0

نامه تسليت حضرت مهدى (ع) در سوگ نايب اول

 
masoomi1371
masoomi1371
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1392 
تعداد پست ها : 724
محل سکونت : آذربایجان شرقی

نامه تسليت حضرت مهدى (ع) در سوگ نايب اول

وقتى كه نايب اول امام زمان (ع) با دنيا وداع كرد و به جهان ابدى شتافت، شيعيان در غم و اندوه فراوانى فرو رفتند، خاطر شريف حضرت ولى عصر (ع) نيز در سوگ او محزون گرديد و طى نامه شريفى كه به افتخار فرزند بزرگوارش «محمد بن عثمان» از ناحيه مقدسه صادر شد، فرزندش را تسليت فرمودند. در اين نامه، حضرت رضايت كامل خود را از عثمان بن سعيد در امور محوله به او اعلام مى‏دارد و از خدا براى او طلب عفو مى‏كند و از فراق او، احساس غربت مى‏كند و پسرش را به جاى او منصوب مى‏فرمايد. متن كامل اين نامه را كه از دو فصل تشكيل شده است در ذيل درج مى‏كنيم. در قسمتى از نامه چنين آمده است :

«انا لِلّه و انا اليه راجعون، تسليما لامره و رضاءً بقضائه، عاش ابوك سعيداً و مات حميداً، فرحمه الله و الحقه باوليائه و مواليه عليهم السلام، فلم يزل مجتهداً فى امرهم، ساعيا فيما يقربه الى الله عزوجل و اليهم، نَضّرَ الله وجهه و اقاله عثرته: ما از خداييم و بازگشتمان به سوى اوست، تسليم فرمان خدا و راضى به قضاى الهى هستيم. پدرت سعادتمندانه زندگى كرد و نيكو از اين جهان ديده بربست. خداى رحمتش كند و او را به اولياء و دوستداران خود ملحق سازد، كه همواره در راه آنها كوشا بود و در چيزهايى كه او را به خدا نزديك سازد تلاش فراوان داشت. خداوند تبارك و تعالى رويش را سفيد و درخشنده گرداند و لغزشهايش را ببخشد.»

و در فصل ديگرى از نامه آمده است كه:

«اجزل لله لك الثواب و احسن لك العزاء، رُزِئْتَ و رزينا و او حشك فراقه و اوحشنا، فسره فى منقلبه، (و) كان من كمال سعادته ان رزقه الله عزوجل ولداً مثلك يخلفه من بعده، و يقوم مقامه بامره، و يترحم عليه: خداوند به تو اجر جزيل و صبر جميل مرحمت فرمايد. ما و شما در اين حادثه دچار غم و اندوه شديم. از جدايى و فراق او تو و ما احساس وحشت كرديم، خدايش او را شاد و مسرور گرداند. از كمال سعادت او اين بود كه خداى تبارك و تعالى فرزندى چون تو، به او عنايت فرموده است كه در جايش بنشينى و منصب او را به عهده بگيرى، و از خدا برايش رحمت و مغفرت طلب كنى.» 1

هر كس اين توقيع شريف را با دقت مطالعه كند به موقعيت و شخصيت نايب اول در پيشگاه ولى عصر (ع) پى مى‏برد.

پى نوشتها:

1- الغيبه، ص 361، حديث، 323، كمال الدين، ج 2، باب توقيعات، حديث 41، ص 510، بحارالانوار، ج 51، ص .347 الخرايج، ج 3، ص .112 منتخب الانوار المضيّة، ص 128.

 

پنج شنبه 7 شهریور 1392  9:39 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها