل آنها از مشك خوشبو، خاكش از زعفران، و داراي ميوه، نخل خرما و انار، حوريه، زنهاي زيبا و نهرهاي شير و عسل كه بر روي درّ و جواهر ميگذشت ـ در كنار آن دو نهر، خيمهها و غرفههايي بنا شده، بودند و در آنها خدمتكارها و پسراني بودند، و فرشهايش از استبرق، سندس و حرير بود و طنابهايي در آنها بود. گفتم: اي حبيب من جبرئيل، اين قصرها از آن كيست، و قصة آنها چيست؟ جبرئيل گفت: اين قصرها و آنچه در آن است و چندين برابر آن مخصوص شيعيان برادرت و جانشين تو پس از تو بر امّت، علي است. ايشان را در آخر الزمان به نامي كه ديگران را آزار دهد، بخوانند. آنها را رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتي كه اين نام براي آنان زينت است، زيرا ايشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زدهاند، و سواد اعظم اينانند. اينها مخصوص شيعيان فرزندت حسن، پس از او، براي شيعيان برادرش حسين، پس از او، براي شيعيان فرزندش علي بن الحسين، بعد از او، براي شيعيان فرزندش محمد بن علي، پس از او، مخصوص شيعيان فرزندش جعفر بن محمد، پس از او، براي شيعيان فرزندش موسي بن جعفر، پس از او براي شيعيان فرزندش علي بن موسي، بعد از او، براي شيعيان فرزندش محمد بن علي بعد از او؛ و براي شيعيان فرزندش علي بن محمد، پس از او براي شيعيانش فرزندش حسن بن علي پس از او، و براي شيعيان فرزندش محمدِ مهدي پس از اوست. اي محمد اينان امامان پس از تو، نشانههاي هدايت و چراغهاي روشن در تاريكيها هستند. شيعيانشان ـ تمامي ـ فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پيروان حق و دوستان خدا و رسولند، كه باطل را واگذارده و از آن دوري كردهاند، و آهنگ حق نموده و از آن پيروي كردهاند، آنها را در زمان زندگيشان دوست داشته و پس از مرگشان زيارت كنند. در صدد ياري آنهايند و به دوستي آنها اعتماد كنند. رحمت خدا بر ايشان باد زيرا او آمرزنده و مهربان است».25
در برخي روايات ديگر از ايشان آمده كه دوازده يا سيزده فرقه از فرق اسلامي به ايشان محبت ميورزند و ولايتشان را قبول دارند.26
شدت اين فتنه را از آنجا ميتوان دريافت كه ايشان ميفرمايند:
اگر كسي را با ده طناب در جبهه حق بسته باشند، باز او را به باطل ميكشانند و به عكس.27
سختي اين فتنهها براي مؤمنان نيز از اين روايت قابل درك است كه ايشان از رسول خدا(ص) نقل نمودند كه فرمود:
زماني بر مردم ميآيد كه دل مؤمن در نهادش آب ميشود، همانطور كه سُرب در آتش آب ميشود، و سبب آن نيست مگر اينكه فتنهها و بدعتهايي را كه در دين آنها ظاهر گشته مشاهده ميكنند و توانايي تغيير و بر طرف ساختن آنها را ندارند.28
در جاي ديگر از حضرتش نقل شده كه مؤمنان آخرالزمان از كنيزان پست تر شمرده خواهند شد.29
بركات بروز فتنهها در جامعه
هرچند فتنهها، سختيها و تلخيهاي خاصّ خود را به دنبال ميآورد ليكن شيرينيهايي در پي آن نصيب مؤمن ميشود كه شايد از هيچ راه ديگري تحصيل آنها براي مؤمن ممكن نباشد. در روايات رسول خدا(ص) و امامان اطهار(ع) ميخوانيم:
«از فتنههاي آخرالزمان كراهت نداشته باشيد كه منافقان را نابود ميكند».30
در ضمن وصاياي رسول خدا(ص) به اميرمؤمنان(ع) آمده است:
اي علي، شگفتآورترين مردم از نظر ايمان و بزرگترين آنان از نظر يقين مردماني هستند كه در آخرالزمان پيامبري نديدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سياهي و سفيدي كتاب ايمان آوردهاند.31
