امامساله رجعت.رجعت مثل قيامت نيست.قيامت از ضرورياتاسلام است و اگر كسى منكر قيامت باشد اصلا نمىشوداو را مسلمان شمرد و در رديفمسلمانان نيست.مساله رجعت به اين شكل نيست،تازه كسانى كه معتقد هستند مىگويند كه از ضروريات و مسلماتمذهب شيعه است.از مرحوم آقا شيخ عبد الكريمهم كه راجع به شريعتسنگلجى(كه منكر رجعت بود) سؤال كردند، گوياجواب داده بود: نه، از ضروريات اسلام نيست، و شايدگفته بود از ضروريات شيعه هم نيست.ولى البته شايد در علماى شيعه يك نفر، دونفر هم نمىشود پيدا كرد كه رجعت را انكار كنند.
آنهايى هم كه قائلبه رجعت هستند، بعضى به سبك محدثين همين طورمعتقدند كه عينا مثل قيامت مىشود، يعنىواقعا همين مردهها از همين خاك زنده مىشوند.
عدهاى ديگر كه يكى از آنهامرحوم فيض كاشانى است (1) [طور ديگرىمعتقدند].
ديگران اصلا در مقامتوجيه برنمىآيند، مىگويند به ما گفتهاندرجعت، ما هم مىگوييم رجعت، ما چه مىدانيمكيفيتش چگونه است؟بحثىنمىكنند.ولى مثل مرحوم فيض معتقد هستندكه رجعت نظير اين چيزى است كه امروز علماى ارواح مىگويند.اينحرف علماى ارواح تا چه حد درست استيا نادرست،به جاى خود، ولى نظير اين است كه مىگويند مثلا مشاهده شدهكثيرا كه يك نفر در حال بيدارى، روح ميتى را بهصورت يك شبح و يك جسم خاص رقيقى كه با اين جسمها فرق داشته [حاضر]كرده و آنرا ديده است.اگر حرف اينها را قبول نكنيم، نظيراين را اهل مكاشفه زياد گفتهاند.اهل مكاشفه زياد ادعا مىكنند كه ما در حالىكه در حال خاصى از مكاشفه هستيم ارواح مؤمنينرا مشاهده مىكنيم و مىبينيم، مىآيند و با ما حرف مىزنند.
يك وقتى همين جا نقلكردم كه از مرحوم آقا سيد جمال گلپايگانىاز اين قضايا زياد نقل مىكنند(واقعا هم مرد فوقالعادهاى بود)كهاز آن جمله من از پسرشان پرسيدم، گفت اتفاقامن خودم آنجا بودم(ايشان واقعا مرد خيلى پاك و وارستهاى بوده)كه پدرمبعد از نماز شب به من گفت: برو ببين آقا شيخ محمدحسين فوت كرده (2) ؟گفتم: چطور؟گفت: برو تحقيق كن.رفتمتحقيق كردم، ديدم همان شب در همان لحظات قبلفوت كرده.قضيه چه بود؟[پدرم]گفت: من در قنوت نماز وتر، مرحومآقا ضياء را ديدم در حالى كه مىآمد.گفتم: كجامىروى؟گفت: آقا شيخ محمد حسين فوت كرده، من به تشييع جنازه او مىروم.
نظير اينها را البتهاهل مكاشفه زياد ادعا كردهاند.در اخبار و احاديثما هم اين چيزها خيلى زياد است.نمىخواهم بگويمهمه آنها درست است ولىاينقدر زياد است كه ديگر همه را نمىشود رد كرد.يكنمونهاش را مىگوييم كه وقتى حضرت زهرا(س) مىخواستند به دنيا بيايندو زنهاى اهل مكه از كمك كردن به حضرت خديجه(س)
.............................................................. 1.فيضكاشانى يك مرد ذوحياتين است، يعنى هم يك مردمحدث فقيهى است و گاهى در آن كار محدثى و فقاهتش هم خيلى قشرى مىشود، و هم ضمنا يكمرد حكيم و فيلسوفى است.يك مرد ذو جنبتين است. 2.مرحوم آقا ضياءعراقى و مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهانى هر دواز علماى طراز اول بودند و به فاصله يك هفته رحلت كردند.
