همانطور که اشاره شد، آنچه از توقیعات امروزه قصد می شود، نوشته هایی است که از ناحیه مقدسه آخرین ذخیره الهی، وجود مقدس صاحب الامر علیه السلام صادر شده است، اگرچه اطلاق توقیع بر نوشته هایی که تا کنون به آن ها اشاره شد به معنای عام بدون اشکال است .
آنچه می توان در مورد توقیعات حضرت مهدی علیه السلام به بحث نشست عبارتند از:
1- اعجاز در توقیعات
اگرچه چگونگی ارتباط نواب خاص امام زمان علیه السلام با مقام شامخ امامت و صدور توقیعات روشن نیست، اما بدون شک بسیاری از این توقیعات به گونه ای معجزه آسا صادر شده است، به نحوی که به طور قطع می توان گفت صدور آن ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است .
مثلا نقل شده است که «محمد بن فضل موصلی » شیعه بود ولی نیابت «حسین بن روح » را قبول نداشت . روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش به نام «حسن بن علی وجنا» و بنا به پیشنهاد او، برای آزمودن نائب امام مطلبی را کاملا محرمانه با هم توافق کردند و «حسن بن علی وجنا» کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید و با آن بدون مرکب مطالبی بر روی آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد .
ظهر همان روز در حالی که محمد بن فضل مشغول غذا خوردن بود، جواب نامه وارد شد که فصل به فصل در همان ورقه ارسالی آمده و با مرکب نوشته شده بود . محمد بن فضل در حالی که سخت تحت تاثیر قرار گرفته بود همراه حسن بن وجنا محضر حسین بن روح وارد شدند و از ایشان عذر خواهی کردند (5) .
این معجزه در مرحله صدور توقیع بود . در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از معجزات به چشم می خورد که بیشتر به صورت اخبار غیبی از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می باشد .
یک نمونه از این توقیعات زمانی صادر شد که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت، نزد خلیفه غاصب وقت سعایت شده بود . خلیفه برای شناسایی و دستگیری آنان دستور داد افراد ناشناسی را همراه با پول نزد آن ها به جاسوسی بفرستید و اگر کسی از آن ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنید .
حضرت ولی عصر علیه السلام در این توقیع شریف خود خطاب به کلیه وکلا فرمانی صادر فرمودند مبنی بر اینکه از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و از گرفتن هر گونه چیزی خودداری نمایند و خود را بی اطلاع نشان دهند . این واقعه را مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی این گونه بیان کرده است:
حسن بن حسن علوی گوید: مردی از ندیمان روز حسنی و مرد دیگری که همراه او بود به او گفتند: اینک او (یعنی صاحب الزمان علیه السلام) اموال مردم را (به عنوان سهم امام علیه السلام) جمع می کند و وکلایی دارد و وکلاء آن حضرت را که در اطراف پراکنده بودند نام بردند . این خبر به گوش عبیدالله بن سلیمان وزیر رسید، وزیر همت گماشت که وکلا را بگیرد . سلطان گفت: جست و جو کنید و ببینید خود این مرد کجاست، زیرا این کار سختی است .
عبیدالله بن سلیمان گفت: وکلا را می گیریم . سلیمان گفت: نه، بلکه اشخاصی را که نمی شناسند به عنوان جاسوس با پول نزد آن ها می فرستیم، هر کس از آن ها پولی قبول کرد، او را می گیریم .
از حضرت نامه رسید که به همه وکلا دستور داده شود: از هیچ کس چیزی نگیرند و از گرفتن سهم امام خودداری نمایند و خود رابه نادانی زنند . مردی ناشناس به عنوان جاسوس نزد محمد بن احمد آمد و در خلوت به او گفت: مالی همراه دارم که می خواهم آن را برسانم . محمد گفت: اشتباه کردی، من از این موضوع خبری ندارم . او همواره مهربانی و حیله گری می کرد و محمد خود را به نادانی می زد (6) .
در ماجرای دیگری از سوی حضرت ولی عصر علیه السلام دستوری صادرشد که در آن از زیارت کاظمین و کربلا نهی کرده بودند . پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود که هر کس به زیارت رود در کمینش باشند و او را دستگیر کنند (7) .
2- کتابت برخی از توقیعات به خط مبارک حضرت مهدی علیه السلام
به تصریح عده ای از راویان و ناقلان توقیعات، برخی از این نوشته ها به خط شریف آن حضرت به رشته تحریر در آمده است . در ذیل به نمونه هایی از این تصریح ها اشاره می شود:
الف) شیخ طوسی به نقل از راوی یک توقیع، این جمله را در کتاب خود نقل کرده است که:
«فورد جواب کتابهم بخطه علیه وعلی آبائه السلام: بسم الله الرحمن الرحیم، عافانا الله وایاکم من الضلالة والفتن، ووهب لنا ولکم روح الیقین، واجارنا وایاکم من سوء المنقلب .. . (8) ;
جواب نوشته آنان به خط امام زمان علیه السلام وارد شد که: به نام خداوند بخشنده مهربان . خداوند، ما و شما را از گمراهی و فتنه ها سلامت بخشد و به ما و شما روح یقین عطا کند و ما و شما را از عاقبت بد پناه دهد . . . .»
ب) در کمال الدین شیخ صدوق آمده است: «محمد بن عثمان العمری قدس الله روحه یقول: خرج توقیع بخط نعرفه: من سمانی فی مجمع من الناس باسمی فعلیه لعنة الله (9) ;
محمد بن عثمان عمری قدس سره می گوید: توقیعی به خطی که ما آن را می شناختیم خارج شد [و مشتمل بر این مساله بود که ] هر کس مرا در میان جمعی از مردم به اسم خودم نام ببرد، پس لعنت الهی بر او باد . (10) »
ج) همچنین در کتاب کمال الدین شیخ صدوق آمده است:
«اسحق بن یعقوب قال سالت محمد بن عثمان العمری رحمه الله ان یوصل الی کتابا قد سالت فیه عن مسائل اشکلت علی، فورد فی التوقیع وبخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام:
اما ما سالت عنه ارشدک الله وثبتک من امر المنکرین لی من اهل بیتنا وبنی عمنا فاعلم انه لیس بین الله عزوجل وبین احد قرابة ومن انکرنی فلیس منی وسبیله سبیل ابن نوح علیه السلام واما سبیل عمی جعفر وولده فسبیل اخوة یوسف علیه السلام ... (11) ; اسحاق بن یعقوب گوید: از محمد بن عثمان عمری خواهش کردم نامه ای را که در آن از مسائل مشکلی پرسش کرده بودم، به من برساند، پس در توقیع و به خط مولایمان صاحب الزمان علیه السلام وارد شده بود که:
اما آنچه درباره آن پرسیدی - که خدایت هدایت کند و پایدارت بدارد - راجع به امر منکران من از خاندان و عموزادگان خودم، بدان که میان خدا و کسی خویشاوندی نیست و هر کس مرا منکر باشد از من نیست و راه او راه فرزند نوح علیه السلام است . و اما راه عمویم جعفر و فرزندانش، راه برادران یوسف علیه السلام است . . . .»
عبارات فوق گویای این مطلب است که بزرگان محدثین اطمینان داشته اند که توقیعات به خط خود حضرت حجت علیه السلام است .
با توجه به اینکه در طول مدت نیابت سفیران چهارگانه، این توقیعات به طور یکنواخت صادر می شد، شیوه ای کاملا مطمئن برای یقین به صدور آن ها از شخص امام علیه السلام بود و راه رابه کلی برای افراد فرصت طلب و مغرض می بست که هرگز نتوانند نامه های جعلی به نام آن حضرت فراهم آورند و مردم را فریب دهند .
البته قابل ذکر است که تنها افراد خاص و مورد اعتمادی توقیعات را به خط امام مشاهده می کردند، سپس از روی آن ها نسخه برداری و رونویسی کرده یا مضمون آن ها را به ذهن می سپردند . اگر چه برخی از این توقیعات نیز بنابر اقتضای مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر می شد . همه توقیعات حضرت مهدی علیه السلام توسط نواب خاص آن حضرت در طول غیبت صغری برای افراد ظاهر می شد و ارتباط کتبی با حضرتش منحصرا از طریق ایشان انجام پذیر بود به صورتی که حتی وکلای آن حضرت نامه های خود و دیگران را نزد نائب امام می فرستادند و از او پاسخ دریافت می کردند و اساسا فلسفه نیابت خاصه نیز همین است و گرنه اگر هر کسی بتواند به شرف گرفتن توقیع نائل آید، دیگر چه نیازی به نائب خاص بود؟
3- توقیعات در دوران غیبت کبری
برخی از علماء، توقیعات را منحصر به زمان غیبت صغری و نواب خاص ندانسته اند و نامه هایی را به آن حضرت نسبت داده اند که قبول یا رد آن تامل بیشتری می طلبد . از جمله مرحوم طبرسی نامه هایی از حضرت مهدی علیه السلام به شیخ مفید رحمه الله را نقل کرده است . این نامه ها توسط شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید رحمه الله رسیده، ولی نام آن شخص ذکر نشده است .
یکی از این نامه ها این گونه آغاز می شود:
«للاخ السدید، والولی الرشید، الشیخ المفید، ابی عبد الله محمد بن النعمان ادام الله اعزازه من مستودع العهد الماخوذ علی العباد . بسم الله الرحمن الرحیم . اما بعد سلام علیک ایها الولی المخلص فی الدین المخصوص فینا بالیقین، فانا نحمد الیک الله ... (12) ; نامه ای به برادر با ایمان و دوست رشید، ابو عبد الله محمد بن نعمان - شیخ مفید - که خداوند عزت وی را از محل ودیعه نهادن عهدی که بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد . به نام خداوند بخشنده مهربان، اما بعد، سلام بر تو ای دوستی که در دین مخلص و در مورد ما به یقین مخصوص گشته ای . ما در مورد [نعمت وجود] تو، خداوند را سپاسگذاریم . . . .»
همچنین برخی از معاصرین، پیامی را که از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی توسط مرحوم شیخ محمد کوفی شوشتری نقل شده است، در شمار توقیعات ذکر کرده اند . در این نامه چنین می خوانیم: «ارخص نفسک واجعل مجلسک فی الدهلیز واقض حوائج الناس، نحن ننصرک (13) ; خودت را در اختیار [مردم بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورودی خانه قرار بده [تامردم سریعتر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند] و حوایج مردم را برآور . ما تو را یاری می کنیم .»
4- چگونگی صدور توقیعات
در عصر غیبت صغری، سفیران حضرت مهدی علیه السلام سؤالات و درخواست های مراجعه کنندگان را در یک ورقه به نوبت می نوشتند، آنگاه جواب آن ها - که حداکثر ظرف سه روز صادر می شد - یکجا می آمد (14) . گاهی نیز جواب پرسش ها به صورت شفاهی به نواب خاص گفته شده و ایشان به قلم خود آن را نگاشته و یا به صورت حضوری به سؤال کننده پاسخ می دادند . در پاره ای از موارد نیز - به جهت مصلحتی که حضرت می دانستند - اصلا پاسخی صادر نمی شد . برخی از توقیعات نیز ابتداءا و بدون اینکه در جواب پرسشی باشد صادر شده است .
5- موضوعات توقیعات
موضوعات مندرج در توقیعات گستره وسیعی را در بر می گرفت; از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه های زندگی فردی و اجتماعی و موضوعات دیگر که فهرست اجمالی آن ها بدین قرار است:
الف: مباحث عقیدتی; در زمینه های مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و امثال آن (15)
ب: مباحث اجتماعی; شامل مسائل اخلاقی، تربیتی، شؤون اقتصادی و مشکلات مالی (16)
ج: وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت; مانند توجه به خداوند متعال، ایجاد زمینه های خودسازی، ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام، پیروی از آن حضرت، آمادگی برای برپایی حکومت عدل و قسط توسط حضرت مهدی علیه السلام و ... (17) .