امام صادق(ع) فرمود: «پس از آنكه عثمان كشته و با امير المؤمنين(ع) بيعت شد، آن حضرت بر فراز منبر تشريف برد، خطبهاي خواند و در آن فرمود: «هان كه گرفتاري شما به گرفتاري همان روز كه خداوند پيغمبرش را برانگيخت بازگشت نموده است. سوگند به آنكه او را به حق برانگيخت، حتماً بايد گرفتار وسوسه شويد و غربال گرديد تا آنكه زيرورو شويد و بالا و پايين گرديد. حتماً بايد افرادي كه كوتاه آمدهاند پيشي گيرند و آناني كه پيشي گرفتهاند كوتاه بيايند. به خدا قسم هيچ نشانهاي را پنهان نكردهام و هيچ دروغي نگفتهام و مرا از اين مقام و چنين روز آگاهي بود».32
يكي از بركات صبر در آخرالزمان اين است كه مؤمن را در ثواب تمام نيكيهاي پيشينيانش شريك ميسازد:
وقتي در جنگ نهروان امير المؤمنين(ع) خوارج را به قتل رسانيد، مردي به خدمت حضرت رسيد. حضرت به او فرمود: «قسم به خداوندي كه دانه را شكافت و آدمي را آفريد، مردمي در اينجا با ما آمدهاند كه هنوز خداوند پدران و نياكان آنها را خلق نكرده است!»
آن مرد عرض كرد: مردمي كه هنوز خلق نشدهاند چگونه ميتوانند با ما آمده باشند؟!
فرمود: «آري، آنها مردمي هستند كه در آخرالزمان ميآيند و در اين هدف كه ما داريم آنها نيز شريكند و تسليم ما، پس آنها در آن راه كه ما گام برميداريم شركاي حقيقي و واقعي ما هستند».33
مسلماً هر آزموني كه سخت تر باشد در عين آنكه بسياري نميتوانند در آن قبول شوند آن عده اي كه توفيق و پيروزي مييابند تعدادي اندك و جايگاهي رفيع خواهند داشت.
راه رهايي از فتنههاي آخرالزمان
تمسك به قرآن و اهل بيت(ع)
راه رهايي از اين فتنههاي آخرالزماني در بيانات اميرمؤمنان(ع) در دو قالب عمومي و فردي قابل دستهبندي است. راه عمومي همان تمسك به قرآن و اهلبيت(ع) است. راه فردي كه به برخي از صحابه توصيه ميشده ـ الزاماً شامل همگان نبوده ـ سكوت، قعود و... است.
روايت مربوط به تمسك به قرآن را پيش از اين مرور كرديم.34 دربارة تمسك به اهل بيت(ع)، روايات متعددي از اميرمؤمنان(ع) نقل شده كه با توجه به جامعيت روايت ذيل و دربرداشتن راه تحقق آن، از بيان ديگر موارد خودداري و به نقل همين مورد اكتفا ميكنيم.35
امير مؤمنان(ع) در ضمن خطبهاي بلند راههايي را براي رهايي از فتنهها و مصون ماندن از عذاب الهي كه فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروي مؤمنان نهادند. در اينجا به مناسبت، به فرازهايي از اين سخن گرانسنگ توجه ميكنيم:
من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستيم و خاندان ما با ما هستند پس هر كس ما را بخواهد بايد گفتار ما را بگيرد و به كردار ما عمل كند زيرا ما خانداني هستيم كه شفاعت از آن ماست. براي ديدار ما در كنار حوض با هم رقابت كنيد، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سيراب ميسازيم. هر كس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبريز بهشتي در او ريخته ميشود؛ يكي «تسنيم» و ديگري «معين». در دو طرف اين حوض، زعفران است. كسي را بر ما نميگزيدند ولي اوست كه از بندگانش هر كه را بخواهد ويژه رحمتش كند، پس خدا را ستايش ميكنم بدين نعمتها كه مخصوص شما قرار داده و بر حلالزادگي شما، چون ياد ما خانواده، شفاي هر درد، بيماري و وسوسة شكآور است، و البته دوستي ما خشنودي خداست، و هر كسي كه راه ما را گيرد، فردا در «حظير القدس» و «فردوس برين» با ماست، و منتظر امر ما همچون كسي است كه در راه خدا به خونش غلتد، و هر كه فرياد ما را بشنود ولي ما را ياري نكند خدا به رو بر سر دو سوراخ بيني او را در دوزخ سرنگون سازد.
1. استقامت و تقيّه در برابر دشمنان: ما درِ گشايش، چون مبعوث شوند و همه راهها بر مردم بسته شود، ماييم «باب حطّه» كه در اسلام است هر كس در او آيد نجات يابد و هر كه از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز كرد و به ما پايان داد و آنچه را بخواهد به ما ميزدايد و به ما پايدار سازد و به ما باران فرود آيد، مبادا فريبنده شما را از خدا فريب دهد، اگر بدانيد درماندن شما ميان دشمنانتان و تحمّل اذيتها چه اجري داريد چشم شما روشن شود، و اگر مرا نيابيد چيزهايي بينيد كه آرزوي مرگ كنيد از ستم و دشمني و خودبيني و سبكشمردن حق خدا و ترس، چون چنين شود همه به رشته خدا بچسبيد و از هم جدا نشويد، و بر شما باد به صبر و نماز و تقيّه.
2. ثبات و دوري از رنگ به رنگ شدن: و بدانيد كه خداوند دشمن ميدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولايت اهل حق دور نشويد چون هر كس ديگري را جاي ما برگزيند نابود است و هر كه پيرو آثار ما شود به ما پيوندد، و هر كه از غير راه ما رود غرق شود همانا براي دوستان ما فوجهايي از رحمت خداست و براي دشمنان ما فوجهايي از عذاب خدا، راه ما ميانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتيان به خانههاي شيعيان ما چنان نگاه ميكنند كه ستاره درخشان را در آسمان ميبينند.
3. پرهيز از دنياگرايي: هر كس از ما پيروي كند گمراه نشود، و هر كه منكر ما شود هدايت نگردد، و نجات نيابد آنكه بر زبان ما كمك دهد دشمن ما را و ياري نشود آنكه ما را وابگذارد. پس به طمعِ دنياي پوچ و بيارزشي كه سرانجام از شما دور شود و شما نيز از آن زوال يابيد از ما روي نگردانيد، زيرا هر كس دنيا را بر ما ترجيح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان اين فرد] ميفرمايد: «اي واي بر من كه جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفريط كردم».36
4. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترين كوري نابينايي فضيلت ماست كه با ما بيجهت و بدون گناه به دشمني برخاسته فقط به جرم اينكه ما او را به سوي حق و دوستي خوانديم و ديگران او را به سوي فتنه دعوت كردند، آنها را بر ما ترجيح داد. ما را پرچمي است كه هر كه در ساية آن درآيد، او را جا دهد و هر كه بسوي او پيش تازد پيروز است و هر كه از آن واماند نابود، و هر كه بدان چنگ زند نجات يابد، شماييد آبادگران زمين كه (خداوند) شما را در آن جاي داد تا ببيند چه ميكنيد، پس مراقب خدا باشيد در آنچه از شما ديده ميشود، بر شما باد به راه روشن بزرگتر، در آن برويد كه ديگري جاي شما را نگيرد. سپس حضرت اين آية قرآن را تلاوت فرمود: «به سوي آمرزش پروردگارتان بشتابيد و به راه بهشتي كه عرضش به قدر پهناي آسمان و زمين است و آن براي اهل ايمان به خدا و پيامبرانش مهيا گرديده».37
5. پيشه كردن تقوي: پس بدانيد شما به بهشت نميرسيد مگر به تقوي، و هر كه رها سازد پيروي از آنكه خدا فرمان اطاعت او را داده، برانگيخته شود براي او شيطاني كه قرين و مونس او گردد.