صفحه : 662
امتناعكردند، چهار زن آمدند آنجا براى اينكه به او كمكبدهند.پرسيد: تو كى هستى؟يكى گفت: من حوا هستم،ديگرى گفت: من آسيههستم، ديگرى گفت: من مريم هستم و...اينها همانتجلى كردن و ظاهر شدن روحهاست با بدنهاى مثالى در اين دنياى مادى،كه اگر حرف علماى ارواح - كه امروز ادعا مىكنند- راست باشد، اين يك تاييد علمى است بر آن چيزى كه اولياىدين يا اولياى عرفان و مكاشفه گفتهاند.
اشخاصىمثل مرحوم فيض كاشانى معتقدند رجعتى كه درآينده خواهد شد، نه اين است كه مردهها از قبر زندهمىشوند، بلكه معنايش ايناست كه در يك وضع خاصى عدهاى از ارواح - به همينشكلى كه عرض كردم - در اين دنيا ظاهر مىشوند.
افرادى مثل مرحوم شاهآبادى(كه در تهران بود و مرد باذوقى بود)و بعضىافراد ديگر معتقدند بسيارى از موارد كه در قرآن نام ملائكه آمده، اينهاهمان ارواحاند نه ملائكهاى كه از سنخ انساننبودهاند.مثلا قرآن تصريح مىكند كه در جنگ بدر يا جنگهاى ديگر گروهىاز ملائكه به نصرت مؤمنين آمدند.عدهاى اينطور مىگويند و به نظر من حرفشان درست است(قرآن هيچ وقت قولنداده ملائكه را تعريف كند و بگويد چيست.ملائكهدر قرآن گاهى اساسا با قواى طبيعت تطبيق مىشود، گاهى شامل يكملك مقرب مثل جبرئيل مىشود، و گاهى موجوداتىاست در همين دنيا كه از چشم ما مخفى است، به قول امروزيها دو بعدى يا ششبعدى و هفت بعدى است كه ما نمىدانيم، و احيانابه ارواحى كه در اين دنيا ظاهر مىشوند اطلاق مىشود).عقيده عدهاىاين است كه در جنگ بدر آن ملائكهاى كه قرآنمىگويد چهار هزار ملائكه آمدند كه شما را يارى كنند - كه يارىشان هم به تعبيرقرآن فقط براى تقويت قلب بود نه يارى عملى- اينها انسانهايى بودند كه آنها را رجعت داده بودند اما رجعت به اين معنا، يعنى آنهايى بودندكه از دنيايى ديگر در اين دنيا ظاهر شده بودند.
بنابراين،مساله رجعت با مساله قيامت فرق مىكند.اولاخود مساله رجعتيك مساله صد در صد[ضرورى]نيست مثل قيامت.ثانياكيفيت رجعت با كيفيت قيامت فرق مىكند، چوندر كيفيت قيامت در قرآن تصريح شده كه حشر از قبور مىشود ولى ما در باب رجعت چنينحرفى را نداريم.بعيد نيست كه به اين شكل باشد.
- بين اين آيه: «و من ورائهم برزخ الىيوم يبعثون» و اينكه به آن مؤمن آل ياسينفرمود:
صفحه : 663
«قيلادخل الجنة» چطور مىتوان سازگارى داد، در حالىكه مىدانيم اين جنت، جنت بعد از برزخ است، چطور بهاو گفته شده وارد بهشتشو،در حالى كه از فعل امر فوريت فهميده مىشود؟ استاد: در قرآنتنها جنت مطرح نيست، جنات مطرح است و حتى بعضىاز اينها با يك مضافاليههايى: «جنتخلد» ، «جنت عدن» مطرح است.دريك آيه قرآن «جنتى» آمده كه از آن به «جنة الله»تعبير مىكنند كه ديگر مافوق اينهاست.از مجموع آيات قرآن مىشودفهميد كه جنتيك جا نيست كه مخصوص به آخرتباشد.حديثى را شيعه و سنى نقل كردهاند كه پيغمبر فرمود: «القبر اما روضة من رياض الجنةاو حفرة من حفر النيران» (1) و اخبارتصريح مىكند قبر يعنى همان برزخ، برزخ يعنى همان قبر.
.............................................................. 1.بحار، ج 6/ص 275.
استاد شهيد مرتضى مطهرى مجموعه آثار جلد 4 صفحه 660