د: احکام و مسائل فقهی; مانند نماز، روزه، حج، نذر، خمس، ازدواج و مانند آن (18)
ه: امور شخصی کسانی که از آن حضرت درخواست پاسخ می کردند; از قبیل نامگذاری فرزند، انتخاب دوست، اجازه مسافرت و مانند آن (19)
و: نصب و تایید نواب و وکلا و امور مربوط به آن ها، افشا کردن تزویر مدعیان دروغین و طرد منحرفین و غلات .
در عصر غیبت صغری افرادی به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگونی به دروغ ادعاهایی می کردند و سعی داشتند دوستان و پیروان ائمه رابه سوی خود جلب کرده، فریب دهند و گمراه سازند . با توجه به اینکه این قبیل افراد کم و بیش در بین شیعیان آن زمان شهرت و احترامی داشتند و غالبا زیر پوشش ادعای نیابت و سفارت حضرت مهدی علیه السلام دام های خود را می گسترانیدند، خطر آن ها برای شیعیان و مسلمانان از خطر دیگر دشمنان اسلام کمتر نبود و افشای تزویر و برداشتن نقاب از چهره آن ها و طردشان از جوامع شیعی، ضرورت داشت . از این رو توقیعات مهمی درباره این افراد و بیزاری حضرت ولی عصر علیه السلام از آن ها از سوی آن جناب صادر شده و مایه رسوایی و انزوای مدعیان دروغگو را فراهم می نمود .
گاهی می شد که توقیعات صادر شده از حضرت مهدی علیه السلام بر هیچ یک از موارد ذکر شده مشتمل نمی شد، بلکه تنها به خاطر دفع خطر از شیعیان صادر می گردید، بویژه در عصری که حاکمان ستمگر، برای شناسایی، آزار و نابودی شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام کمر بسته، تمام همت خویش را به کار می گرفتند و چه بسا نقشه های زیرکانه ای طرح می کردند تا بلکه بتوانند تمامی آن ها را از بین ببرند . تنها راه نجات از دام بدخواهان و کینه توزان، همین توقیعات بود که آن حضرت به وسیله آن ها و با الهام های الهی شیعه را نجات می بخشید .
نمونه ای از این گونه توقیعات را در بحث «اعجاز در توقیعات » مطالعه کردید .
پی نوشت ها:
1) لغتنامه دهخدا، ج 5، ص 7145 .
2) کشف الغمه، ابوالحسن اربلی، ج 3، ص 36 .
3) اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 145، ح 4 .
4) همان، ص 138، ح 10 .
5) کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص 315، ح 264 .
6) کافی، ج 2، ص 467، ح 30 .
7) همان، ص 467، ح 31 .
8) همان، ص 285، ج 245 .
9) کمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 160، ج 3 .
10) برخی از علمای شیعه حرمت تسمیه حضرت مهدی علیه السلام با نام را مخصوص مواردی که خوف خطر باشد می دانند .
11) کمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 160، ح 4 .
12) الاحتجاج، ص 497 .
13) - مجموعه فرمایشات حضرت بقیة الله، محمد خادمی شیرازی، ص 170 .
14) ر . ک: کتاب الغیبة، ص 370 و الخرایج والجرایح، ج 1، ص 479 .
15) ر . ک: الاحتجاج، ص 467 به بعد .
16) همان .
17) ر . ک: الخرایج و الجرائح، قطب راوندی، ح 2، ص 902; کتاب الغیبه، ص 285; کمال الدین، ج 2، ص 160 .
18) ر . ک: الاحتجاج، ص 481، توقیع به محمد بن عبدالله حمیری .
19) ر . ک: کتاب الغیبه، ص 308، حدیث 261 و 266; کافی، ج 2، ص 457، ح 10، 11، 12 .