6. عدم سازش با ستمكاران: شما را چه باشد كه به دنيا تكيه كرديد، و به ستم خشنوديد، و فرو گذاشتيد آنچه را كه عزت و سعادت شما و نيروي عليه ستمگران در آنست، نه از خدايتان شرم داريد، و نه به حال خود فكر ميكنيد. شما در هر روز ظلم ميشويد ولي از خواب بيدار نميگرديد، و سستي شما پايان نپذيرد، آيا نميبينيد دين شما كهنه ميشود و شما سرگرم دنياييد، خداي بزرگ ميفرمايد: «و شما مؤمنان هرگز نبايد با ظالمان همدست و دوست باشيد و گر نه آتش كيفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هيچ دوستي نخواهيد يافت و هرگز كسي، ياري شما نخواهد كرد».38و39
رواياتي كه مخاطبش افراد متوسطي است كه در فتنهها احتمال لغزششان بيش از نجات به نظر ميآيد از اين قرارند:
7. ذكر و يادآوري هميشگي: دانشمند آنكس است كه ارزش خويش را بشناسد، در ناداني مرد همين بس كه قدر خود را نشناسد و دشمنترين بندگان نزد خدا همانا بندهاي است كه خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان و حيران از راه راست باشد و هدفش را نداند چيست و بدون راهنما راه را بپيمايد. اگر به سوي كسب مال دنيا دعوت شود اجابت ميكند اگر به سوي آخرت دعوت شود كاهلي ميكند گويا عملي را كه براي دنيا انجام ميدهد بر او واجب است و آنچه براي آخرت انجام ميدهد از او ساقط. اينها در زماني است كه در آن زمان كسي سالم نميماند جز مؤمني كه دائم الذكر است و كم اذيت، كه اگر حاضر باشد كسي او را نشناسد و اگر غايب باشد جستجويش نكنند.
8. عدم اشاعة گناه: اينان چراغهاي هدايت و مشعلهاي فروزان براي شبروان هستند و براي سخن چيني و فساد در گردش نيستند، نادان و سفيه نباشند كه گناهان را انتشار دهند و اشاعه فاحشه كنند. خداوند درهاي رحمتش را بروي اينان ميگشايد و از ايشان عذاب سختش را برطرف ميكند. اي مردم همانا روزگاري ميآيد كه مردم فقط به اسم اسلام بينياز باشند و از اسلام خبري نباشد آن چنان كه ظرف تنها به آنچه كه در آن ريخته ميشود بينياز باشد.40
به اميد آنكه خداوند همة ما را از شرّ فتنههاي آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات اين دوره سربلند بيرون آورد.
پي نوشت :
1. شيخ مفيد، الإرشاد، ج1، ص35.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبة 59.
3. علامه حلي، الفين، ترجمه وجداني، ص 953.
4. علامه حلي، كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين(ع)، ص 84.
5. تهذيب اللغة، ج 14، ص 296؛ مقاييس اللغة، ج 4، ص 472.
6. النهاية، ج3، ص410.
7. سورة عنكبوت (29)، آية 2.
8. سورة مائده (5)، آية 49.
9. سورة بقره(2)، آية 193.
10. سورة حديد (57)، آية 14.
11. سورة انفال (8)، آية 73.
12. سورة مائده (5)، آية 41.
13. سورة نسا (4)، آية 101.
14. سورة توبه (9)، آية 47.
15. السنن الوارده، ص35.
16. فتن ابن حماد، ص28.
17. همان، ص39.
18. روضه كافي، ص58.
19. السنن الوارده، ص37.
20. تفسير عياشي، ج1، ص3.
21. سورة اعراف (7)، آية 181.
22. تفسير عياشي، ج2، ص43.
23. بحارالانوار، ج24، ص146.
24. الامالي، ص212.
25. الصراط المستقيم، ج2، ص153.
26. نهج السعاده، ج3، ص427 و ص430.
27. فتن ابن حماد، ص34.
28. امالي طوسي، ج2، ص132؛ وسائل الشيعه.
29. فتن ابن حماد، ص123.
30. كنزالعمال، ج11، ص189.
31. كمال الدين، ص288.
32. الكافي، ج1، ص396.
33. المحاسن، ص262؛ بحارالانوار، ج52، ص131.
34. ر. ك: الدرالمنثور، ج2، ص227.
35. ر. ك: كمال الدين، ج2، ص654.
36. سورة زمر (39)، آية 56.
37. سورة حديد (57)، آية 21.
38. سورة هود (11)، آية 113.
39. نهج السعاده، ج3، ص421.
40. إرشاد القلوب إلي الصواب، ج1، ص 35.
منبع: ماهنامه موعود شماره 90